.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

فرق بین گرگ و انسان هیچ می دانی که چیست؟
ظاهری از هم مغایر ، باطن هر دو یکیست

گاهگاهی هر دو بر هم نوع خود یورش بَرَند
آدمی از فرط سیری ، گرگها از گشنگی ست

اما وحدت ملی را با تنها یک عمل منفرد نمی‌توان حاصل کرد.

صدور چنین احکامی، نشانگر فقدان شناخت وضعیت جامعه هم هست.
🔻 اگر ظرفی را که باید شیرینی وحدت ملی در آن حاصل آید نشناسیم،
🔻اگر ندانیم مردمی که در این دیگ وحدت‌ملی باید به هم بپیوندند و پخته شوند چه گرایش و خواست و خاصیتی دارند،
جز تلخی نصیب نخواهیم برد.

پرسش اینجاست که
🔻چند نفر را در صف تقسیم آب تانکر در سیستان،
🔻در اتوبوس‌های روانه به ارمنستان،
🔻در روستاهای عطش زده خوزستان، 🔻در صف داروخانه‌ها،
🔻در ردیف ‌کارگران اعتصابی، و حتی
🔻 در سرسراهای بورس و اتاق ‌بازرگانی
می‌توانید پیدا کنید که صرفا رفع حصر میرحسین دلشان را با این نظام (نه فقط حکومت) صاف کند؟
صورت مساله را نادرست نخوانده‌اید؟

شاید لازم باشد برای برخی از همراهان یادآوری کنیم این سخن نه از موضع جماعت برانداز است که می‌خواهند سر به تن هیچ‌کس نباشد و نه از موضع مخالف اصلاح‌طلبی.

احتمالا باور جامعه‌نو به
سلامت اخلاقی و شرافتمندی میرحسین و ارزش حضور وی در برهوت سیاسی کشور، در این قحط‌الرجال حاصل از حکومت ۴۰ ساله، بیشتر از کسانی است که رفع‌حصر از دهانشان نمی افتد.

اما موضع و مساله ما این است که پرچم ساختن از میرحسین در جایی که مردمانش به پایان‌خواهی (با براندازی تفاوت دارد) کلیت این سیستم رسیده‌اند کسی را گرد یک احساس جمعی ‌ملی نمی‌آورد و بی‌نتیجه است.

شاید بتوان با چاپ خاطرات و نقاشی‌های آقای موسوی به زبان فرانسه تعدادی افراد را به هیجان آورد، اما این جامعه را نمیتوان حول رفع حصر، یا رفع ممنوع‌التصویری وحدت ملی بخشید.

حتی آن را نمیتوان به انگیزه رای از خانه بیرون کشید.

و باز هم حتی دیگر مثل سابق برایش مهم نیست از حکومت برای رها کردن گریبان زنان یا دوچرخه‌سواری دختران موافقت بگیرد.

حکومت را غریبه و نظام را بیهوده و ویرانگر یافته و فقط خواهان پایان آن است.

نکته طرفه اش این است که فقط بدنه اجتماع و عوام آن نیستند که دیگر هرگونه رابطه را با مضمون ایجاب یا سلب با حکومت گسسته‌اند و فقط در فکر بیرون کشیدن گلیم خویشتن‌اند، نیروهای سیاسی هم به طرح چنان مطالباتی ارتقاء یافته‌اند که براورده کردن آنها (حذف زعامت مادام‌العمری، رفع نظارت استصوابی، نفی رادیو/تلویزیون انحصاری، لغو سانسور حکومتی، خاتمه دشمن‌ورزی بی‌پایان) به معنی پایان این سیستم است.

"پایان‌خواهی" امروز گرایش تقریبا همه ماست، ودر این آشفته بازار تاریک و سرشار از مطالبات سیاسی ‌کلان تحول‌طلبانه و مطالبات اجتماعی نان و کار و آب و برق و واکسن و علوفه و.... بیرون آمدن میرحسین از کوچه اختر را کسی نخواهد دید تا در کوره وحدت ملی ذوب شود!

باید از رویاهای تحقق ناپذیر، سانتیمانتالیزم سیاسی،
و شعارهای بی‌زمینه فاصله گرفت؛
زمانه و کار این کشور دشوارتر از این‌هاست!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، متفرقه، موقت، عکس(تصویر)
برچسب‌ها: انجمن بی ادبی, نه شرقی, نه غربی, اسهال گرفتیم آبی
[ شنبه سی ام فروردین ۱۴۰۴ ] [ 15:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان