.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ
انجمن ادبی اسدالله خان : روزگار خر کاری ندارد

گر میل به گاو و خر کنی بی معناست
با دیو و فرشته سر کنی بی معناست
بر زندگی پوچ که از هیچ پُر است
از هر طرفی نظر کنی بی معناست

جز دوز و کلک متاع بازارندارد

از تنبلی و مفتخوری عارندارد

قرنیست سواری شده وُ بار ندارد

این اشرف مخلوق دگر اندازه خر کارندارد

انجمن ادبی اسدالله خان : روزگار خر کاری ندارد



آقا اجازه: ریشت را بجنبان =ـــثبتـــ

یوم الله تشییع اُم القرای جهان :سِد علی آخر بجنبان ریش را
یك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر مي گشت كه به سه دزد برخورد كرد كه قصد دزدی داشتند.
شاه عباس وانمود كردكه او هم دزد است و از آنان خواست كه او را وارد دار و دسته خود كنند.
دزدان گفتند :ما سه نفر هر يك خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كار می آيد.
شاه عباس پرسيد: چه خصلتی ؟
يكی گفت من از بوی ديوارخانه مي فهمم كه درآن خانه طلا و جواهر هست يا نه و به همين علت به كاهدان نمي زنيم .
ديگری گفت :من هم هر كس را يك بار ببينم بعداً در هر لباسی او را مي شناسم.
ديگری گفت: من هم از هر ديواری مي توانم بالا بروم.
از شاه عباس پرسيدند: تو چه خصوصيتی داری كه بتواند به حال ما مفيد باشد ؟
شاه فكری كرد و گفت: من اگر ريشم را بجنبانم كسی كه زندانی باشد آزاد مي شود.
دزدها او را به جمع خود پذيرفتند و پس از سرقت طلاها را در محلی مخفی كردند .
فردای آن شب شاه دستور داد كه ان سه دزد را دستگير كنند . وقتی دزدها را به دربار آوردند آن دزدی كه با يك بار ديدن همه را باز مي شناخت فهميد كه پادشاه رفيق شب گذشته آن ها است. پس اين شعر را خطاب به شاه خواند كه:

ما همه كرديم كار خويش را اِختلاس ازکیسه ی درویش را
برمَلا کن از دورونت کیش را سِد علی آخر بجنبان ريش را

اِمروزه چارپایان اختلاس مي كند، چاکران دزدی ،جانیان تجاوز، و يكی هم ريش میجنباند و آزاد می كند و ما مانده ايم و سفره های خالی از نان و مغزهای خالی از فکر و ایمان!

---------------------------------
یوم الله تشییع اُم القرای جهان :سِد علی آخر بجنبان ریش را +آقا اجاز باز ریشت را بجنبان :

ما همه كرديم كار خويش را اِختلاس ازکیسه ی درویش را

انجمن ادبی (زنان بین الملل) قدرتمند:تیرگون (موشک ساز)

این دانشمند بسیار جوان هنوز از کالج فارغ التحصیل نشده است، اما این داشمند در حال حاضر به انجام علوم موشکی واقعی می پردازد.به گزارش WBRC News، کارشناس ارشد MIT در حال کمک به ساخت موشکی برای ناسا است که می تواند یکی از بزرگترین و قدرتمندترین موشک هایی باشد که تا کنون ساخته شده است. او یک رشته هوافضا با معدل 5.0 است که همچنین به عنوان مهندس طراحی و تحلیل ساختار موشک برای سیستم پرتاب فضایی که شرکت هوافضا بوئینگ برای ناسا می سازد کار می کند.او می گوید: «شما باید منتظر رویای خود باشید و نمی توانید اجازه دهید کسی مانع رسیدن به آن شود." مهم نیست چقدر سخت است، مهم نیست چقدر اشک می ریزید، باید به فشار دادن ادامه دهید. و باید درک کنید که هیچ چیز آسان به دست نمی آید. با چشم دوختن به جایزه، می توانید موفق شوی....انجمن ادبی دی:زنان قدرتمند تاریخ (تیرگیون)

برمَلا کن از دورونت کیش را سِد علی آخر بجنبان ريش را


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت
برچسب‌ها: اسدالله خان, انجمن ادبی اسدالله خان, روزگار خر کاری ندارد, بیا جلو
ادامه مطلب
[ چهارشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۴ ] [ 21:15 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

اسدالله خان:آقا اجازه

آیه ی" اِنا اِلـیــه را جعون" می چشاند جان ها را واژگون

در خزانی روشن از امواج نور می ستاند جان را بهر ظهور

وعدگاه ما فرا خواهد رسید در بـهارانی پُر از شــور وُ نوید

روزِ مُولودم شده خود آشکار روز رفتن می رسد ای کِردگار

روز بِــعثت از زمــین برخــاســتن دفــترِ اَعــمــال را آراســتـن

دست های شاعرِ افسونِ شعر می کند مجنون را مدیونِ شعر

شتشو شیرازه بر شورم نهند می رسند اَقوام در گورم نهند

گورِ من گمنام می ماند بسی فارغ از افسانه می ماند کسی

روح مــن شد بادبانِ قــایقی نــظم را مـی پروَرد با عــاشقی

آه از روزی که من عاشق شدم آه ازآن روزی که من لایق شدم

ژاله می بارد ازین بختِ نگون واژه ی : اِنا اِلــیه راجـــعون

انجمن ادبی اسدالله خان


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، موقت، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: مادر, می نویسد, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ جمعه نهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 20:3 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن بین المللی بانوان :(زیر عبای نرم آغا)قانون اساسی

نقش و جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و کارکرد آن در عمل چیست ؟

این موضوع نه تنها از منظر حقوقی و سیاسی بلکه از منظر اجتماعی و تاریخی نیز اهمیت ویژه‌ای دارد..

بخش اول: وظایف و اختیارات رهبر در قانون اساسی

بیایید ببینیم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی برای رهبر یا ولی فقیه تعریف کرده است.

اصل ۱۱۰ قانون اساسی به طور مشخص به وظایف و اختیارات رهبر اختصاص دارد. این اصل که ستون فقرات جایگاه رهبری در نظام سیاسی ایران است و وظایف متعددی را برای رهبر مشخص می‌کند. از جمله این وظایف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تعیین سیاست‌های کلی نظام: رهبر مسئول تعیین سیاست‌های کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام است. این سیاست‌ها به عنوان خطوط راهنمای کلی کشور عمل می‌کنند. حالا ممکن است که گفته شود رهبری فقط سیاست‌ها را تعیین می‌کند ولی بقیه مسائل به عهده دیگران است! حال ببینیم آیا وظایف او به همین مقدار محدود است یا نه.

نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام: رهبر وظیفه دارد اطمینان حاصل کند که این سیاست‌ها به درستی اجرا می‌شوند.

نصب و عزل مقامات کلیدی: رهبر اختیار نصب و عزل مقاماتی مانند رئیس قوه قضائیه، رئیس سازمان صداوسیما، فرماندهان ارشد نظامی، و فقهای شورای نگهبان را دارد.

حل اختلاف بین قوا: رهبر وظیفه دارد در صورت بروز اختلاف بین قوای سه‌گانه (مقننه، مجریه، قضائیه)، هماهنگی لازم را ایجاد کند.

بر اساس این اصول گمان میرود فلسفه وجودی او همانا هم کامون کردن نیروها و جلوگیری از اصطکاک بین ایشان و هدر رفتن امکانات است

فرماندهی کل نیروهای مسلح، اعلام جنگ و صلح ، امضای حکم رئیس‌جمهوری و عفو یا تخفیف مجازات محکومان بخش دیگری از وظایف اوست

علاوه بر اصل ۱۱۰، اصول دیگری نیز به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به جایگاه رهبر اشاره دارند. برای مثال:

اصل ۵: این اصل، ولایت فقیه را به عنوان مبنای نظام جمهوری اسلامی معرفی می‌کند و می‌گوید در زمان غیبت امام زمان، اداره امور کشور(ولایت امر) بر عهده فقیه عادل و با تقوا است.

اصل ۱۰۹: شرایط لازم برای رهبری، مانند عدالت، تقوا، آگاهی به مسائل زمان، و توانایی مدیریت را برمی‌شمارد. او باید بینش صحیح سیاسى و اجتماعى, تدبیر, شجاعت, مدیریت و قدرت کافى براى رهبرى

این اصول، جایگاه رهبر را به عنوان محور اصلی نظام سیاسی تثبیت می‌کنند. رهبر نه تنها در رأس نظام قرار دارد، بلکه اختیارات گسترده‌ای در حوزه‌های سیاسی، نظامی، قضایی و حتی فرهنگی به او اعطا شده است. اما سؤالم اینجاست: این اختیارات گسترده با چه هدفی طراحی شده‌اند؟

بخش دوم: اهداف اولیه ولایت فقیه

برای درک بهتر کارکرد ولایت فقیه، باید به اهداف اولیه‌ای که برای این نهاد در نظر گرفته شده بود نگاه کنیم. ایده ولایت فقیه، که ریشه در اندیشه‌های آیت‌الله خمینی، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دارد، بر این اساس شکل گرفت که در غیبت امام زمان، یک فقیه عادل و آگاه باید رهبری جامعه اسلامی را بر عهده بگیرد تا هم از انحراف جامعه جلوگیری کند و هم کشور را به سوی اهداف اسلامی هدایت نماید.

بر اساس نظریه ولایت فقیه، اهداف اصلی این نهاد عبارت‌اند از:

حفاظت از ماهیت اسلامی نظام: ولایت فقیه قرار بود تضمین‌کننده این باشد که قوانین و سیاست‌های کشور با اصول اسلامی سازگار بمانند. این هدف به‌ویژه در برابر نفوذ فرهنگ غربی و سکولاریسم مطرح شد.

ایجاد هماهنگی بین قوا و نیروها: با توجه به پیچیدگی‌های اداره یک کشور، ولایت فقیه به عنوان نهادی فراقوه‌ای طراحی شد تا از پراکندگی نیروها جلوگیری کرده و هماهنگی بین قوای مختلف را تضمین کند.

رهبری کشور به سوی اهداف انقلاب: انقلاب اسلامی اهدافی مانند استقلال، عدالت اجتماعی، و پیشرفت همه‌جانبه را دنبال می‌کرد. ولی فقیه قرار بود به عنوان رهبر معنوی و سیاسی، کشور را به این اهداف نزدیک کند.

نظارت بر عملکرد قوا: ولایت فقیه وظیفه داشت با نظارت بر قوای سه‌گانه، از انحراف آنها جلوگیری کرده و اطمینان حاصل کند که نظام در مسیر درست حرکت می‌کند.

این اهداف، در تئوری، بسیار آرمانی و منطقی به نظر می‌رسند. اما پرسش اصلی این است: آیا ولایت فقیه در عمل توانسته به این اهداف دست یابد؟ یا اینکه، همان‌طور که برخی منتقدان می‌گویند، این ساختار به جای حل مشکلات، خود به مشکلی تبدیل شده است؟

بخش سوم: نقد کارکرد ولایت فقیه در عمل

حالا بیایید نگاهی به عملکرد ولایت فقیه در چهار دهه گذشته بیندازیم، به‌ویژه در دوره رهبری آیت‌الله علی خامنه‌ای که از سال ۱۳۶۸ تاکنون ادامه دارد. آیا این نهاد توانسته به اهداف خود دست یابد؟ یا اینکه نقص‌هایی در ساختار و عملکرد آن به وجود آمده که مانع تحقق این اهداف شده است؟

الف) عدم هماهنگی بین قوا و پراکندگی نیروها

یکی از اهداف اصلی ولایت فقیه، ایجاد هماهنگی بین قوای مختلف و جلوگیری از پراکندگی نیروها بود. اما شواهد نشان می‌دهد که این هدف محقق نشده است. برای مثال، در طول سال‌های گذشته، بارها شاهد تنش‌ها و اختلافات علنی بین قوه مجریه (دولت)، قوه مقننه (مجلس)، و قوه قضائیه بوده‌ایم. حتی ایجاد نهادهایی مانند شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا که در دوره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای تشکیل شد، نتوانسته این اختلافات را به طور کامل برطرف کند. در معدود دفعاتی که رهبری با دخالت مستقیم اوضاع را به نحوی که میخواست تغیر داد ، یکی تصویب برجام در تنها ۲۰ دقیقه بود که عواقب مخرب آن بر کسی پوشیده نیست ؟

یکی از نمونه‌های بارز شکست در هماهنگی، ناکامی در تحقق سند چشم‌انداز ۲۰ ساله است که قرار بود ایران را تا سال ۱۴۰۴ به قدرت برتر منطقه در زمینه‌های اقتصادی، علمی و فناوری تبدیل کند. اما گزارش‌های رسمی و غیررسمی نشان می‌دهند که ایران نه تنها به این اهداف نزدیک نشده، بلکه در بسیاری از شاخص‌ها، مانند رشد اقتصادی، تورم، و بیکاری، وضعیت بسیار نامطلوبی دارد. این ناکامی نشان‌دهنده نبود هماهنگی و بهره‌وری در استفاده از منابع و نیروهای کشور است.

به جای هم‌افزایی، ساختار ولایت فقیه به نوعی باعث ایجاد اصطکاک بین بخش‌های انتخابی (مانند دولت و مجلس) و بخش‌های انتصابی (مانند شورای نگهبان، قوه قضائیه، و نهادهای نظامی) شده است. برای مثال، رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخاباتی توسط شورای نگهبان، که اعضای فقهای آن توسط رهبر منصوب می‌شوند، بارها باعث کاهش مشارکت مردم و ایجاد تنش بین نهادهای انتخابی و انتصابی شده است.

ب) حمایت از مفسدان و ایجاد حاشیه امن

یکی از انتقادات جدی به عملکرد ولایت فقیه، به‌ویژه در دوره آیت‌الله خامنه‌ای، تبدیل شدن این نهاد به حاشیه‌ای امن برای برخی افراد و گروه‌هایی است که به فساد اقتصادی یا سیاسی متهم هستند. بر اساس شواهد و گزارش‌های متعدد، افرادی که به طور علنی از رهبری حمایت می‌کنند، حتی در صورت ارتکاب تخلفات بزرگ، از پیگرد قضایی مصون می‌مانند.

دو نمونه بارز در این زمینه، محمدباقر قالیباف، رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی، و حجت‌الاسلام کاظم صدیقی، امام‌جمعه تهران، هستند. قالیباف در طول سال‌های گذشته با اتهامات متعددی در زمینه فساد مالی، از جمله در دوران شهرداری تهران، مواجه بوده است. با این حال، نه تنها هیچ‌گاه به طور جدی مورد بازخواست قرار نگرفته، بلکه به یکی از مقامات ارشد نظام تبدیل شده است. به همین ترتیب، اتهامات مربوط به فساد مالی در حوزه علمیه تحت مدیریت کاظم صدیقی نیز با واکنش جدی قضایی مواجه نشد و حمایت‌های رهبری از او ادامه یافت.

این الگو نشان می‌دهد که نزدیکی به رهبر و حمایت از او، به نوعی به افراد حاشیه امن می‌دهد تا از عواقب اعمال خود در امان بمانند. این موضوع با هدف اولیه ولایت فقیه، یعنی نظارت بر اجرای عدالت و جلوگیری از انحراف نظام، در تضاد کامل است.

ج) تمرکز قدرت و کاهش پاسخگویی

یکی دیگر از مشکلات ساختاری ولایت فقیه، تمرکز بیش از حد قدرت در دست رهبر است. اصل ۱۱۰ قانون اساسی به رهبر اختیارات گسترده‌ای می‌دهد، اما مکانیزم‌های نظارتی مؤثری برای پاسخگو کردن او وجود ندارد. مجلس خبرگان رهبری، که قرار بود بر عملکرد رهبر نظارت کند، در عمل به نهادی تشریفاتی تبدیل شده است. این تمرکز قدرت باعث شده که تصمیم‌گیری‌های کلان کشور، بدون شفافیت و پاسخگویی کافی، در دست یک فرد یا حلقه نزدیک به او متمرکز شود.

این ساختار متمرکز، نه تنها باعث کاهش کارایی نظام شده، بلکه به عاملی برای ایجاد نارضایتی عمومی تبدیل شده است. وقتی مردم می‌بینند که فسادهای بزرگ بدون مجازات باقی می‌مانند و تصمیم‌گیری‌ها بدون مشارکت واقعی آنها انجام می‌شود، اعتمادشان به نظام کاهش می‌یابد.

بخش چهارم: نتیجه‌گیری و تحلیل نهایی

حالا که به اصول قانون اساسی و اهداف ولایت فقیه نگاه کردیم و عملکرد آن را در عمل بررسی کردیم، وقت آن است که نتیجه‌گیری کنیم. آیا ولایت فقیه توانسته به اهداف اولیه خود، یعنی حفاظت از ماهیت اسلامی نظام، ایجاد هماهنگی بین قوا، و هدایت کشور به سوی اهداف انقلاب دست یابد؟ یا اینکه، همان‌طور که منتقدان می‌گویند، به ساختاری فشل و غیرکاربردی تبدیل شده است؟

بر اساس تحلیل ها، شواهد نشان می‌دهد که ولایت فقیه در عمل با چالش‌های جدی مواجه بوده است. به جای ایجاد هماهنگی، این نهاد به عاملی برای اصطکاک بین بخش‌های انتخابی و انتصابی نظام تبدیل شده است. ناکامی در تحقق اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و ادامه اختلافات بین قوا، گواهی بر این مدعاست. از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد قدرت در دست رهبر و نبود مکانیزم‌های نظارتی مؤثر، باعث شده که این نهاد به جای نظارت بر اجرای عدالت، به حاشیه‌ای امن برای برخی افراد و گروه‌های فاسد تبدیل شود.

نمونه‌هایی مانند محمدباقر قالیباف و کاظم صدیقی این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا ولایت فقیه به جای خدمت به اهداف انقلاب، به ابزاری برای حفظ منافع گروه‌های خاص تبدیل شده است؟

به قول معروف، برخی افراد بعد از فساد و دزدی با حمایت از رهبری انگار به «زیر عبای امن آقا» پناه میبرند. این عبارت، که در فضای عمومی ایران گاهی به طعنه به کار می‌رود، به خوبی نشان‌دهنده این واقعیت است که نزدیکی به رهبر می‌تواند به معنای مصونیت از پاسخگویی باشد. مادامی که افراد و گروه‌ها از رهبری حمایت کنند، حتی در فاسدترین حالت، جای آنها امن است. این موضوع نه تنها با عدالت اسلامی در تضاد است، بلکه به کاهش مشروعیت نظام در نزد مردم منجر شده است.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، موقت، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: اسدالله خان, انجمن بین المللی بانوان, زیر عبای نرم آغا, قانون اساسی
ادامه مطلب
[ سه شنبه ششم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 14:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

خاطرات «زِبل خان» انجمن ادبی اسدالله خان +کاتب ویژه

یکی تَش ریش یکی سر ریش داره

پیچِ شمرون یکی هم جیش داره

یکی مردی بلند همسر چه باریک

یکی هیکل توپول چون میش داره

یکی زبر وُ زرنگ و چست وُ چالاک

یکی ساده ! خونه تجریش داره

یکی میده خواک و رفت و آمد

یکی نسیه لباس ؛ خویش داره

یکی مزدش شده روی توافق

یکی بسته قرار وُ ؛ فیش داره

من اما زین همه ؛ گوشی خریدم

اخیراً گوشی من دیش داره

در دوران بسیار بسیار مقدسِ دفاع مقدس زبل خان داوطلبانه بسگیجی دوره بسیار بسیار مقدس سربازی را می گذراند ، هم دوره ای های زبل خان برای سرگرمی همیشه سر به سر زبل خان می گذاشتند و هیچ کس دیواری از زبل خان کوتاهتر پیدا نمی کرد ، روزی از روز ها اتفاق بسیار بسیار عجیب افتاد و در اثر آن حادثه همه تصمیم گرفتند دیگر سربسر زبل خان نگذارند ، لذا در مراسم تجلیلی از «زِبل خان » قدردانی و همگی با فرماندهان عالی رتبه قول دادند که ازین پس با احترام و دوستانه با زبل جان مراوده و ارتباط داشته باشند . از قرار معلوم فرماندهان هرگاه میل به چائی پیدا می کردند ، زبل خان فوری می بایست چائی نبات را برای آنان فراهم و از فرمانده پذیرائی به عمل می آورد . زِبل خان نیز فوری این کار را انجام می داد و می گفت برای تبرک از سماور آبجوش به چائی نبات اضافه کرده است .
اصل ماجرا در اینجاست که هنگامی که همه قول دادند با «زِبل خان» رفتار و کردار و پندار نیکو داشته باشند . زِبل خان هم گفت : حالاکه همه قول دادند با من رفتار مناسب و خوبی داشته باشند من هم قول می دهم .«دیگر داخل سماور نشاشم »

✌ دفاع از جانباز یا بیگانه پرستی ؟

🔥 بعضی ها در ایران بیگانه پرستی می کنند زیرا در روز جانباز به جانباز هشت سال جنگ کشورش که پایش را از دست داده تا ما پاهایمان در مقابل بیگانگان نلغزد و استوار و محکم بایستیم و آنها را در فداکاری و مقاومت اسوه قرار دهیم ، آشکارا توهین و او را مورد تمسخر و هجمه سیاسی قرار می دهند.
🔥 او که در امتحان سخت آتش و خون در دفاع از شرف و ناموس و حریم خاک و آبش جانانه ایستاد او را در مقابل زلنسکی رئیس جمهور اوکراین مقایسه و تحقیر می کنند که بیگانگان اروپایی و آمریکایی او را سر کار آوردند و عامل اشغال کشورش شدند و معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار او و مردمی است که به او پشت کرده او را در میدان جنگ تنها گذاشته اند و در آوارگی زندگی می کنند.
🔥 او در حال التماس به آمریکا و اروپایی است که او را بر سر تسلیحات اتمی و هسته ای خلع سلاح و فریب دادند و قول دفاع از اوکراین را در تهاجم به کشور دادند.
🔥 اکنون زلنسکی را با لباس نظامی نماد دفاع و پایداری از کشورش معرفی اما در کنارش دلاور پیروز 8 سال دفاع مقدس را با لباس شخصی با شکلک کاریکاتوری تمسخرآمیز مورد مضحکه و هجمه سیاسی قرار می دهند .
🔥 لابد این نادانان و احمقان نمی دانند زمانی که این شیرمردان شجاعانه در میدان نبرد پایداری کردند و پای خود را برای پایداری و امنیت و آسایش مردمان شان اهدا کردند در خواب خرگوشی آرامیده و بی دردان مرفهی بودند که غرق حزب بازی و کارگزاری برای ساختن حزب بودند و بجای دفاع و حفظ کشورشان در مقابل متجاوزان به فکر دفاع از حزب کارگزاران سازندگی در قدرت بودند.
🔥 اکنون فیل آنها یاد هندوستان کرده ، لباس زلنسکی بهانه است ، در اصل آنها عاشق لیبرالیسم آمریکائی اروپایی هستند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
خیال کرده اند زلنسکی که نماد اعتقادی آنهاست چند روزی اگر پیراهن جنگ بر تن کرد پیروز میدان شاهنامه ای است که هنوز برگ اولش را ورق زده ، بر مدافع وطنش ترجیح دارد ، نمک خوردگان نمکدان می شکنند.


سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

زخــم لبــهای مــرا ؛ سیـگار میـفهمـد زِبل
پــارگـی‌هـای مــرا ؛ شلــوار میـفهمـد زِبل
ضـربه‌هـای مهلکی ظاهر پـس سوراخ ریـز
خـدشـه‌های میـخ را دیـوار میـفهـمد زِبل
از نــگاه زخمــه و مضـراب فهمـید تـارزن :
تــارهـای پــاره را گیتــار میــفهــمد زِبل
مـرغ سر در آخـور گاوست زین فهمیده‌ام :
خصـلت بی‌عـار را بی‌عـار ؛ میـفهــمد زِبل
رنج فزون و غصّه بیش و دردهای بی‌شمار
کُـلّ ایـن آمــار را ، بیـمــار میـفهــمد زِبل
اشـکهـای متّـصل مـاننـد تسبـیـح را ببیـن !
ریـزش این گریـه را ، آبـشار میـفهمد زِبل
زندگی مثل شراب ، بدمزه امّـا خوشـگوار
رمــز تلــخـی را پیــاله دار میـفهــمد زِبل


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، موقت، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: طنز, اسدالله خان, فرمایشات منظوم, کاتب ویژه
ادامه مطلب
[ یکشنبه سوم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 15:15 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

تغییر کـرده مقصد اعمـالِ نیک وُ بد
حاجیِ مکه زائر طوس آمد از مشهد

جمعی اقامه جمعهء، دشمن شکن شدند
آقا برای زادهء خود ، می‌زند،سند

اثبات جعل بی‌گناهی مردان روزگار
کو گربه ای که خورده سه مَن گوشت از ‌نَند

فهمیدم اشتباه من از(جمعه) دُمبه بود
صندوق رای بود ولی خلق دست رد

عشق است،حاکم است به مردم علی الدوام
آغوش دولت است مُدام است تا ابد

ما پیروان مکتب آل ( چپاولیم )
دزدان روز روشن ما "یا علی مدد"

قدس : بدون قرص + تحریم کپسول => تحریم دارو =>آمد نفحاتِ، مُشک بوی رَم از آن

آمد نفحاتِ ، مُشک بویِ رَم ازآن

نشناس دِگر قدم زِ کوی رَم ازآن

دریاب خصائلی که دارد این ماه

مهمان شوی تا ز سبوی رَم از آن

بَه بَه، چه شَمیم مُشکبوئی دارد

چَهچه، چه ضیافتی بسوی رَم ازآن

دریاب فضایلی که دارد سی روز

اَفسار شوی به آرزوی رَم ازآن.


موضوعات مرتبط: سیاسی، غزل، طنز تلخ، شعر، طنز(فکاهی)  جُک، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خصوصی(خاص)
برچسب‌ها: دبیر انجمن, اسدالله خان, طنز تلخِ روزگار, شیرین می شود
ادامه مطلب
[ سه شنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۳ ] [ 23:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

🔴 آقای پزشکیان! با این افزایش نرخ ارز، چه کسی پاسخگو است؟ مسئولیت این کار را کی بر عهده می گیرد؟

🔴 در ۳۵ سال گذشته، بیش از ۷۰ بار شوک درمانی کردیم و شکست خوردیم

در بازی نرخ ارز، تجربه ۱۴۰۱ را پیش چشمتان بیاورید

♨️ این قدرت خرید زحمت کشان ایران است که مقدس (عدالت) است.

♨️آقای پزشکیان بگویند... با این کارهایی که درباره قیمت ارز، بنزین و بقیه کالاها و خدمات دولتی که پیوسته افزایش می یابد، چشم انداز شش ماهه به ما بدهند. بگویند انتظار دارند تا شش ماه آینده چه دستاوردی حاصل شود و بعد به ما بگویند اگر این دستاوردها حاصل نشد، چه کسی پاسخگو است.
♨️آیا روشن است که چه کسانی این سیاستها را پخت و پز کردند که بعد پاسخگو باشند و مسئولیت کارشان را بر عهده بگیرند

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری شورای مصلحت نظام نمایندگان مجلس آخوند های حوزه علمیه نظامیان قهرمان پرستاران کارمندان کارگران بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا کشورهای عربی هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ ] [ 15:3 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

ما شُهره به صادرات قالی هستیم

در مدح و مجیز ما متعالی هستیم

فارغ زِ تمام هــــنرّ بینِ مِلــل

اُستادِ شهیرِ(خا.یه )مالی هستیم

***

مجنونِ بیابانی شیرین شده ام
لبریز دویدن پِیِ نسرین شده ام

مابین جنون و نسل فرهاد شدن
چون مرغ مهاجرانِدیرین شده ام

صافی صفتان را چــه غم از روز حساب است
بیچــاره بــوَد آن که به رخساره نقـــاب است

دل در گــروِ ظــاهــــر هـــر کـس نتـــوان داد
در دیـده گهـی مــار، همــاننــد طنـــاب است

از واعــظ جــاهــل نتــوان موعظــه آموخت
هـر شعبده ای را نتـــوان گفـت خراب است

اغفـــال بــزرگــیّ عِمــــامــه مشــو هـــرگـــز

مخزن الاسرار نظامی گنجوی..

پیر زنی را ستمی در گرفت

پیرزنی را ستمی درگرفت دست زد و دامن سنجر گرفت

کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام وز تو همه ساله ستم دیده‌ام

شحنه مست آمده در کوی من زد لگدی چند فرا روی من

بیگنه از خانه برویم کشید موی کشان بر سر کویم کشید

در ستــــم آباد زبانم نهاد مُــــهر ستم بر در خانم نهاد

گفت فلان نیم‌شب ای کوژپشت بر سر کوی تو فلانرا که کشت

خانه من جست که خونی کجاست ای شه ازین بیش زبونی کجاست

شحنه بود مست که آن خون کند عربده با پیرزنی چون کند

رطل زنان دخل ولایت برند پیره‌زنان را به جنایت برند

آنکه درین ظلم نظر داشتست ستر من و عدل تو برداشتست

کوفته شد سینه مجروح من هیچ نماند از من و از روح من

گر ندهی داد من ای شهریار با تو رود روز شمار این شمار

داوری و داد نمی‌بیـــنمت وز ستـــم آزاد نمی‌بینمت

از ملــــکان قـوت وُ یاری رسد از تو به ما بین که چه خواری رسد

مال یتیمان ستدن ساز نیست بگذر ازین غارت ابخاز نیست

بر پله پیره‌زنان ره مزن شرم بدار از پله پیره‌زن

بنده‌ای و دعوی شاهی کنی شاه نه‌ای چونکه تباهی کنی

شاه که ترتیب ولایت کند حکم رعیت برعایت کند

تا همه سر بر خط فرمان نهند دوستیش در دل و در جان نهند

عالم را زیر و زبر کرده‌ای تا توئی آخر چه هنر کرده‌ای

دولت ترکان که بلندی گرفت مملکت از داد پسندی گرفت

چونکه تو بیدادگری پروری ترک نه‌ای هندوی غارتگری

مسکن شهری ز تو ویرانه شد خرمن دهقان ز تو بیدانه شد

زامدن مرگ شـــماری بکن میرسدت دست حصاری بکن

عدل تو قندیل شب افروز تست مونس فردای تو امروز تست

پیرزنانرا بسخن شاد دار و ین سخن از پیرزنی یاد دار

دست بدار از سر بیچارگان تا نخوری پاسخ غمخوارگان

چند زنی تیر بهر گوشه‌ای غافلی از توشه بی توشه‌ای

فتح جهان را تو کلید آمدی نز پی بیداد پدید آمدی

شاه بدانی که جفا کم کنی گرد گران ریش تو مرهم کنی

رسم ضعیفان به تو نازش بود رسم تو باید که نوازش بود

گوش به دریوزه انفــــاس دار گوشه نشینی دو سه را پاس دار

سنجر اقلیم خراسان گرفت کرد زیان کاین سخن آسان گرفت

داد در این دور برانداختست در پر سیمرغ وطن ساختست

شرم درین طارم ازرق نماند آب درین خاک معلق نماند

خیز نظامی ز حد افزون گری بر دل خوناب شده خون گری



وقتی که هــوا موجب تشکیل حبـــاب است

بــا زهـــد ریــایی نـرسـد کس بـه خـــداونــد
میـوه ندهد دست چلاقی کــذاب است

زهـــد و شــرف اهـــل ریـــا در نظـــر خـــلق
دریاچه ی قم دیده ولیکن چو سراب است

تـا دل نشـود پــاک، چــه سـودی؟ ز عبـــادت
چون غزه و لبنان دفتعی که جواب است

آنکـو کـه همــه عمــر خطـــا کـرد و خیــانـت
در نـــزد خـــداونــد، ســزاوار عِقــــاب است

احسان و کــرم خصلت انسـانی محض است
مانند چراغی که به ویرانه ثـواب است

با صــدق و صفــا لطف و وفــا کن تو به میهن
مقبــول خــدا وند یقین روز حساب است

حـاصـل نـدهـد وقـت خـــزان، بــذر عبـــادت
پـاداش عمــل، حرمت تقـــوای شــباب است

تعجیــل بـه هـــر امـــر، شـده نهــی، ولیکـــن
وقـت عمـــل نیـک، ســـزاوار، شــــتاب است

کـــن پـــاک دلــت را که شــوی واقـف اسـرار
گَـرد گنـه مـاسـت کلینیک حجـــاب است

آنکس که بود مستِ میِ انجمن دی

فریاد برآورده در انجمنِ مسـت شـراب است


موضوعات مرتبط: موقت، ـــــــثبتـــــ، حکایت،روایت، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: اسدالله خان, دوبیتی, انجمن, جنونِ نسل فرهاد
ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 20:47 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری شورای مصلحت نظام نمایندگان مجلس آخوند های حوزه علمیه نظامیان قهرمان پرستاران کارمندان کارگران بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا کشورهای عربی هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، شعر، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 0:19 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

زیارت سوریه مقدس در غیاب خاندان اسد (اسدالله خان ) به نیابت از شهدای آینده

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم

هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا

بر منتهای همت خود کامران شدم

ای گلبن جوان بر دولت بخور که من

در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود

در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

قسمت حوالتم به خرابات می‌کند

هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

آن روز بر دلم در معنی گشوده شد

کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت

با جام می به کام دل دوستان شدم

از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید

ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم

من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست

بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

دوشم نوید داد عنایت که حافظا

بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم

جنایت کرمان (در تشیع جنازه + سالگرد : تعزیه »مش قاسم « به روایت اسدالله خان (چای دبش) قهوه خانه علی گدا کار خود مزدوران وزارت اطلاعات است! چون توسط خود مزدوران وزارت اطلاعات طراحی و اجرا شده است! الان وزارت اطلاعات چندین نفر افراد بیگناه را دستگیر کرده و در حال شکنجه کردن اینها است! تا اینها را مجبور به اعتراف اجباری کنند! و تقصیر را به گردن اینها بیندازند تا کسی به خود مزدوران وزارت اطلاعات شک نکند! حالا شما همین الان دستور بدهید: همه کسانی که توسط وزارت اطلاعات دستگیر شدند را آزاد کنند. و شما خود مزدوران وزارت اطلاعات را دستگیر و بازجویی و اعدام کنید. علت اینکه این جنایت را انجام دادند به این دلیل است که: اینها برای اینکه افکار عمومی مردم را از فساد و دزدی بزرگ سه میلیارد دلاری چایی دبش منحرف کنند این جنایت را انجام دادند! چون پای چندین نفر از مقامات رده بالای حکومت در پرونده دزدی بزرگ سه میلیارد دلاری چای دبش گیر است! جنایت مشکوک است چون هیچکدام از اعضای خانواده قاسم سلیمانی به کرمان نرفته بودند!!! چون از قبل می دانستند قرار است حمله شود و مردم کشته شوند! از اینجا معلوم می شود کار خودشان است! این جنایت مثل موشک زدن به هواپیمای مسافربری در تهران در دی ماه 1398 است! که 270 نفر مسافر را کشتند! و بعد تا سه روز در تلویزیون قسم دروغ می خوردند و به دروغ می گفتند هواپیما خودش سقوط کرده است! و بعد از سه روز اعتراف کردند با دو تا موشک هواپیمای مسافربری را زدند تا تقصیر آن را به گردن آمریکا بیندازند! جنایت مثل انفجار حرم امام رضا در سال 1373 است که خود معاون وزیر کشور مصطفی تاجزاده اعلام کرد توسط وزارت اطلاعات انجام شده است! و بعد چند نفر بیگناه را شکنجه کردند و کشتند و تقصیر را به گردن افراد بیگناه انداختند تا کسی به خودشان شک نکند! البته چند سال قبل نیز همین مزدوران وزارت اطلاعات چند نفر داعشی را به داخل مجلس شورای اسلامی فرستادند! و می خواستند همه نمایندگان مجلس را بکشند و قتل عام کنند! همانطور که من در گزارشات قبلی خودم گفتم هر کجا داعش جنایتی انجام داد بدانید به دستور مقامات رژیم ایران این جنایت را انجام دادند. و کار خود رژیم ایران است. همچنین لازم است بدانید چندین دزدی بزرگ دیگر توسط مقامات حکومت ایران انجام شده که شما خبر ندارید! و این جنایات را برای این انجام دادند تا شما متوجه آن دزدی ها نشوید! همین الان دستور بدهید: دوباره تحقیقات کنند و در مورد دزدی دزدی بزرگ سه میلیارد تحقیقات کنید و متهمان آن را دوباره بازجویی کنید و از آنها بخواهید اعتراف کنند و بگویند که کدامیک از مقامات دولت در این دزدی بزرگ نقش داشتند! چند نفر از مقامات دولت چند ماه قبل به کشور ونزوئلا رفتند! برای چه کاری رفتند؟ برای اینکه در بانک های کشور ونزوئلا چند تا حساب بانکی به اسم خودشان و سایر اعضای خانواده خودشان باز کردند تا بعد پول های اختلاس و دزدی را به حساب های بانکی خودشان بریزند!

حالا شما همین الان به پلیس اینترپل و سازمان بین المللی مبارزه با پولشویی گزارش بدهید و از آنها بخواهید تحقیق کنند تا کشف جرم کنند و بفهمند کدامیک از مقامات رژیم ایران در بانک های کشورهای ونزوئلا و سوریه و آفریقای جنوبی و روسیه و انگلیس و سوئیس حساب بانکی دارند و چقدر پولشویی کردند؟ و پیدا کردن این حساب های بانکی خیلی راحت است؟ شما از پلیس اینترپل بخواهید حساب های بانکی که پول زیاد و بیشتر از صد میلیون دلار در آنها پول جابجا شدند را پیدا کنند تا بعد بفهمند این حساب های بانکی متعلق به چه افرادی است؟ و این افراد توسط کدامیک از مقامات رژیم ایران اجیر شدند تا این پولشویی را انجام بدهند؟ و بعد باید همه این پول ها را مصادره کنند به جرم پولشویی و تعزیه گردانی مش قاسم به روایت اسدالله خان (همراه با چای دبش قهوه خانه علی گدا رسوا خواهد شد ....


فالوده شدیم وُ زود فرسوده شدیم
پائیزِ حیات انقلاب است به چاپ
آلــوده یِ آلـــوده نیــــالوده شدیم

****

ای خالقِ خلق بنده ای ما را کُشت
از بهرِ دو نان دَوَنده ای ما را کُشت
هم مِحنتِ روزگار و هم مِنَّتِ خسم
ای مرگ بیا که درنده ای ما را کُشت

***

مرگِ رهبر در هوایِ زندگی‌ست
رو بمیر! این‌جا نه جایِ زندگی‌ست!
مرگِ هر کس هست پایانِ حیات
مرگِ خرس الله بنای ِ زندگی‌ست!






موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، موقت، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: اسدالله خان
ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۳ ] [ 0:19 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری + شورای مصلحت نظام + نمایندگان مجلس + آخوند های حوزه علمیه + نظامیان قهرمان + پرستاران + کارمندان + کارگران + بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا + کشورهای عربی + هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، موقت
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۳ ] [ 0:16 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

باشد اندر پرده

بازی های پنهان

غم مخور

حافظ


______________________________________________
سیاهی دو چشمانت مرا کشت
درازی دو زلفونت مرا کشت

♪♪♫♫♪♪

به قتلم حاجت تیر و کمان نیست
خم ابرو و مژگونت مرا کشت

تو نيكى كن هر چند سپاسگزارى نكنند

لَا یزَهِّدَنَّک فِی الْمَعْرُوفِ مَنْ لَا یشْکرُهُ لَک فَقَدْ یشْکرُک.....

ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد، زیرا هستند کسانی، بی آن که از تو سودی برند تو را می ستایندچه بسا ستایش اندک آنان برای تو، سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد

ابتدای انقلاب، شهردار تهران، دکترغلامرضا نیک‌پی تیرباران شد. ۲۲ فروردین ۱۳۵۸، تنها دو ماه پیش از پیروزی انقلاب! اتّهامش «کلاه‌برداری، خیانت و غارتگری» بود!

روز محاکمۀ «نیک‌پی»، رو‌ به رییس دادگاه گفته بود:

«کدام کلاه‌برداری؟


رییس دادگاه: «مگر نگفتید در خیابان‌ها چاله نداریم؟ پس این همه چاله چیست؟»
نیک‌پی: «آیا احداث ۶۸ پارک، یک میلیون متر مربع آبادانی در جنوب تهران و ایجاد ۱۸ رشته شاهراه و ساخت ۳۰ پارکینگ و ۲۰ پل، خیانت است؟»
دادگاهش خواندنی است.کارهای عمرانی‌اش هم خواندنی است. این که ابتدای مسئولیتش در شهرداری پایتخت گفته بود می‌خواهد شهر را نه بر اساس آزمون و خطا که بر اساس «حساب و کتاب نوین» اداره کند. به همین خاطر هم در شهرداری، گروهی را برای مطالعه مشکلات تهران و یافتن راه حل برای آن‌ها به کار گمارده بود. در زمان او است که نخستین گورستان مدرن ‌مکانیزه کشور _بهشت زهرا_ در تهران احداث می شود. همچنین چند بزرگراه برای حل مشکل ترافیک، چند پارک بزرگ برای تنفس شهر. آغاز احداث مترو، بهره‌برداری از برج شهیاد و تئاتر شهر، طرح ساماندهی ترافیک تهران، ایجاد کارخانه تبدیل زباله به کود، تأسیس آزمایشگاه مکانیک خاک و ایجاد سازمان عمران و نوسازی عباس‌آباد هم از جمله اقدامات او است.

رئیس دادگاه پرسیده بود:
«به عنوان دکتر در اقتصاد از لندن، چرا به مردم هشدار ندادید علت مشکل ترافیک، مردم نیستند و چرا عوامل استعمار را مقصر ندانستید؟»
نیک‌پی گفته بود:
«مسئولیت ترافیک با شهربانی بود و یک سال آخر با شهرداری پایتخت، و قبول کردم چون قصدم خدمت به خلق بود.
بنده برای ترافیک تهران دوسال دیگر وقت می‌خواستم تا اولین خط مترو دایر شود و این بزرگراه‌ها به یکدیگر وصل شود و بقیه پل‌هایی که در نظر بود زده شود. من نمی‌دانم دیگر چه کاری از من ساخته بود. کارشناسان بین‌المللی اصلاح ترافیک را در بهبود اتوبوسرانی می‌دانند، در زدن پل می‌دانند، در ایجاد پارکینگ می‌دانند و در احداث بزرگراه می‌دانند، اگر این شاهراه را بین خیابان‌های پهلوی -ولی‌عصر- و کوروش کبیر -شریعتی- نکشیده بودیم رفتن به شمیران به جای نیم ساعت ۴ ساعت طول می‌کشید.»

رأی دادگاه اما برای او، نه پاداش که اعدام بود.حالا اما تاریخ به قضاوت نشسته است، میان دو شهردار بی‌دین آن روز و دیندار امروز! و‌حتی میان دو روزگار؛ حکمرانی بی‌دینان آن روز و حکمرانی دینداران امروز.
مهردادحجتی

پ.ن.
عضو شورای شهر تهران که می‌گوید هر یک از تابلوهای چند میلیارد تومانی موزه امام علی به بهای ۷۰۰ دلار فروخته شده اند!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: قاضی الاقضات, اسدالله خان, دادگاه, شهردار طهرون
ادامه مطلب
[ یکشنبه ششم آبان ۱۴۰۳ ] [ 12:32 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

پادشاهی در شهر گذر می‌کرد. مردی را دید که بزغاله‌ای با خود می‎برد.

شاه پرسید؟ بزغاله را به چند خریده‌ای؟مرد گفت : خانه‌ای داشتم،سال پیش فروختم که خانۀ بهتری بخرم.امسال با پول آن خانه توانستم این بزغاله را بخرم.پادشاه گفت: خانه‌ای دادی !و بزغاله گرفتی؟
مرد گفت : آری به برکت پادشاهی شما،سال دیگر با پول این بزغاله مرغکی توانم خرید!!

سؤال: بوجود آوردن و بی نیاز بودن؟ یک تناقض داخلی برای اشتباه در انتخاب کلمات مناسب.

پاسخ:

باز هم تناقضجو از توضیح تناقضی که ادعا کرده است، خودداری کرده است، ولی معلوم است که منظورش اینستکه بوجود آوردن و بی نیاز بودن با هم در تناقض است، ولی خب این امر چیزی نیست که بخواهد امری خاص قرآن باشد که این فرد آنرا به عنوان تناقض داخلی در قرآن نقل کرده است! اما پاسخ این شبهه:

اشتباه از آنجا ناشی می شود که گوینده، خدا و هر چیز را با خود قیاس می کند.

از قیاسش خنده آمد خلق را.

از آنجا که انسان ناقص است و همۀ کمالات را ندارد، در کارهای خود در پی برطرف کردن نیاز خود می‌باشد، اما دربارۀ خداوند که دارای هم کمالات است این تصوّر نامعقول است. محبت وی به کسی از آن جهت که اثری از کمالات اوست، می‌باشد و نیازی وجود ندارد، چون اساساً نیاز در جایی است که موجودی چیزی را نداشته باشد و در پی به دست آوردن آن باشد، مثلاً اگر خداوند انسان را خلق می‌کند، نه به خاطر نیاز او به انسان است، بلکه به خاطر ذاتش که کمال محض است می‌باشد. یعنی اقتضای ذاتی که همۀ کمالات را دارا است این می‌باشد که آن کمالات را در مرتبه‌ای مختلف به ظهور و تجلی برساند. بنابراین فرق بین انسان و خدا این است که در خداوند محبت به «کمال موجود» منشأ انجام کار می‌شود، ولی در مورد انسان محبت به « کمال مفقود» و شوق به دست آوردن آن، منشأ فعالیت می‌گردد، پس هر به وجود آوردنی همراه با نیاز نیست. به تعبیر مولوی:

من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگانم جودی کنم

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت: "سینوار در حالی که مورد ضرب و شتم، آزار و اذیت و فرار بود جان باخت - او نه به عنوان یک فرمانده، بلکه به عنوان کسی که فقط به خودش اهمیت می داد مرد. این پیامی روشن برای همه دشمنان ما است. "

گفته می‌شود فیلم‌های پهپادی که اواخر روز پنجشنبه توسط ارتش اسرائیل منتشر شد، آخرین لحظات سینوار را قبل از کشته شدن نشان می‌دهد.

به نظر می رسد این ویدئو از یک پهپاد گرفته شده است که از پنجره باز یک ساختمان عمدتا ویران شده پرواز می کند.

به مردی نزدیک می شود که سرش را پوشانده و روی صندلی راحتی در طبقه اول خانه ای که پر از آوار است نشسته است.

مردی که به نظر مجروح شده است، سپس چیزی که به نظر می رسد چوبی است به سمت هواپیمای بدون سرنشین پرتاب می کند و ویدئو به پایان می رسد.

اتومبیل‌ها در تل‌آویو از کنار پوستر Sinwar می‌گذرند، با پیامی به زبان عبری که از اسرائیلی‌ها می‌خواهد علیه تحت تعقیب‌ترین دشمن خود متحد شوند.

اتومبیل‌ها در تل‌آویو از کنار پوستر سینوار می‌گذرند، با پیامی به زبان عبری که از اسرائیلی‌ها می‌خواهد علیه تحت تعقیب‌ترین دشمن خود متحد شوند [گتی ایماژ]

سینوار "حذف شده"

اسرائیل ابتدا اعلام کرد که در حال "بررسی احتمال" کشته شدن سینوار در غزه بعدازظهر پنجشنبه به وقت محلی است.

چند دقیقه پس از اعلام این خبر، تصاویری که در شبکه های اجتماعی منتشر شد، جسد مردی را با ویژگی های بسیار شبیه به رهبر حماس نشان داد که از ناحیه سر زخمی شده بود. تصاویر برای بازنشر بیش از حد گرافیکی هستند.

با این حال، مقامات هشدار دادند "در این مرحله" هویت هیچ یک از سه مرد کشته شده تایید نمی شود.

اندکی پس از آن، منابع اسرائیلی به رهبران بی بی سی گفتند که "به طور فزاینده ای مطمئن هستند" که او را کشته اند. با این حال، آنها گفتند که تمام آزمایشات لازم قبل از تأیید مرگ باید انجام شود.

آن آزمایشات زیاد طول نکشید. تا عصر پنجشنبه، اسرائیل اعلام کرده بود که آنها تکمیل شده اند و "حذف سینوار" تایید شده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، گفت که "شر" "ضربه ای وارد شده است" و همچنین هشدار داد که جنگ اسرائیل در غزه کامل نشده است.

فرماندهان نظامی اسرائیل از صحنه کشته شدن سینوار بازدید کردند

فرماندهان نظامی اسرائیل در حال بازدید از صحنه کشته شدن سینوار [IDF]

یک طناب سفت کننده

در حالی که سینوار طی یک عملیات هدفمند کشته نشد، ارتش اسرائیل گفت که هفته‌ها در مناطقی که اطلاعات حضور او را نشان می‌داد، عملیات می‌کرد.

به طور خلاصه، نیروهای اسرائیلی محل ناهموار سینوار را به سمت شهر جنوبی رفح محدود کرده بودند و به آرامی برای دستگیری او در حال حرکت بودند.

سینوار بیش از یک سال بود که در حال فرار بود. او بدون شک فشار اسرائیل را با کشته شدن دیگر رهبران حماس، مانند محمد دیف و اسماعیل هنیه، و نابودی زیرساخت‌هایی که اسرائیل برای محاکمه جنایات 7 اکتبر استفاده کرده بود، احساس کرده بود.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد که عملیات‌های هفته‌های اخیر آن در جنوب "حرکت عملیاتی یحیی سنوار را که توسط نیروها تعقیب می‌شد محدود کرده و منجر به نابودی وی شد".

نقشه محل قتل سینوار را نشان می دهد

[بی بی سی]

هدف اصلی، اما نه پایان

کشتن سینوار یک هدف اصلی برای اسرائیل بود که بلافاصله پس از حملات 7 اکتبر او را به قتل رساند. اما پایان او به جنگ غزه پایان نمی دهد.

در حالی که نتانیاهو گفت که "حساب را حل کرده است"، او اصرار داشت که جنگ ادامه خواهد یافت - به ویژه برای نجات 101 گروگانی که هنوز در دست حماس است.

به خانواده‌های گروگان‌های عزیز می‌گویم: این لحظه مهمی از جنگ است. ما با تمام قدرت ادامه خواهیم داد تا همه عزیزان شما، عزیزان ما در خانه باشند.

76

یحیی سنوار در ماه رمضان در شهر غزه، غزه در سال 2022 سخنرانی می کند

اسرائیل برای یافتن سینوار بیش از یک سال غزه را شکار کرده بود [گتی ایماژ]

سربازان اسرائیلی بیش از یک سال بود که رهبر حماس را که بلافاصله پس از طراحی حملات 7 اکتبر در غزه ناپدید شد، شکار کردند.

گفته می‌شود که یحیی سینوار، 61 ساله، بیشتر وقت خود را در تونل‌های زیر نوار، همراه با کادری از محافظان و یک «سپر انسانی» از گروگان‌هایی که از اسرائیل ربوده شده بودند، گذراند.

اما در نهایت، به نظر می رسد که او در یک برخورد تصادفی با یک گشت زنی اسرائیلی در جنوب غزه به پایان رسید. جزئیات نگهبانش کوچک بود. گروگانی پیدا نشد.

جزئیات هنوز در حال آشکار شدن است، اما این چیزی است که ما تاکنون در مورد قتل سینوار می دانیم.

سربازان اسرائیلی و یک نفربر زرهی در خیابان های رفح پر از آوار در سپتامبر 2024 گشت زنی می کنند.

سربازان اسرائیلی در سپتامبر 2024 در خیابان های رفح پر از آوار گشت زنی می کنند [گتی]

گشت روتین

نیروهای دفاعی اسرائیل می‌گویند که یگانی از تیپ 828 بسلاماخ روز چهارشنبه در حال گشت زنی در تل‌السلطان در منطقه رفح بود.

سه ستیزه جو توسط نیروهای اسرائیلی شناسایی و درگیر شدند - و همه از بین رفتند.

در آن مرحله هیچ چیز به خصوص در مورد آتش نشانی قابل توجه به نظر نمی رسید و سربازان تا صبح پنجشنبه به صحنه بازنگشتند.

پس از بازرسی از کشته شدگان بود که یکی از اجساد شباهت زیادی به رهبر حماس پیدا کرد.

با این حال، جسد به دلیل تله های انفجاری مشکوک در محل باقی ماند و در عوض، بخشی از انگشت خود برداشته شد و برای آزمایش به اسرائیل فرستاده شد.

جسد او در نهایت بیرون کشیده شد و در همان روز به اسرائیل آورده شد زیرا منطقه امن بود.

دانیال حقاری، سخنگوی ارتش اسرائیل، گفت که نیروهایش «نمی‌دانستند او آنجاست، اما ما به عملیات خود ادامه دادیم».

او گفت که نیروهایش این سه مرد را که از خانه به خانه می دویدند شناسایی کردند و قبل از جدایی با آنها درگیر شدند.

مردی که از آن زمان به عنوان سینوار شناسایی شد "به تنهایی وارد یکی از ساختمان ها شد" و پس از شناسایی با یک پهپاد کشته شد.

اعتقاد بر این بود که هیچ یک از گروگان‌هایی که سینوار از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کرد، حضور نداشتند و همراهان کوچک او نشان می‌دهند که او سعی می‌کرد بدون توجه حرکت کند یا بسیاری از کسانی که از او محافظت می‌کردند را از دست داده بود.

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت: "سینوار در حالی که مورد ضرب و شتم، آزار و اذیت و فرار بود جان باخت - او نه به عنوان یک فرمانده، بلکه به عنوان کسی که فقط به خودش اهمیت می داد مرد. این پیامی روشن برای همه دشمنان ما است. "

گفته می‌شود فیلم‌های پهپادی که اواخر روز پنجشنبه توسط ارتش اسرائیل منتشر شد، آخرین لحظات سینوار را قبل از کشته شدن نشان می‌دهد.

به نظر می رسد این ویدئو از یک پهپاد گرفته شده است که از پنجره باز یک ساختمان عمدتا ویران شده پرواز می کند.

به مردی نزدیک می شود که سرش را پوشانده و روی صندلی راحتی در طبقه اول خانه ای که پر از آوار است نشسته است.

مردی که به نظر مجروح شده است، سپس چیزی که به نظر می رسد چوبی است به سمت هواپیمای بدون سرنشین پرتاب می کند و ویدئو به پایان می رسد.

در اسرائیل، خانواده‌های گروگان‌ها گفتند که امیدوارند اکنون آتش‌بسی حاصل شود که اسرا را به خانه بازگرداند.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, یحیی سنوار کو
ادامه مطلب
[ جمعه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۳ ] [ 11:28 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان (کاتب ویژه ــــثبتـــــــ) امامزاده اسماعیل قآانی

*


*ساخت امامزاده کمونیست در جمهوری اسلامی!!*
*امام زادہ چینگ ژو از نوادگان حضرت قینگ (ع)*
*شجرہ امام زادہ قینگ* قینگ فرزند دینگ ۔ فرزند زیدینگ ۔ فرزند موسی کاظم از خانم چینی حضرت است *بانو (چوچو)* ھمسر آخر امام موسی کاظم دختر یکی از مغولھای چینی تباری بودند کہ در مصر ساکن (اسماعیل قاآنی) شدند و پس از گرویدن بہ دین مبین اسلام ،بہ زراعت و امور خیر رو اوردند
*چولاچین* پدر بانو *چوچو* شبی در خواب دید کہ باید بہ خدمت حضرت برسد و انچہ کہ برای او عزیزتر و باارزش تر است بہ حضرت تقدیم کند
برای تعبیر خواب پیش یکی از مصریان رفت و آن مُعَبّر گفت: کہ دخترت را بہ عقد ان حضرت در اور کہ عزیزترینِ زندگیَت است
او چنین کرد،حاصل این ازدواج فرزند پسری بہ نام *قینگ العباد* معروف بہ قینگ بود
ایشان از ھمان نوجوانی بہ عنوان مبلغ و دعوتگر بہ دین خدمت بہ خلق را برگزید
ایشان در سرزمین اجداد مادریَش از دنیا رفتند
*چینگ ژو* از نوادگان ایشان دنبالہ رو راہ اجداد شد
پس از سالھا در سفری دریایی بہ ھمراہ کاروانی در کیش کنونی بیمار شد و از دنیا رفت
لازم به ذکر است این امامزاده دو سال است در کیش پیدا شده. یعنی از زمان پیدا شدن سر و کله چینی‌ها در کیش

شجرہ امام زادہ قینگ*
قینگ فرزند دینگ ۔ فرزند زیدینگ ۔ فرزند موسی کاظم از خانم چینی حضرت است
*بانو (چوچو)* ھمسر آخر امام موسی کاظم دختر یکی از مغولھای چینی تباری بودند کہ در مصر ساکن
شدند و پس از گرویدن بہ دین مبین اسلام ،بہ زراعت و امور خیر رو اوردند
*چولاچین* پدر بانو *چوچو* شبی در خواب دید کہ باید بہ خدمت حضرت برسد و انچہ کہ برای او عزیزتر و باارزش تر است بہ حضرت تقدیم کند

برای تعبیر خواب پیش یکی از مصریان رفت و آن مُعَبّر گفت: کہ دخترت را بہ عقد ان حضرت در اور کہ عزیزترینِ زندگیَت است
او چنین کرد،حاصل این ازدواج فرزند پسری بہ نام *قینگ العباد* معروف بہ قینگ بود ایشان از ھمان نوجوانی بہ عنوان مبلغ و دعوتگر بہ دین خدمت بہ خلق را برگزید ایشان در سرزمین اجداد مادریَش از دنیا رفتند *چینگ ژو* از نوادگان ایشان دنبالہ رو راہ اجداد شد
پس از سالھا در سفری دریایی بہ ھمراہ کاروانی در کیش کنونی بیمار شد و از دنیا رفت
لازم به ذکر است این امامزاده دو سال است در کیش پیدا شده. یعنی از زمان پیدا شدن سر و کله چینی‌ها در کیش
هر چیز مقدسی یک کلاه برداریست. هر چقدر مقدس تر کلاه برداری بزرگتر. بدون شک دنیا با قوانین طبیعت حرکت می کند. نه با قوانین مقدس حواستان باشد. با مقدسات کلاه سرتان نرود. در دنیا هیچ چیز مقدس نیست.مقدس ساخته ی ذهن کلاه بردارانی است که می خواهند بر شما حکومت کنند، شما را سرکیسه کنند و یا کاری کنند برایشان بجنگید و جان بدهید. طول تاریخ را بنگرید. سراسر آن پر است از مقدسات دروغینی که حیله گران بزرگ به کار بسته اند و بر انسان حکومت کرده اند و تمام آن مقدسات از سر تا ته تنها دروغ و حیله نیرنگ بوده. بدون استثنا.

نازنینا!حس وحالم بستگی دارد به تو

سقف پروازِ خیالم بستگی دارد به تو

مثل آن برگی که دست باد می جنباندش

هم جدایی هم وصالم بستگی دارد به تو

گرچه هر فنجانِ قهوه حرف رفتن میزند

باز هم تعبیر فالم بستگی دارد به تو

احتمالأ من پس از تو یک کبوتر میشوم

درصد این احتمالم بستگی دارد به تو

هر جهات دیگرِ دنیا غریبم می کند

تا سفرهای شمالم بستگی دارد به تو

نیمه ی گمگشته ام بودی که پیدا کردمت

ناقصم ، جانا! کمالم بستگی دارد به تو

در سرم صدها جواب پرت پندم می دهد

ای جواب هر سؤالم بستگی دارد به تو...

انجمن ادبی اسدالله خان (#فرمایشات)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

ادامه مطلب...یکی برای آغاز سال قمری #ربیع<<...بدون شرح

سوسو بزن احوال شب بی خبران را
آغـــازه کن اسرار طلوع سحران را

حالا که دلآشفته گیسوی تو ماندیم
وا کن خمی از سلسله جلوه گران را

بگذار که از عطر تنت غنچه بریزد
بسپار در آغوش تبی دُرِّ دران را

آهسته نگاهی به همه دور و برت کن
تا تازه کنی خاطره شاه و پران را

اینجا ننمائی به کجا عرضه نمائی
گلچهره زیبای پر از خیره سران را

یا نوش دل عاشق و شیدای که سازی
لب های هوس برده شیر و شکران را

وقتیکه جهان میگذرد آن همه خوبی
ول کن غم دیرینه ی اما وُ اگران را

انجم ادبی (اسدالله خان) کاتب ویژه ــــثبتــــــ امامزاده اسماعیل قآانی

موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, کاتب ویژه ـــــثبتــــــ, امامزاده اسماعیل قآانی
[ دوشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:59 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی (اسدالله خان) : احمقی نژاد (طنز ) موساد نصر الله

محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور پیشین ایران، در مصاحبه‌ای با سی‌ان‌ان ترک دربارۀ عوامل رژیم اسرائیل در ایران ادّعا کرد: «در کشور ما دپارتمان ضدِّ اسرائیلی راه‌اندازی شد و بعد از مدّتی معلوم شد که رهبر آن مامور موساد بوده است!» (سایت تابناک،9/7/1403)

گفتم: خدا را شکر که گویندۀ این خبر تاسُف‌آور خودش مامور موساد نیست! گفت: تو از کجا می‌دانی؟! یک نفر در چاه افتاده بود .او می‌گفت: خدا را شکر که ته چاه سوراخ نبود!

از آن‌‌ لحظه که دل را با نگاهت آشنا موساد شد
راز عشقت این دل بی‌کینه‌ام را مبتلا موساد شد
انجمن سودایی و آشفته‌ احوالی پریشانی دهد
اندکی دیوانگی بر قلب رنجورم، جفا موسادشد
من گمان کردم که از احوال این آواره آگاهی صنم
آگهی،از امنیت یک بار دیگر اشتباموساد شد!
باخیال حزت دل چون مرهمی بر زخم دل
چون دمادم زخم دل را با همین مرهم دوا موساد شد
گر نباشی وُ نبودی در برم خوابم هلاهل میشود
درتلاطم کردنم بالشت خود را جابجا موساد شد
با غزلهایم نگیرد عطر گیسوی تو را؟
عطر صدها گل، نگارینا، سوا موساد شد
گرنمی‌دانی اگر آن لحظهٔ دل باختی نصر الله خان
جانثار زینبت را با نگاهت آشنا موساد شد

انجمن ادبی (اسدالله خان) : احمقی نژاد (طنز ) موساد + نصر الله


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, احمقی نژاد, طنز
ادامه مطلب
[ پنجشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۳ ] [ 15:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

اسدالله خان:هر بت پرست پست که پروردگار شد =>در خلق روزگار به پستی دچار شد

فرقی نمیکند ز کدامین قبیله ایم

آزاده یا اسیر و یا پشت میله ایم

ازنسل آدمیم وُ برابر ز یک عیار

خواهر، برادریم همکیش و هم تبار

گر با خرد به عالم هستی نظر کنیم

از رنگ وُ جنس به باید حذر کنیم

خود را برابر هم نوع دیگــران

انسانیت به جای خرافات بیکران

کس در جهان گرسنه و مسکین مجو دگر

کس در جهان غریبه و غمگین مگو دگر

دیوار اگرچه بهر حفاظت به پاشده

بت های خشت وُ گِل ز حماقت به پاشده

ما همچو بندگان که دنیا برای ماست

این ها بنّای ماست نه بتگر خدای ماست

هر بت پرست پست که پروردگار شد

در خلق روزگار به پستی دچار شد

(((( * بیانیه ملت قهـــرمان ایـــران به جامعه جهـــانی * )))

به باید طشت خون را با جهان گفت = نه روز آرامِ جان باشدنه شب خُفت
به دام افـتـــادگان هـمـواره نالـنـد = قلم لرزان شد وُ وِجــدان بـرآشُفت

در امتداد اعتراضاتی که جمهوری اسلامی با سرکوب ، شانتاژ و دروغ پراکنیِ همواره ملت را به سُخره گرفته و با یارانه های قبلی و یارانه های (بنزین) واهی بهانه ای برای چپاول مردم ایران دارد .
حاکمان مستبد و دیکتاتور در طی چهل سال اخیر به فقر و هلاکت مردم کمر بسته اند تا معیشت مردم را در گرو مُفتخوری و یاغی گری مردم را در چنگالِ خود به بازی بگیرند
لذا " طرح عدم پرداخت سراسری" هزینه های آب ، برق ، گاز وجرائم سایر مواهب ملی ایران ازاین پس تا روی کار آمدن دولتی به انتخاب مردم ایران بدون دخالت بیگانگان اعلام میگردد و با تخریب و نابود سازی اموال عمومی که برآمده از عوامل سرکوبگر حکومت فعلی نشات می گیرد مقابله خواهد شد همچنان که از تشکیل یک ارتش یکسان "واحد "استقبال و پشتیبانی می کنــیم ...
------------------------------------------------- بیانیه ملت قهرمان ایران به جامعه جهانی

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است هی نگو ملت خر است
حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است ، هی نگو ملت خر است
مغزهامان له شد در زیر سُم وُ نعل ملایان قم وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است، هی نگو ملت خر است
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند ، جان ما را سوختند
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است هی نگو ملت خر است


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت، کاتب ویژه
برچسب‌ها: اسدالله خان
ادامه مطلب
[ جمعه ششم مهر ۱۴۰۳ ] [ 15:39 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

رهبر خودخواه دیکتاتور خود شیفتهء ماهری است!

...این داستان فرضی (خامنه ای ) سوار هواپیما شد. کنفرانسی "رهبرانِ جهان "تازه به پایان رسیده بود و او می‎رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند.می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا (مصلحت نظام ) فرابخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد.

هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول بودند.
(خامنه ای) در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چه‎ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: «کمربندها را ببندید!»

همه با اکراه کمربندها را بستند امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید: «از نوشابه دادن فعلاً معذوریم. "طوفانِ الا قصی" در پیش است.»موجی از نگرانی به دل‌ها راه یافت، امّا همان جا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرا‌م نشان دهند.باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگر بار بلند شد: «با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود. طوفان در راه است و شدّت دارد.» نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دل‌ها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد. طوفان شروع شد.

صاعقه درخشید، نعرۀ رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت. کشیش نیک نگریست. بعضی دست‌ها به دعا برداشته شد امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود.

طولی نکشید که هواپیما همانند چوب‎پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد. گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد.رئیس(شهید) جمهورنیز نگران شد.
اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند. پنداری رهبر این جهان و آن جهان هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند امّا سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد.
نگاهی به دیگران انداخت. نبود کسی که نگران نباشد و به گونه‎ای دست به دامن خدا نشده باشد.
ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال. آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند. یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود.
ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت. آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود.

گاهی چشمانش را می‎بست، و سپس می‎گشود و دیگر بار به خواندن ادامه می‎داد.
پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی می‎خواهد خستگی سفر را از تن براند. دیگر بار به خواندن کتاب پرداخت. آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فرو برده بود.

هواپیما زیر ضربات "طوفان الاقصی"مبارزه می‎کرد، گویی طوفان مشت‎های گره کرده خود را به بدنه هواپیما می‎کوفت، یا می‎خواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند.
هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب می‎کرد و دیگربار فرود می‎آورد. امّا این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد.

کشیش ابداً نمی‎توانست باور کند. در جایی که هیچ‌یک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه می‎توانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند.

بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان می‎گریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش همچنان بر جای خویش نشست.

او می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت می‌کرد.
سپس از آرامش او پرسید و سببش. سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند.

دخترک به سادگی جواب داد: «چون پدرم خلبان بود. او داشت مرا به خانه می‎برد. اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند. ما عازم خانه بودیم و پدرم مراقب بود. او خلبان ماهری است.»

گویی آب سردی بود بر بدنرهبر خودخواه دیکتاتور خود شیفتهء ماهر!. سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!


به خدا اعتماد کنید!
او خدای ماهری است!🌺


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، موقت، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ
ادامه مطلب
[ پنجشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۳ ] [ 16:16 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ مُلا ها!(اسدالله خان ) انجمن ثبت (تاریخ) ادبیات

از عاشقی نشانه بیاور برای عشق
من عاشقم، بهانه بیاور برای عشق

من قانعم، کبوتر پرواز نیستم
یک دام، آب و دانه بیاور برای عشق

یک زنجره شبانه برایت می‌آورم
یک حنجره ترانه بیاور برای عشق

یک ذره مهربان شو و با مهربانی‌ات
خورشید را به خانه بیاور برای عشق

از های و هوی صلح بزرگان دلم گرفت
یک قهر کودکانه بیاور برای عشق

ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ مُلا ها!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ شود پیدا ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
یکی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ کار ما ...
یکی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ لیلا ها ...
بنی آدم ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی...
ﺯِ ﻏﻮﻏﺎی خدادادی...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ لا یق ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ عاشق ...
ﭼﻪ زشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ نسرین ...
ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
زِبَرجَد می شود آئین :ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين...

گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت رفت

برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت

در طریقت رنجش خاطر نباشد می بیار
هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت

عشقبازی را تحمل باید ای دل پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

گر دلی از غمزه دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت

از سخن چینان ملالت‌ها پدید آمد ولی
گر میان همنشینان ناسزایی رفت رفت

عیب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پای آزادی چه بندی گر به جایی رفت رفت


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، مناسبت، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: اسدالله خان, انجمن ثبت, تاریخ, ادبیات
[ سه شنبه نهم مرداد ۱۴۰۳ ] [ 16:43 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات: اسدالله خان = نفس «لا کردار (رهبر)! قابل تعلیم نیست »

انتصاباتی ز ارباب هوس دارد فکاهی می شود
کاهـشِ آرا ، سـپس دارد فکاهی می شود

شکر دولت سایه بر بی سایگان افکندن است
جغدِ فرتوت قفس دارد فکاهی می شود

در خراب آباد ویران گشته ایران عنکبوت
تار و پودِ، این مگس دارد فکاهی می شود

دوره اول رُو به پایان شد کنون دریوزه گی
پوچ گویی چون جَرَس دارد فکاهی می شود

جستجوی گوهری کز دست بیرون می‌رود
مُرده بی جان بی نفس دارد فکاهی می شود

پاسِ شأن خویش بر اهل بصیرت لازم است
نیشِ زنبورِ مگس دارد فکاهی می شود

می‌شود فریادرس فریاد چون گردد تمام
مَلجع فریادرس دارد فکاهی می شود

می‌توان این مدّ آهم را، پشیمانی کشید ـ
صـنـدوقِ مشق هوس دارد فکاهی

جوش گل هر غنچه را منقار بلبل می‌کند
در خزان زندگی از ناله بس دارد فکاهی می شود

همچو طفل خام در بستانسرای انقلاب
رهبری از میوه های نیمرس دارد فکاهی میشود

وحشت آباد فلسطین منزلی در کار نیست
آن شهیدانی که درقبر قفس دارد فکاهی می شود

هر که پاک است از گناه، آسوده است از انتخاب
اختلاسیون : عسس دارد فکاهی می شود

زندگانی با گدایان می‌کند دل را سیاه
شد رئیسی خار وخس دارد فکاهی می شود

ترکش پر تیر از رنگین عبائی شد پزشک
ازجلیلی ، جامه، رنگینِ هوس دارد فکاهی می شود

در ره دوری که برق و باد را سوزد نفس
خواب آسایش به امّید جرس دارد فکاهی می شود

در تجلّی زار ، بیت رهبری کوتاه بین
اقتباس روشنایی از قبس دارد فکاهی می شود

نفس لا کردار (رهبر)! قابل تعلیم نیست
اَبترِ دیوانه با چندین مرس دارد فکاهی می شود


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، شعر، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، عکس(تصویر)
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, نفس «لا کردار, رهبر
[ دوشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 22:23 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

هفتمین خورشید آفاق هدایت کاظمِ صدیقی است
چشمه‌ی سیّال فیض بی نهایت کاظمِ صدیقی است

معنی روشن‌تر از خورشید قاموس جهادانقلاب
زندگی را تا نهایت از بدایت کاظمِ صدیقی است

سالکان پایمرد وادی اخلاص در آدینه ها
با زلال کوثر حق در سقایت کاظمِ صدیقی است

پیشوایی کز نفوذ حکمت و تدبیر در اُزگل کنار
منسجم گردیده ارکان هدایت کاظمِ صدیقی است

«کاظمین الغیظ و عافین عن النّاس»آیه ای اندر کتاب
گفت پیر معرفت مصداق آیت کاظم صدیقی است

بر فراز خطبه هر جمعه باشد استوار
استقامت را به تفسیر و روایت کاظمِ صدیقی است

کاروان جا مانده در طولِ مسیر انقلاب از ملک نور
معنی ارشاد و مفهوم هدایت کاظم ِ صدیقی است

غیرت آموزی که از ناموس رب العالمین قرآن کریم
کرده با ایثار جان خود حمایت کاظمِ صدیقی است

روز و شب در پهنه‌ی هستی چراغ افروز راه
تا به اقلیم سعادت با درایت کاظمِ صدیقی است.


موضوعات مرتبط: خبر، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، خصوصی(خاص)، مناسبت
برچسب‌ها: اسدالله خان
[ پنجشنبه هفتم تیر ۱۴۰۳ ] [ 22:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

خانه‌ات آباد سرباز دلیر!

ای‌که می‌جنگی تو از بهر وطن!

گاه با دست تهی جنگیده‌ ای

گه گرسنه، بی‌حمایت، تن‌به‌تن

قدر‌دان همت والای تو

جمله‌گی هستیم در این انجمن

رستمِ دستانِ میدانِ نبرد

کاوهٔ آهنگر استی تهم‌تن!

دشمن سفاک را نابود‌ کن

تا که جان داری به گل‌زار بدن

با اهورایی‌ترین باور بجنگ

با شیاطین زمان، با اهرمن

محو‌کن خنیاگران مرگ را

بیخ و بنیاد ستم‌ها را بکن

هیبت‌ات تا آن سوی جغرافیا

می‌رود تا «پاک» و ایران و یمن

ازبٍِک ‌و ‌پشتون و تاجیک و هزار!

پشه‌یی‌ها و بلوچ و ترکمن!

تو برای کشورت خون ‌می‌دهی

تو برای سرزمین خویش و ‌من

رنج‌ها بسیار می‌بینی همیش

از برای مردم‌ات داری مِحن

پوز دشمن را به جبهه بار‌بار

در مذلت‌ها کشیدی، در لجن

در رگان‌ات خون غیرت می‌دمد

در گلوی تو سدای هم‌وطن

جنگ تو با جهل‌و‌جور است و خطا

جنگ تو با دشمن ناموس و زن

جنگ‌ تو با نوکر بی‌گانه‌ها

زیر نام دین و اسلام و سُنن

با تو نام کشور و تاریخ ما

در جهان گردد همیشه مُبرَهَن

ای کی هستی صاحب این سرزمین!

ای که باشی باغ‌بان این چمن!

پاس‌دار خطهٔ خونین‌دلان!

شرطهٔ حماسهٔ دشت و دمن!

حامی فرهنگ آریک و کیان

عسکر گه‌وارهٔ مامِ کهن

کشورت را پاس‌دار از دشمنان

دشمنان صلح و آرامی، مَدن

تخم ‌استعمار را مردود‌ کن

فرق استبداد جاهل را شکن

کور کن چشمان وحشت‌پیشه‌گان

بسته‌ کن دست و پیِ زاغ و زغن

دور‌ کن از بسترت خاشاک را

خانه‌ات را پاک‌ کن، جارو ‌بزن

نی‌ست این‌جا مأمن مرداب‌ها

در کنار یاس و نرگس، نسترن

۲ تیر ۱۲۸۷ قوای روس در حمایت از محمدعلی شاه مجلس ایران رو به توپ بستند و استبداد صغیر آغاز شد.

روزهای بعد از ۲ تیر ۱۲۸۷ افراد بزرگی کشته شدند، بزرگانی که مانندشون در تاریخ ایران کم بود و کم تکرار شد.

سخته فهمیدن این که مردمی که برای رسیدن به مشروطه جنگیدن روزهای بعد از ۲ تیر ۱۲۸۷ چه حسی داشتند. چه فکر می کردند؟ شاید ناامید بودند، شاید می ترسیدند، شاید دست از تلاش برای آزادی شستند....

امروز ۲ تیر ۱۴۰۲ ما می دونیم روزها و سال های بعدش چه اتفاقی افتاد. می دونیم چه برسر محمدعلی شاه، قوای روس، کسانی که از دیکتاتوری محمدعلی شاه حمایت کردن و... اومد. اما مردم آزدی خواه روزهای بعد از ۲ تیر ۱۲۸۷ نمی دونستن چی می شه!

ما بعد از ۱۱۵ سال می دونیم نتیجه آزادی خواهی مردم اون روز چی شد. ۱۱۵ سال بعد مردمی که هستند هم می دونند نتیجه آزادی خواهی مردم امروز چه شده. ما داریم میوه درختی می چینیم که مردم ۱۱۵ سال پیش از به بار نشستنش ناامید نشدن، ما هم باید از این درخت حراست کنیم برای نسل های بعدی. ما در مقابل نسل های بعد مسئولیم. هر چند یه گوشه نشستن و عافیت طلبی همیشه آسونه. این که دوست نداشته باشی چالشی در زندگی داشته باشی. یه گوشه برای خودت زندگی کنی. انتخاب بسیاری از افراده!

۲ تیر ۱۲۸۷روز بدی بود؛ ما بعد از ۱۱۵ سال می دونیم اون بدی نموند، می دونیم کی تموم شد، می دونیم چه بر سر اونهایی اومد که برای مردم ایران بد خواستند!

۱۱۵ سال بعد هم مردم می دونند، روزهای بد امروز ما کی تموم شده. خودمون نمی دونیم و قرار نیست چون نمی دونیم کی، فکر کنیم تا همیشه این روزها بد ادامه داره.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، متفرقه، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی, هم شرقی هم شرقی, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ سه شنبه پنجم تیر ۱۴۰۳ ] [ 13:38 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان) : داربست +خَرِ مسجد...(خرِ مقدس)

جانبازی می گفت:مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم می‌زدیم، خاطرات جنگ را تعریف می‌کردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحه‌ای قرائت می‌کردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن می‌راندیم.
بله از سیاستمدارها هم می‌گفتیم.
من از خوردن‌ها و بردن‌ها و اختلاس‌هایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکته‌سنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگی‌اش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغه‌ای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار می‌شد صیغه‌ی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالی‌که بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد می‌شد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت می‌کرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغ‌ها انجام می‌شد.
الاغ‌هایی که این سعادت نصیب آن‌ها می‌شد و توفیق رفیق راه‌شان شده و باربر مصالح مسجد می‌شدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغ‌ها اشک شوق بر چشم‌هایشان می‌نشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانی‌که کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره می‌کردند، شوق می‌کردند و از آن‌ها رفع تکلیف می‌شد.
آن‌قدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزن‌های شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوست‌کنده از آنها پذیرائی می‌کردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر+(داربست) کارها لنگ می‌شد. همه جا خرها به حساب می‌آمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد می‌شدند ؛ بناها و معمارها به استقبال‌شان می‌رفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه می‌کردند دستی به سر و صورت الاغ‌ها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آماده‌شان می‌کردند.
الاغ‌ها روزگار خوبی را پشت سر می‌گذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کم‌کم رو به پایان بود.
الاغ‌ها خسته اما تا حدودی راضی به نظر می رسیدند .
در آخر ،نمای مسجد کامل شد داربست هائی که برای پیشرفت و تکمیل ساختمان مسجد نقش بسزائی داشتند ، آهسته آهسته از بالای ساختمان باز شدند و از همان بالا (به قول آقا جلال ) محکم به طرف پائین پرت شدند چون دیگر نیازی به آنها نبود باز (به قول آقا جلال ) این اُلاغ های داربست شده مزاحم کار بودند سپس فرش‌های مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد می‌شدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانی‌که جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغ‌ها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه می‌گذرد که مورد اصابت لنگه‌کفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچ‌کس از زخم‌های تنِ الاغ‌ها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود می‌گشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخم‌هایشان را تیمار می‌کردند.
گویا کسی را نمی‌شناختند، پیدایشان نمی‌کردند و کسی هم آن‌ها را نمی‌شناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دل‌هایی شکسته و بدن‌هایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود ‌گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایه‌بانی که برای این از خدا بی‌خبران ساخته‌ایم؟!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, داربست, خَرِ مسجد
ادامه مطلب
[ یکشنبه سوم تیر ۱۴۰۳ ] [ 8:29 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انتصابات ( به حجله بردن جلیلی ) نمی تونه برقصه میگه زمین کجه :اختلاسگرایان آماده باش>

1،200،000،000 تومان از جیب هر خانواده ایرانی برداشته اند ؛ درباره حرف پزشکیان که گفت "کشته های تحریم فقرا هستند" و کاندیداهای اصولگرا که گفتند مشکل ما تحریم نیست!

- وقتی مسعود پزشکیان در مناظره اول به تحریم ها و عوامل داخلی و خارجی آن تاخت و گفت که تحریم جنگی است که کشته های آن فقرا هستند، چند نفر از کاندیداهای اصولگرا در برابر او موضع گرفتند که مشکل اقتصاد ایران تحریم نیست!

قبل تر هم یکی از آنها با افتخار گفته بود که راه دور زدن تحریم ها و فروش نفت را ، او به دولت یاد داده است!

کانال عصر ایران در تلگرام

البته که تحریم ها، برای برخی نه تنها مشکل نیست که دریچه ای به سوی ثروتی است که خود و نیاکان و نوادگانشان در خواب هم نمی دیدند!

بیایید کلی گویی نکنیم و عدد و رقم دهیم. برآوردها حاکی از آن است که در 10 سال اخیر، حدود 500 میلیارد دلار از منابع مالی مردم ایران صرف پدیده "دور زدن تحریم ها" شده است یعنی به پول امروز 30,000,000,000,000,000 تومان (یک 3 و 16 صفر جلوی آن!!)

این عدد عجیب و غریب که از جیب مردم ایران رفته و از نظر برخی کاندیداها، مشکل خاصی نیست بدان معناست که در طول این چند سال، از هر خانواده ایرانی، برای دور زدن تحریم ها 1200،000،000 پول گرفته اند. بله! درست خوانده اید: "یک میلیارد و 200 میلیون تومان!"

با این پول می شد یک بار برای همیشه بسیاری از مشکلات کلان کشور را به طور کامل حل کرد ؛ مثلاً:

می شد برای همه 5 میلیون خانواده ایرانی فاقد مسکن خانه ساخت به طوری که حتی یک نفر هم در سراسر ایران مستاجر نباشد.

می شد همه مدارس کشور را در حد و اندازه مدارس اسکاندیناوی نوسازی کرد.

می شد همه کارخانه های راکد را فعال کرد و تولید و اشتغال و صادرات را رونق داد.

می شد همه 4 میلیون خانوار تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را با ارقام میلیارد تومانی، برای همیشه از فقر رهاند.

می شد داروهای تمام بیماران مبتلا به سرطان و بیماری های صعب العلاج را از بهترین داروسازان جهان تهیه کرد و به طور کاملاً رایگان در اختیارشان قرار داد.

می شد همه خودروهای غیراستاندارد کشور را با خودروهای روز جهان جایگزین کرد.

می شد همه نقاط خطرخیز جاده های ایران را اصلاح کرد و جان های زیادی را نجات داد.

می شد همه هواپیماهای قدیمی را کنار گذاشت و ناوگان هوایی ایران را کاملاً نوسازی کرد.

و خودتان فکر کنید که دیگر چه کارهایی می شد با این پول بزرگ انجام داد!

500 میلیارد دلار، در اقتصاد جهانی هم رقمی افسانه ای است.

برای تبیین بزرگی این عدد کافی است بدانید گران ترین سازه ای که بشر ساخته، ایستگاه فضایی بین المللی است که 160 میلیارد دلار برای ساخت و نگهداری آن در دو دهه هزینه شده است و آنقدر این عدد بزرگ است که 15 کشور ثروتمند جهان طی سال ها آن را تامین کرده اند.

کل بودجه سالیانه مالزی با آن همه رونق اقتصادی 85 میلیارد دلار است؛ تونل مانش بزرگترین پروژه عمرانی تاریخ اروپا که دو کشور فرانسه و بریتانیا را از زیر دریا به هم وصل می کند و اتومبیل و کامیون و قطار در آن تردد می کنند، 8 میلیارد دلار هزینه داشته است و برج خلیفه که به عنوان بلندترین برج کره زمین، نماد امارات متحده عربی است، با 1.5 میلیارد دلار و استادیوم عظیم ومبلی انگلیس هم با هزینه 1.2 میلیارد دلار ساخته شده است.

با پول دور زدن تحریم ها چه کارهایی می شد انجام داد

با این اوصاف، با پولی که از جیب ملت ایران صرف دور زدن تحریم ها شد و در واقع هدر رفت، می شد بیش از 3 ایستگاه بین المللی فضایی ساخت یا نزدیک 6 سال تمام خرج کل کشور مالزی را داد یا 62 ابر پروژه در حد تونل مانش اجرا کرد یا 333 برج مانند بلندترین برج دنیا ساخت و یا 416 استادیوم در حد و قواره ومبلی احداث کرد. حال بماند که چقدر می شد جنگل کاری کرد و تجهیزات مدیریت منابع آب خرید یا ساخت و ایران را از ابربحران بی آبی رهانید و هزاران مورد دیگر!

حالا چرا وقتی صحبت از برجام و لغو تحریم ها و عادی شدن شرایط اقتصادی ایران می شود بعضی ها کهیر می زنند؟ علتش در همین عدد عجیب و غریب است.

این 500 میلیارد دلار یا 30,000,000,000,000,000 تومان که دود نشده و به هوا نرفته است بلکه به بهانه دور زدن تحریم ها، بین دور زنندگان داخلی تحریم ها و شرکای خارجی شان که عمدتاً چینی ها هستند، تقسیم شده است (حالا متوجه شدید چرا چین که ظاهراً دوست ایران است، به همه قطعنامه های تحریم ایران رای داده است؟).

معلوم است کسی نه به "وطن دوستی" آراسته است و نه به "تقوا" و تا دیروز حتی یک میلیارد تومان پول را یک جا ندیده بود، وقتی ناگهان کنار سفره بی انتهای تحریم ها می نشیند، چنان ذوق زده می شود که تحریم ها را نه مایه نکبت که باعث ثروت می داند و برای ماندن تحریم ها، از هیچ کار کثیفی دریغ هم نمی کند چرا که به قول امام علی علیه السلام، "حب الدنیا یعمی و یصم" (حب دنیا انسان را کور و کر می کند).

معلوم است که چنین افرادی، کسانی را که به دنبال مذاکره و رفع تحریم و عادی سازی روابط با دنیا هستند متهم می کنند که این ها دارند کشور را تقدیم آمریکا می کنند و غربگرا و منفعل و ترسو هستند و هزار انگ دیگر!

حساب کاسبان خون آشام تحریم که مشخص است ولی دل هر ایرانی ایران دوستی از این کباب می شود که عده ای، بی آن که خود بدانند، فریب شعارهای ارزشگرایانه آنها را می خورند و بازیگر بی جیره و مواجب آنها می شوند و این در حالی است که خودشان هم قربانی تحریم اند و در یک دهه اخیر، خانواده شان یک میلیارد و 200 میلیون تومان به همین کاسبان تحریم و رفقا و شرکای خارجی شان داده اند.

پزشکیان درست می گفت که "کشتگان جنگ تحریم فقرا هستند" و درست تر این بود که بیفزاید: "برندگان جنگ تحریم نیز همین ظاهرالصلاح هایی هستند که دکان سه بر در خیابان تحریم دارند" و به عنوان یک پزشک اضافه می کرد: "اگر هم روزی خود یا خانواده همینان به دارویی نیاز داشته باشند، از خود نیوریورک و لندن هم که شده، جنس شان می رسد و رفع کسالت که شد، مردم را به پایداری فرامی خوانند!"



موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: فرمایشات, انتصابات, به حجله بردن جلیلی, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ چهارشنبه سی ام خرداد ۱۴۰۳ ] [ 23:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

مجنونِ«برجام »؛ تشنه ی => قدرت را هم داریم می بینیم: گرانی، تورم، قیمت بالای ارز و ... » ؛ این خلاصه حرف های مخالفان مذاکره و دیپلماسی و برجام است که خود را برای انتخابات آماده می کنند.
نه خطاب به آنها که خود بهتر از همه می دانند که اگر برجام نبود، پولی حتی برای وارد کردن غذا هم نداشتیم که برای مردمی که هدف پروپاگاندای دلواپسان هستند، چند نکته را مرور می کنیم:- با برجام و رفع تحریم ها، صادرات نفت ایران از 900 هزار بشکه به 2 میلیون و 800 هزار بشکه رسید؛ این خوب بود یا بد؟

- پول حاصل از درآمدهای نفتی برجامی، وارد طرح های عمرانی شد که در این سال ها مدام افتتاح شده اند و صدها هزار نفر در این پروژه ها کار می کنند و نان به خانه هایشان می برند؛ این پول همچنین صرف خرید مایحتاج عمومی شد و به خانه های مردم رفت؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد (این فصل ناظر به کشورهایی است که امنیت جهانی را تهدید می کنند و مقدمه حمله نظامی به آنهاست)؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، 7 قطعنامه که شورای امنیت علیه ایران تصویب کرده بود، ملغی شدند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، صدها پروژه بزرگ که به خاطر نبود تجهیزات، ناقص مانده بودند، تکمیل شدند. مثلا پالایشگاه ستاره خلیج فارس، سال ها به خاطر تحریم نتوانسته بود کمپرسورهای خریداری شده را وارد کشور کند و معطل مانده بود؛ با برجام این تجهیزات وارد ایران شد و با این پتروشیمی حتی صادر کننده هم شدیم؛این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، بازرگانان ایرانی توانستند با کشورهای جهان، آزادانه و بدون واسطه های موسوم به دور زنندگان تحریم، تجارت کنند و هزاران نفر را مشغول به کار کنند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام چنان رونقی در گردشگری ایران ایجاد شد که ظرفیت هتل های ایران برای ماه ها رزرو شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام قرارداد خرید دهها فروند هواپیمای مسافری نو منعقد شد و 16 فروند نیز وارد کشور شد. به علاوه قطعات زیادی وارد کشور شد و بسیاری از هواپیماهای زمینگیر به پرواز درآمدند؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، میلیاردها دلار پول مردم ایران که در کشورهای دیگر بلوکه شده بود، آزاد شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، شرکت های خارجی در ایران سرمایه گذاری های چند میلیارد دلاری کردند و پول آوردند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، پرونده اتهامی ایران در آژانس اتمی با موضوع فعالیت هسته ای نظامی (PMD) که با پیگیری اسرائیل مفتوح بود، بسته شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام تحریم تسلیحاتی ایران برداشته شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام توانستیم بعد از سال ها سامانه استراتژیک پدافند هوایی S-300 را از روس ها تحویل بگیریم و آسمان ایران به امن ترین دوران تمام تاریخ اش تبدیل شد؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام توانستیم برای اولین بار، در برداشت گاز از پارس جنوبی از قطر سبقت بگیریم (این میدان، بین ایران و قطر مشترک است و قبل از برجام، قطر دو برابر ما برداشت می کرد و بعد از برجام، ما دو برابر قطر برداشت می کنیم)؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، میزان برداشت ما از میدان نفتی مشترک مان با عراق از 70 هزار بشکه به 400 هزار بشکه رسید؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، نرخ ارز در ایران تثبیت شد و در کانال 3 هزار تومان ماند؛ این خوب بود یا بد؟

برجام

- با برجام، نرخ تورم تک رقمی شد و حتی در مقطعی به 6.5 درصد کاهش یافت و ملت نفسی کشیدند؛ این خوب بود یا بد؟
- ...

مخالفان یا عنادگستران بگویند کدام یک از این ها بد بود؟ دقیقا کدام یک؟

دو سخن دیگر مخالفان

مخالفان سیاسی برجام که پاسخی به سوالات بالا ندارند، دو نکته مطرح می کنند:

کانال عصر ایران در تلگرام

1 - برجام باعث شد برنامه هسته ای ایران از بین برود.

پاسخ:برخلاف آنچه می گویند تاسیسات هسته ای ایران منهدم نشده است، حتی به دروغ گفتند رآکتور اراک را با سیمان پر کرده اند که حتی بعد از این که خبرنگاران را آنجا بردند تا با چشم خود ببینید که این طور نیست ، باز هم دلواپسان همچنان به دروغی که پراکنده اند، باور دارند و حکایت شان شده مثل ملانصرالدین که گفت فلان جا حلوا پخش می کنند و خودش هم باورش شد؛ (البته آن اصولگرایی که اولین بار این شایعه را ساخت، اکنون در قید حیات نیست، خدا از سر تقصیراتش بگذرد!).
برجام
گفتن و جا انداختن دروغ و سپس ارائه تحلیل بر اساس آن، چیزی نیست جز منافق صفتی و مردم فریبی.
آنچه دروغگویان را رسوا کرد، این بود که بعد از پیمان شکنی ترامپ، ایران به سادگی فعالیت هسته ای خودش را از سر گرفت و به نقطه ای بالاتر از قبل یعنی غنی سازی 63 درصدی رسید. اگر تاسیسات هسته ای با برجام از بین رفته بود، چگونه با یک مصوبه مجلس، دوباره همه چیز به راه افتاد، حتی بهتر از قبل؟!

2 - چرا طوری معاهده نبستید که آمریکا نتواند از آن خارج شود؟

پاسخ:اولاً اگر برجام بد است، چرا شما از خروج آمریکا از آن ناراحت هستید؟ همان بهتر که برجام طوری منعقد شد که به راحتی از بین برود!ثانیاً کسانی که این ایراد را مطرح می کنند، با قواعد بین المللی آشنایی ندارند. در معاهدات بین المللی، ضمانت اجرایی شبیه معاملات داخلی وجود ندارد. در روابط داخل کشورها وقتی دو شخص با همدیگر قراردادی می بندند و ضمانت اجرا برای آن در نظر می گیرند، قوه قضائیه ای وجود دارد که در صورت نقض قرارداد، آن ضمانت را اجرایی کند. چنین چیزی تا حدی در معاملات تجاری بین المللی وجود دارد ولی در معاهدات بین المللی کارکرد ندارد و این اعتبار و اراده سیاسی کشورهاست که به معاهدات اثربخشی می دهد. درست به همین دلیل است که ترامپ به راحتی از معاهدات متعدد بین المللی خارج شد؛ مثل:
- پيمان اقيانوس آرام (بین 12 کشور ساحلی این اقیانوس)
- پیمان زیست محیطی پاریس (بین 147 کشور)
- پیمان نیویورک (با حضور اکثر اعضای سازمان ملل در زمینه حقوق مهاجرین)
- پیمان آسمان های باز (با حضور 34 کشور درباره پرواز هواپیماهای شناسایی)
- پیمان نفتا ( بین سه کشور آمریکای شمالی که در نهایت کاناد و مکزیک، ناگزیر از پیمان جایگزین شدند)
- پیمان برجام ( بین 7 کشور که به تایید شورای امنیت سازمان ملل هم رسیده بود)
- و ...برجام
در هیچ کدام از پیمان های دیگر، سیاسیون همدیگر را متهم نکردند که چرا پیمان را طوری ننوشتید که کسی نتواند از آن خارج شود چرا که می دانند در دنیای امروز، نمی توان کشوری را ملزم به کاری کرد.

مخالفان دقیقاً بگویند چه بندی باید در برجام گنجانده می شد که آمریکا نتواند از آن خارج شود؟ مثلاً اگر می نوشتند خروج از معاهده مترادف است با پرداخت فلان قدر دلار، ترامپ خارج نمی شد یا بعد از خروج غرامت می داد؟!

وانگهی حتی در قراردادهای تجاری بین المللی هم که قواعد بهتری در جهان وجود دارد، اگر اراده سیاسی نباشد، نمی توان به ضمانت اجراها مطمئن بود . وانگهی اگر می شد توافق بهتری داشت، چرا سال های سال که مذاکرات در اختیار اصولگرایان بود، خودشان توافق خوبی که مدام دم از آن می زنند را به دست نیاوردند؟

ثالثاً و از همه این ها گذشته، ایران، برجام را مستظهر کرده است به قطعنامه 2231 شورای امنیت. می دانیم که بالاترین نهاد جهانی، شورای امنیت است و به اصرار ایران، شورای امنیت مفاد برجام را در قالب قطعنامه ای الزام آور، تصویب کرده است. از نظر حقوقی ضمانت اجرایی قوی تر از این وجود ندارد ولی دنیای امروز، مبتنی بر زور است و کشورهای زورگو می توانند حتی قطعنامه های شورای امنیت را نادیده بگیرند. ترامپ، با خروج از برجام، قطعنامه ای را زیر پا گذاشت که کشورش امضا کرده بود.

نکته تاثر انگیز تر این است که دلواپسان ضدآمریکا که اگر در جایی از دنیا، خاری به پایی رود آمریکا را متهم می کنند، در قبال ظلم آشکار آمریکای ترامپ به ایران و این همه رنج بر ملت مان تحمیل کرد، سکوت کرده اند و انگشت اتهام را نه به سوی ترامپ که به سوی افرادی دراز می کنند که سال ها برای رفع تحریم ها تلاش کرده اند.

برجام


و یک سفسطه دیگر

داد و قال راه انداخته اند که محصول برجام شده است دلار گران و تورم بالا و گرانی و تشدید تحریم ها و ... !

نمی شود گفت نمی دانند، بلکه باید گفت که هم خود را به جهالت زده اند و هم مردم را نادان فرض می کنند؛ وضعیت نامطلوب فعلی، محصول برجام نیست، محصول بی برجامی است، مگر در دوران برجام دلار در کانال 3 هزار تومان تثبیت نشده و تورم یک رقمی نبود؟ چطور به راحتی می توانند وضعیت بعد از برجام را به دوران طلایی برجام نسبت دهند؟ لابد آنها روی نقطه ضعف ما ایرانی ها که حافظه تاریخی خوبی نداریم، حساب کرده اند.

عناد و تعصب و قدرت طلبی، قدرت کور کنندگی عجیبی دارد. ملت ایران اجازه نمی دهد عده ای مذاکره گریز و جهان ستیز و کاسب تحریم، بر مقدراتش مسلط شود.

فرمایشات (اسدالله خان) : مجنون برجام +تشنگانِ قدرت =>گرانی +جنگ +تورم (عدم پایداری )


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خصوصی(خاص)
برچسب‌ها: اسدالله خان, فرمایشات, مجنونِ«برجام »؛ تشنه ی, قدرت می بینیم
[ سه شنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 23:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان*جورج فلوید آمریکایی، صداوسیمای ایرانی*

اخبار (حوادث) ایران «جمبوری اسهالی »این روزها +انجمن (دی) ویژه بانوان رادیو فردا - جهانی آرام

محمدحسین هاشمیان، دبیر کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعلام کرد که قاتل مونا حیدری مظلوم است چون وی قربانی فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی شد.

اظهارات تکان دهنده هاشمیان، دیشب، سه شنبه ۱۹ بهمن، در یک نشست اینترنتی مطرح شد که اینترنت و شبکه های اجتماعی نشانه های ناآگاهی از عصر مدرن هستند چرا که یکی از دلایل وقوع چنین حوادثی هستند.

هاشمیان با تایید اینکه گردن زدن مونا حیدری توسط همسرش در اهواز تاسف بار بود، گفت: «هم قاتل و هم مقتول به نوعی مظلوم واقع شده و قربانی فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی شدند».

به نوبه خود، احمد رهدار، مدیر موسسه مطالعات اسلامی فتوح اندیشه اظهار داشت: «در این قضیه یک مرد ایرانی مورد ظلم قرار گرفته و از شرایط عادی خارج شده و غیرت ورزیده البته ممکن است که در روش بکارگیری این غیرت به خطا رفته باشد».

شایان ذکر است که مونا حیدری یکی از قربانیان پدیده کودک-همسری در جمهوری اسلامی به دلیل نبود قوانین بازدارنده بوده که یکی از دلایل اصلی وقوع چنین حوادثی در ایران است.

از سوی دیگر جمهوری اسلامی از توقیف و تعطیل خبرگزاری رکنا به دلیل انتشار عکس و فیلم مردی که سر همسر ۱۷ ساله خود را در دست گرفته بود، خبر داد.

در حالی که تعدادی از مقامات رژیم جمهوری اسلامی به رسانه ها گفتند که قاتل جنایت خود را از روی غیرت انجام داده است، اظهاراتی که جنجال بزرگی را در جامعه ایران به راه انداخت.



جورح فلوید (بازیگر پورن) به دلیل خشونت غیرانسانی پلیس آمریکا کشته شد، تا اینجای خبر را همه می‌دانیم چون صداوسیما حداقل یک سال تمام از آن خبر و گزارش خبری منتشر کرد.

*اما صداوسیما نگفت که: دادگاه آمریکا، پلیسی را که زانویش روی گردن جورج فلوید بود، به ۲۲ سال حبس محکوم کرد. ولی در ایران مامورینی که وحشیانه به نوامیس مردم توهین می کنند، حتی معرفی نمیشوند*

*صداوسیما نگفت که: نوجوانی که از این جتایت فیلم گرفته بود، جایزه ویژه خبرنگاری گرفت. ولی در ایران کسانی که از قانون شکنی ها فیلم و عکس تهیه می کنند، به جرم تشویش اذهان عمومی بازداشت میشوند*

*صداوسیما نگفت که مبلغ ۲۷ میلیون دلار به خانواده فلوید پرداخت شد، تقریبا معادل با کل دیه‌ای که به همه خانواده‌های کشتگان هواپیمای اوکراینی پرداخت شد. ولی از جانباختگان ایرانی حتی غرامت میگیرند و اجازه سوگواری به آنها نمی دهند.*

صداوسیما خیلی چیزها را به شما نمی‌گوید:
*صداوسیما به شما نمی‌گوید که خواسته معلمان بابت دوازده سال تجمع، تحصن و اعتراض چیست!؟*

*صداوسیما به شما نخواهد گفت که خواسته معلمان موارد زیر است:*
*۱. اجرای اصل سی‌ام قانون اساسی درباره تحصیل رایگانِ همه دانش‌آموزان.*

*۲. اجرای بند سوم از اصل سوم قانون اساسی و استقرار عدالت.*

*۳. اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری برای همه.*

*۴. حذف آموزش طبقاتی و استقرار برابری اجتماعی در برخورداری از آموزش مناسب.*
****

و اما اکنون منتظر واکنش صدا و سیما در مورد قتل مهسا امینی توسط گشت ارشاد هستیم،ببینم صدا و سیمای میلی چه واکنشی نشون می ده


برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, انجمن, ادبی
ادامه مطلب
[ شنبه نوزدهم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 15:47 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

روز شدسه‌شنبه، 23 آوریل 2024، ساعت 6:50 صبح GMT + 3:30· 4 دقیقه مطالعه

286

یک سایت دفاع موشکی در نزدیکی یک فرودگاه بین‌المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می‌شود. عکس‌های ماهواره‌ای که روز دوشنبه گرفته شده نشان می‌دهد که حمله تلافی‌جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داده بود، به یک سیستم راداری برای یک موشک ساخت روسیه اصابت کرده است. باتری پدافند هوایی، در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله. (Planet Labs PBC از طریق AP)

علائم سوختگی اطراف آنچه که تحلیلگران آن را به عنوان یک سیستم راداری برای یک باتری موشکی اس-300 ساخت روسیه می شناسند، مرکز، نزدیک یک فرودگاه بین المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می شود. عکس های ماهواره ای که روز دوشنبه گرفته شده است، نشان می دهد حمله تلافی جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داد، به سیستم راداری یک باتری دفاع هوایی ساخت روسیه اصابت کرد، که در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله بود. (Planet Labs PBC از طریق AP)

1/3​= تنش های خاورمیانه

یک سایت دفاع موشکی در نزدیکی یک فرودگاه بین‌المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می‌شود. عکس‌های ماهواره‌ای که روز دوشنبه گرفته شده نشان می‌دهد که حمله تلافی‌جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داده بود، به یک سیستم راداری برای یک موشک ساخت روسیه اصابت کرده است. باتری پدافند هوایی، در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله. (Planet Labs PBC از طریق AP)

انجمن ادبی (اسدالله خان) خاورمیانه (چه خبر ) فرودگاه بین المللی (پایگاه شکاری )


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، متفرقه، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, خاورمیانه, چه خبر
ادامه مطلب
[ جمعه چهارم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 22:17 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

آن شنیدستی دوهل از دور بِه
گفت : اُلاغی کن اُلاغی فَـربِه

اسب تازی ، از اُلاغ شرّ بِه
گر نداری چار پائی خر بِه!

پدر بخندید و ارکان دوبیتی پسندید .
برادران... به جان برنجیدند!

تا مرد سخن نگفته باشد...
عیب و هنرش؛ نهفته باشد!

هر بیشه گمان مبر خالیست
شاید که پلنگ؛ خفته باشد!

دیشب نشسته بودم، در زیرِ ماهِ کامل
شالِ حریرِ مهتاب، خُو کرده خوش شمائل

آتش سَماع می‌کرد، در پیشگاهِ معشوق
جاری شد از نگاهت، حسّی شبیهِ منجوق

از هیبتِ خروشش، سیمایِ عقل آشفت
پیغامِ آشنایی، تا اوجِ آسمان گفت:

در گوشِ قلبمان کرد، بانویِ عشق نجوا
بابا بزرگِ آدم، با سیبِ سرخِ حوّا

آن کوله بارِ عرشی، پایین گذاشت از دوش
گسترده کرد فرشی، می رفت سوی آغوش

از شرمِ گونه هایش، آهسته بوسه بر دست
هم چشمِ خود فروبست، هم چشمِ ماه را بست

عطرِ خدا که پیچید، دریا به باد رو کرد
گریان شد آسمانی در ماه، جستجو کرد

دریا :غزل ترانه می خواند، عاشقانه
لب بر لبش ت نهاده ، هی می زند جوانه

باران و ابر و آتش، دریا و موج و مهتاب
مجنون وُ مست و بی تاب گشتندمثل تالاب

بر قلبِ کهکشان خورد، تیری چو تیرِ آرش
گرمایِ عشق می‌داد،آهنگِ قلب پارش

هستی نگاه می‌کرد، بر عشقِ پاکِ ایران
آنگه به سجده افتاد، در پایِ عشق، شیران


موضوعات مرتبط: غزل، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه، ترانه
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, آنگه به سجده افتاد, در پایِ عشق
[ جمعه چهارم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 0:31 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان) : داربست +خَرِ مسجد...(خرِ مقدس)

جانبازی می گفت:مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم می‌زدیم، خاطرات جنگ را تعریف می‌کردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحه‌ای قرائت می‌کردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن می‌راندیم.
بله از سیاستمدارها هم می‌گفتیم.
من از خوردن‌ها و بردن‌ها و اختلاس‌هایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکته‌سنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگی‌اش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغه‌ای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار می‌شد صیغه‌ی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالی‌که بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد می‌شد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت می‌کرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغ‌ها انجام می‌شد.
الاغ‌هایی که این سعادت نصیب آن‌ها می‌شد و توفیق رفیق راه‌شان شده و باربر مصالح مسجد می‌شدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغ‌ها اشک شوق بر چشم‌هایشان می‌نشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانی‌که کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره می‌کردند، شوق می‌کردند و از آن‌ها رفع تکلیف می‌شد.
آن‌قدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزن‌های شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوست‌کنده از آنها پذیرائی می‌کردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر+(داربست) کارها لنگ می‌شد. همه جا خرها به حساب می‌آمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد می‌شدند ؛ بناها و معمارها به استقبال‌شان می‌رفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه می‌کردند دستی به سر و صورت الاغ‌ها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آماده‌شان می‌کردند.
الاغ‌ها روزگار خوبی را پشت سر می‌گذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کم‌کم رو به پایان بود.
الاغ‌ها خسته اما تا حدودی راضی به نظر می رسیدند .
در آخر ،نمای مسجد کامل شد داربست هائی که برای پیشرفت و تکمیل ساختمان مسجد نقش بسزائی داشتند ، آهسته آهسته از بالای ساختمان باز شدند و از همان بالا (به قول آقا جلال ) محکم به طرف پائین پرت شدند چون دیگر نیازی به آنها نبود باز (به قول آقا جلال ) این اُلاغ های داربست شده مزاحم کار بودند سپس فرش‌های مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد می‌شدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانی‌که جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغ‌ها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه می‌گذرد که مورد اصابت لنگه‌کفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچ‌کس از زخم‌های تنِ الاغ‌ها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود می‌گشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخم‌هایشان را تیمار می‌کردند.
گویا کسی را نمی‌شناختند، پیدایشان نمی‌کردند و کسی هم آن‌ها را نمی‌شناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دل‌هایی شکسته و بدن‌هایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود ‌گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایه‌بانی که برای این از خدا بی‌خبران ساخته‌ایم؟!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, داربست, خَرِ مسجد
[ جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:15 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

286

یک سایت دفاع موشکی در نزدیکی یک فرودگاه بین‌المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می‌شود. عکس‌های ماهواره‌ای که روز دوشنبه گرفته شده نشان می‌دهد که حمله تلافی‌جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داده بود، به یک سیستم راداری برای یک موشک ساخت روسیه اصابت کرده است. باتری پدافند هوایی، در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله. (Planet Labs PBC از طریق AP)

علائم سوختگی اطراف آنچه که تحلیلگران آن را به عنوان یک سیستم راداری برای یک باتری موشکی اس-300 ساخت روسیه می شناسند، مرکز، نزدیک یک فرودگاه بین المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می شود. عکس های ماهواره ای که روز دوشنبه گرفته شده است، نشان می دهد حمله تلافی جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داد، به سیستم راداری یک باتری دفاع هوایی ساخت روسیه اصابت کرد، که در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله بود. (Planet Labs PBC از طریق AP)

1/3​= تنش های خاورمیانه

یک سایت دفاع موشکی در نزدیکی یک فرودگاه بین‌المللی و پایگاه هوایی در اصفهان، ایران، دوشنبه، 22 آوریل 2024 مشاهده می‌شود. عکس‌های ماهواره‌ای که روز دوشنبه گرفته شده نشان می‌دهد که حمله تلافی‌جویانه آشکار اسرائیل که شهر مرکزی ایران، اصفهان را هدف قرار داده بود، به یک سیستم راداری برای یک موشک ساخت روسیه اصابت کرده است. باتری پدافند هوایی، در تضاد با تکذیب های مکرر مقامات تهران در زمان پس از حمله. (Planet Labs PBC از طریق AP)

انجمن ادبی (اسدالله خان) خاورمیانه (چه خبر ) فرودگاه بین المللی (پایگاه شکاری )

دادستان کل کشور : رئیس همه جرائم کشور = بی حجابی جرم است.

دزدی، جرم نیست؟
دروغگوئی، جرم نیست؟
پولشوئی، جرم نیست؟
گرانی، جرم نیست؟
مردم را به گرسنگی و فقر و فلاکت و نکبت رساندن، جرم نیست؟
بی آبی کشور، جرم نیست؟
آلودگی هوا، جرم نیست؟
محصولات بی کیفیت، جرم نیست؟
محروم کردن مردم، جرم نیست؟
بینوایی و بدبختی مردم، جرم نیست؟
فسیل شدن زیرساخت های کشور، جرم نیست؟
تولید ماشینهایی که به ارابه مرگ معروفند، جرم نیست؟
و... .

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگـــثبتــ :تصاویر روایت بدون شرح در ادامه انجمن ادبی بانوان

نیرنگ وُ شکست سهمگین نزدیک است
اُردنــگی وُ زخم زجــرِ دین نزدیک است
بهمن که رسید همــچنـین نزدیک است
همسایه شــاه بــر زمـــین نزدیک است

انجمن ادبی بانوان(اوضاع ایران بستگی به حالِ رهبر ابتر داره #بلعکس این پدیده صادق است)

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

انجمن دی (کلان شهرها = مردان ایران) => طراحی برانداختن کج فمهمی وضعیت حیات زنان


برچسب‌ها: خاطرات زبل خان, انجمن ادبی, اسدالله خان, خاورمیانه
ادامه مطلب
[ سه شنبه چهارم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:13 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

حقوق معلمان ( قیمت مرغ ) دلار حقوق (پاسدار + امام جمعه ، رهبر شورای نگهبان ؟

وضعیت معلّمان کشورمان باز هم توی ذوق می‌زند! خیلی بد هم توی ذوق می‌زند. گویا هر سال باید «درد معلّمان» را بازگو کرد، شاید مسئولان آگاه شوند و بدانند «اجتماع آینده بدون رفاه معلّمان امروز، اجتماع بیماری خواهد بود»! گویا لازم است خود معلّمان بدانند در کجای «جدول جهانی رتبه‌بندی حقوق و مزایای معلمان» قرار دارند؟ شاید با دانستن این ارقام، با کمک ما و شمای والدین و خود دانش‌آموزان، بتوانند برای احقاق حقِّ مسلّم خود اقدامی بکنند. لازم است همگی ما بدانیم ظلم به معلّمان «با عدد و رقم» یعنی چه؟ 🔹مجمع جهانی اقتصاد، حقوق پرداختی سالانه به معلّمان (با متوسّط ۱۵ سال سابقه) را از سراسر جهان گردآوری و جدول ده تا از بهترین آن‌ها را منتشر کرده است. وضعیت فعلی این کشورها را ببینیم، متوجّه نتیجۀ عینی تکریم معلّمان در جامعه خواهیم شد. امیدوارم مسئولان هم ببینند و بیندیشند و عمل کنند! ده کشوری که بیشترین حقوق سالانۀ معلّمان (دبیران با ۱۵ سال سابقه) را می‌پردازند، این کشورها هستند:


1کم: لوکزامبورگ ۱۱۶ هزار و ۳۱۲ دلار (یک میلیارد و چهارصد میلیون تومان)
2دوم: آلمان ۸۰ هزار و ۹۹۳ دلار (نهصد و هفتاد میلیون تومان)
3سوم: هلند ۷۰ هزار و ۶ دلار (هشتصد و چهل میلیون)
4چهارم: کانادا ۶۷ هزار و ۳۰۱ دلار (هشتصد و چهار میلیون)
5پنجم: آمریکا ۶۴ هزار و ۴۶۷ دلار (هفتصد و هفتاد میلیون)
6ششم: استرالیا ۶۳ هزار و ۳۹۳ دلار (هفتصد و شصت میلیون)
7هفتم: ایرلند ۶۲ هزار و ۱۳۵ دلار (هفتصد و چهل و چهار میلیون)
8هشتم: دانمارک ۵۸ هزار و ۳۴۹ دلار (ششصد و نود و شش میلیون)
9نهم: کره جنوبی ۵۷ هزار و ۲۴۲ دلار (ششصد و هشتاد و چهار میلیون)
🔟دهم: اتریش ۵۴ هزار و ۴۰۶ دلار (ششصد و چهل و هشت میلیون)
🔹جدول معلمان پایه‌های ابتدایی و تازه‌کار از صد هزار دلار در لوکزامبورگ آغاز می‌شود و تا

حدود سی هزار دلار می‌رسد.

🔹معلمان و دبیران ایرانی «در خوشبینانه‌ترین حالت» اگر ماهانه «پنج میلیون تومان» دریافت کنند،

سالی شصت میلیون تومان خواهد شد! حقوق معلمان ابتدایی که بسیار پایین‌تر از این ارقام است!

🔹همین «رقم خوشبینانه» را اگر با ارقام بالا مقایسه کنیم، می‌بینیم برای آموزش و تربیت نسل‌های

بعد، چه حقوق کم و ظالمانه‌ای به معلمان شریف کشورمان داده می‌شود. و تازه این، تنها مشکل

قشر مظلوم فرهنگیان کشورمان نیست. نوشتن از «مثنوی مشکلات معلمان»؛ هفتاد من کاغذ

می‌خواهد!

🔹گفتن ندارد که به وضعیت معلمان باید توجه ویژه‌ای بشود؛ با داشتن بهترین کیفیت زندگی و

رفاه، بهترین مسکن و تغذیه.

معلمان «آدم» می‌سازند! اگر در سختی و مضیقه باشند، ناگزیرند به شغل دوم و حتی سوم روی

بیاورند و این در کیفیت کارشان اثر مستقیم دارد. در آن صورت، فردا چگونه جامعه‌ای خواهیم داشت؟

باز هم متأسفانه بزرگ‌ترین ضربه را جامعه و نسل فردای ما خواهند خورد. آقایان «مقامات

استکبارستیز!» که فرزندان خود را به کالج‌های اروپا و کانادا و آمریکا می‌فرستند!

🔹این یادداشت کوتاه به قشر شریف فرهنگیان و به معلمان حق‌طلب و فرهنگیان زندانی تقدیم شد.


برچسب‌ها: اسدالله خان, اسفند, فروردین
ادامه مطلب
[ پنجشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۳ ] [ 19:7 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

آدم همیشه آخر سر اشک وُ آه کرد...مذهب برای ما چه بسا اشتباه کرد

پیش از آنی که محبت زِ جهان خالی شد
دل ما بود که آسوده از این والی شد

شده پرخون اگر اسلام زدایی چه کنم
تاب ، زین بیش دگر بر دل عالی شد

نظر حسرت ما کرد دل خنجر ، آب
ورنه تقصیر ز بی‌رحمی حمالی شد

رقص‌ گردن به دم تیر نمی‌خواست دلم
ورنه اسباب طرب ، این همه فالی شد

سِحر چشمان ولی کرد گران‌خواب او را
کاین‌قدر بخت من غمزده رُمالی شد

ما که با دست تهی پشت به دنیا کردیم
این همه لازمه‌اش ، زینت وَرمالی شد

(اسدالله )! غزل های عجیبی دارد
این غزل گرچه پسندیده‌ی خرخالی شد

مذهب برای ما چه بسا اشتباه کرد
افراد وُ پیروان خودش را سیاه کرد

جا مانده بود و قافله‌‌اش را نمی‌شناخت
دجالــه ای که خرمن ما را تباه کرد

رفت اشتباه سپــاه خــرابه هــا
با هر توقفی به عقب هی نگاه کرد

در نیمه های شب همه شب در پِیِ شکار
وقتی قیه فاش شده ، سر به چاه کرد

وقتی که آمدیم به خود عمر رفته بود
مانند وعده های فراری که شاه کرد

ابلیس ماند و آدم و طاغوت وُ انقلاب
آدم همیشه آخر سر اشک وُ آه کرد...

چهل سالست ، شیخِ لاابالی

حکومت می کند وی خشک وُ‌ خالی

چه بی اندازه ایشان دلفریب‌ است

بهشتی از خرافاتِ ‌ خیالی

همین شیخِ است شیخ انفعالی

کماکان باشد از اندیشه‌ خالی

درون جامعه بس دلفریب‌ است

بهشتی آفریده پرتقالی

یک عمر شعار وُ کار ، القدس ُ لَــنا
جر میزدم و فشار، القدس ُ لَــنا

گفتی:حرکت از تو از من برکت
افسوس که انتظار القدس ُ لَــنـا

با رشد تورم وُ مهار تولید
اندوخته ام دلار القدس ُ لَــنا

با مدرک دکترا شدم گاری چی
من کولبرِ پامنار، القدس ُلَــنـا

گفتند که نان شعر خوردن بد نیست
رفتم سوی پاچنار ؛ القدسُ لــنـا
یک ماه نماز وُ کار ، بی فایده بود
جر میزدم و فشار، القدسُ لَــنــا

گفتندکه : این جمعه میآید شاید
این جمعه وُ انتظار القدس ُ لَنــا

بازارِ تورم وُ نَبــودِ تولید
امروزه فقط دلار القـدس ُ لَــنــا

با مدرک دکترا :فرار از میهن
قدس است همین شعار، القدسُ لَنــا

گفتند که نان شعر خوردن بد نیست
رفتم پی این شعار؛ القدسُ لَــنــا

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]_

_000000___00000
_00000000?0000000
_0000000000000000
__00000000000000
____00000000000
_______00000
_________0
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
_______*_____00000000000
________*_______00000
_________?________0
_000000___00000___*
00000000?0000000___*
0000000000000000____*
_00000000000000_____*
___00000000000_____*
______00000_______*
________0________*
________*__000000___00000
_______*__00000000?0000000
______*___0000000000000000
______*____00000000000000
______*______00000000000
_______*________00000
________*_________0
_________*________*
_________*_______*
__________*______*
___________*____*
____________*___*
_____________*__*
______________**[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، شعر، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، موقت
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, اشتباه کرد
ادامه مطلب
[ سه شنبه هفتم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 21:30 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید