.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

کاندید احتمالی برای ادامه خدمت :

اسهال گرا :

جلیلی -قالیباف -زاکانی -بزرپاش-اژه ای -مجید انصاری -مخبر- فتاح- لاریجانی - علی انصاری+جمیله علم الگدا

رد صلاحیت شده ها:

ظریف- احمدی نژاد-(کلیه دار وُ دسته اسهال طلب) خاتمی - دختر (رفسنجانی+مش قاسم ) حسن خمینی

ناطق قوری +خانم ابتکار + فرزندان (رجائی ، باهنر ، بهشتی ، رئیسی)

امام طبری می آورد: «ولکلِّ قومٍ سُنَّه ٌوإمامُهَا»[۱]و هر قومی برای خودش دارای سنت، شریعت، برنامه و نظام و حاکمیت و دارای امام خاص خودش است. شخصی که در آمریکا یا اروپا یا هر یک از کشورهای سکولار زندگی می کند اهل قوانین و سنت و شریعت همان کشور است نه اهل سنت و شریعت و قوانین شریعت الله. اهل سنت هست اما اهل سنت سکولاریستها نه اهل سنت اسلام، دارای امام هم هست امام امامی که آن کشور سکولار دارد.

دارالاسلام سرزمینی است که قانون اساسی آن بر اساس یکی از مذاهب اسلامی باشد و رهبر آن نیز یک مسلمان باشد، این رهبر مسلمان امام این سرزمین نامیده می شود که باید در غیر معصیت الله از آن اطاعت کرد اما امروزه چنان تفرق و فرقه بازی و دلخوش شدن به ضرار سازی مُد شده است که حتی برای عده ای جرئت گفتن اینکه فلان رهبر دارالاسلام امام محسوب می شود نیز دشوار است؛ حتی سعی می کنند فراموش کنند که امام دارالاسلام ی که امام احمد بن حنبل خود را ملزم به اطاعت از آن در غیر معصیت الله می دانست مامون و معتصم و واثق معتزلی بودند یا امام دارالاسلامی که صلاح الدین ایوبی در دورانی به آن خدمت می کرد یک شیعه فاطمی بود و…

‏امام احمد بن حنبل در جواب اسحاق بن ابراهیم بن هانیء که از معنی حدیث«مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً» می پرسد می گوید: تَدْرِي مَا الْإِمَامُ؟ الْإِمَامُ الَّذِي يُجْمِعُ عَلَيْهِ الْمُسْلِمُونَ، كُلُّهُمْ يَقُولُ: هَذَا إِمَامٌ؛ فَهَذَا مَعْنَاهُ. می دانی امام کیست؟ کسی است که مسلمانان بر امامتش اجتماع کنند، همه می گویند: این امام است؛ معنایش همین است.[۲]

کثیری می گوید: بدان که حدیث دلالت می کند بر اینکه اعتبار به بیشترین جماعت مسلمانان است بنابراین اگر یک و یا دو و یا سه نفر با کسی بیعت کنند امام نخواهد بود تا زمانیکه بیشترین آنها یا اهل حل و عقد با او بیعت نمایند.[۳] اهل فقه گفته اند: الْإِمَامَةُ: مَوْضُوعَةٌ لِخِلَافَةِ النُّبُوَّةِ فِي حِرَاسَةِ الدِّينِ وَسِيَاسَةِ الدُّنْيَا. [۴] امامت موضوعی است برای جانشینی نبوت در امر حراست از دین و سیاست دنیا.

در حکومتهای بدیل اضطراری اسلامی اکثراً رهبر با پشتوانه ی قدرت نظامی به حاکمیت می رسد نه با شورای اولی الامر یا خبرگان رهبری اهل حل و عقد، به همین دلیل هر کسی به حاکمیت برسد و الجماعة را در دست بگیرد رهبر است فرق ندارد نیکوکار باشد یا مسلمانی جائر و ستمکار. امام شافعی می گوید: هر کسی که با شمشیر بر حاکمیت دست پیدا کرد تا اینکه او امام نامیده می شود و مردم دور او جمع می شوند چنین شخصی امام است.[۵] و ابن حجر می گوید فقها بر واجب بودن اطاعت چنین حاکم چیره شده ای و جهاد به همراه او اجماع دارند.[۶]

قاعده و اساس بر این است که : «لَا يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ لِلْأُمَّةِ إمَامَانِ فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ»[۷] مجاز نیست که در یک زمان برای «امت» دو رهبر وجود داشته باشد. و اتفاق تمام اهل فقه وجود دارد که: واتفقوا انه لايجوز ان يكون على المسلمين في وقت واحد في جميع الدنيا إمامان لامتفقان ولا مفترقان ولا في مكانين ولا في مكان واحد. [۸] فقهاء مسلمین اتفاق دارند که مجاز نیست در زمانی واحد در تمام دنیا دو رهبر و امام بر مسلمین حاکمیت کنند، نه با هم و نه جدا از هم، نه در دو مکان و نه در یک مکان واحد؛ پس در حالت عادی «لَا يَجُوزُ تَعَدُّدُ الإمامِ»[۹] تعدد رهبر جایز نیست و همچنانکه یک زن تنها به عقد یک نفر در می آید به همین شکل حاکمیت الجماعة مسلمین نیز تنها برای یک نفر منعقد می شود.

حالا اگر مومنین به چنین رشد منهجی نرسیده باشند و جماعتهای موازی با الجماعة ی اصلی را بر بخشهایی از سرزمینهای اسلامی تشکیل داده باشند مسلمین به حکم ضرورت و از روی ناچاری باید در غیر معصیت الله از الجماعة ای که بر سرزمین آنها تمکین دارد اطاعت کنند؛ اما هرگز فراموش نکنند که حق با الجماعة امام و اولی است و باید کل تلاش آنها ملحق شدن به الجماعة ای باشد که قبل از همه تشکیل شده است هر چند مخالف مذهب و فکر و تفسیر آنها از شریعت باشد.

با این توضیحات مختصر باید روشن شده باشد که امام دارالاسلام می تواند فردی از میان هر یک از مذاهب اسلامی باشد؛ و چنانچه «توانائی، اسباب لازم و شرایط و زمان مناسب» برای تغییر انقلابی این حکومت بدیل اضطراری اسلامی به حکومت اسلامی بر منهاج نبوت وجود ندارد و هر گونه جنگی به قیام فتنه و فاجعه و ظلم و تجاوز و فساد بیشتر ختم می شود.

دین و شعایر دینی‌ات را در جامعه آشکار کن. در زمان غربت دین و منتظر عواقب جنگ روانی پس از آن نیز باش، این تبلیغ منهج صحیح اسلامی و مانند جهاد است…


[۱] تفسير ابن جرير الطبري، ج۴ ص۶۵

[۲] ابن تيمية، منهاج السنة النبوية،‌ مؤسسة قرطبة ، الطبعة لأولى، ج۱، ص۳۶۵٫/ امام احمد در«مسائل ابن هانیء» ۲۰۱۱ / تدری ما الامام؟ الذی یجتمع المسلمون علیه کلهم. یقول: هذا إمام، فهذا معناه

تاکید میکنم هنوز هیچ خبری مورد تایید نیست نه پیدا شدن هلیکوپتر نه خبر شهادت یا زنده بودن رئیس جمهور اینکه لحظاتی با امام جمعه تبریز صحبت شده ولی بعد ارتباط قطع شده یکی میگه امام جمعه لحظه سقوط به بیرون پریده یا پرت شده و زنده مونده.
همه و همه شایعه هست که نباید توجه کرد.(فاتحه)

در ساعات اخیر در فضای مجازی عربی سخنان نوستراداموس العرب، میشل حایک لبنانی که در سال 2022 در طی برنامه به میزبانی شبکه MTV از خبر ساز شدن رئیس جمهور ایران و بالگرد حامل ایشون پیشگویی کرده بود، خبر ساز شده است.

حجاب: انجمن دی (ویژه نامه بانوان ) مجلس +حکومت +مردم=>بانوان

بازخوانی تجربه تلخ گشت ارشاد - که امروز کسی مسؤولیت آن را بر عهده نمی گیرد - به تنهایی مؤید این مدعاست که مداخله حکومت در امر حجاب، نه تنها به قوام و گسترش آن نیجامیده، بلکه حجاب را از یک مقوله دینی و معنوی به یک موضوع حکومتی تنزل داده و موجبات بدبینی عمومی به آن را نیز فراهم کرده است، بدان حد که بسیاری دینداران هم صراحتاً مخالفت خود را با ادامه فعالیت این گشت ها اعلام کرده اند.

ورود حکومت به امر حجاب - آن هم در شرایطی که طبق اعلام مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بین 60 تا 70 درصد بانوان ایرانی حجاب شرعی را رعایت نمی کنند - باعث ایجاد تقابل بین بخش مهمی از جامعه و حکومت شده است که نمود عینی آن را در ماجرای غمبار مرحومه مهسا امینی و حوادث بعد از آن می بینیم و انکار آن، مانند نادیده انگاشتن روز در میانۀ صلاة ظهر است!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، متفرقه، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت
برچسب‌ها: انجمن اسدالله خان, رئیس جمهور, رهبر, نمی خواهیم
ادامه مطلب
[ چهارشنبه دوم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 17:20 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

[حجاب]انجمن ادبی دی (پلمپ) مغازه و کسب وُ کار حکومت روضه خوان ها : از نظام حقوقی اسلام گرفته تا سکولارترین نظامات حقوقی، کسی را به جرم دیگری مجازات نمی کنند. واقعاً چگونه می توان پذیرفت خانمی حجابش را رعایت نکند و به این دلیل مغازه شخص دیگری را ببندند و او و خانواده اش را از نان خوردن بیندازند؟! گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری!..در بدو خدمت نظام وظیفه به سربازان می گویند که قاعده پادگان این است که اگر یکی خطا کند، کل گروه تنبیه می شود. جامعه اما پادگان نیست که چوب خطای یکی را همه بخورند. گذشته از این ها ، نه در اسلام و نه در قوانین کشوری آموزه ای نداریم مبنی بر این که فروش کالا به افراد فاقد حجاب شرعی ممنوع است و در صورت فروش، باید مغازه پلمب شود.

چکـُش به میــخ می زنی وُ نَــعل تــواَمان

با پُتک می زنی تــو به عمــقِ وجــودمان

یکدست بر عمامه وُ دستِ دگـر چــلاق

حق بر لباسِ حق بجانبتان نیست بیگمان

***

در کشور خرافات، تدبیر شد مکافات

در زیر نعل عآغآ، تقـــدیر شد منافات

در گفتگوی رهبــر، تحریر شد ملاقات

شد روزِ قدس(اقدس)تقدیر شد مناجات

شاعر: اقدس

کاتب ویژه (بانوان ) انجمن دی:ضرب المثل (یکدست بر عمامه وُ دستِ دگر چلاق )

عصر ایران - امروز مرکز تجاری اپال را در تهران پلمب کردند و روی در ورودی آن نوشتند که دلیلش کشف حجاب بوده است. همچنین چند مغازه و رستوران دیگر هم در روزها و هفته های اخیر به دلیل مشابهی پلمب شده اند.

قبل از این که وارد بحث شویم برای این که افراد بدبین و بیمارمغز ما را متهم به دفاع از بی حجابی و این قبیل حرف ها نکنند تصریح می کنیم که حجاب را قطعاً جزو فرائض دینی می دانیم.

اما بعد:
کسانی که برخورد با بی حجابی را توصیه می کنند، چنین استدلال می کنند که چون حجاب یک امر قانونی است، همه باید بدان پایبند باشند، حتی اگر کسی بدان اعتقاد دینی نداشته باشد.

اشاره آنها به تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی است که می گوید: "زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر انظار عمومی ظاهر می شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و یا جریمه نقدی از پنجاه تا پانصد هزار ریال محکوم خواهند شد."

در این تبصره، عدم رعایت حجاب شرعی جرم انگاری شده است.

حال از پلمب کنندگان واحدهای تجاری یک سوال را مطرح می کنیم:
شما که در برخورد با بی حجابی، به قانون استناد می کنید، بفرمایید مستندتان در پلمب کردن مغازه های مردم کدام ماده و تبصره از کدام قانون است؟!
نمی شود که برای اجرای یک قانون (حجاب) از روشی غیر قانونی (پلمب مغازه ها) استفاده کرد. اگر بی حجابی غیر قانونی است (که تبصره ماده 638 می گوید هست)، پلمب کردن محل کسب مردم نیز غیر قانونی است و اگر آن کار غیر قانونی مستوجب برخورد این، این یکی هم هست.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه
برچسب‌ها: کاتب ویژه, ــــثبتـــــ, انجمن اسدالله خان, ضرب المثل
ادامه مطلب
[ شنبه ششم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 16:43 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

پروفایل عکس گل

از لبان مست تو چیدم گل احساس را

یک نفس بوی گل آمد نسترن را یاس را

در دلم آمد که قدر زر به زرگر آشناست

بهر قدر تو کجا جویم چنین مقیاس را

با قلم چون کلک زرین بر دل رخ میکشی

باختم در نرد عشقت بازی حساس را

داستان سیب و گندم مظهر دلدادگیست

من که آدم نیستم ول کن تو این وسواس را

جان نرگس ای بنفشه در بهاران شاد زی

از کجا یابم به بوی تو چنین الماس را

یکدم آغوشت چو واشد گل شکفت از گلبنم

قسمتم کردی تمام آن گل احساس را

انجمن ادبی اسدالله خان:در دنیای از عبور (این روز ها)تقدیم نگار

خلوتیان :گوشه کنار عشقِ نگار می رسد

روح خمار رو مست شد ، عقل خمار می رسد

چون برسی به کوی ما خامشی است نگار ما

زانکه ز گفتگوی ما گَرد و غبار می رسد

ای بهار من، ای نگار من، بیا بیا بنشین به برم
که بی تو از خود بی خبرم، تو راحت جانی
می به جام تو غم به کام من به ساغری بنشان شررم
بیا بیا بنشین به برم به عهد و پیمانی

میسوزد همه پیکر من
بنشان با لبت اخگر من
بشکن ساغر می به سر من
که نشنوی فریاد مرا
چو برکنی بنیاد مرا، به جور و بیدادی
چو جام جانم را شکنی
اگر نظر بر ما فکنی، چه جای فریادی


ای ساقی گل سیما
بنما کرمی با ما
یک جرعه شرابی ما را
مست از می نابم کن
از باده خرابم کن
پر کن قدح مینا را
ما ییم و گدای خانه ی می
شد این دل ما ویرانه ی می
بنگر به دل بشکسته ی ما
در پای خود ای مستانه ی می
با ماااا مستی آآآ
با ما مستی ها تا کی


بیا بیا بنشین به برم
که بی تو از خود بی خبرم، تو راحت جانی
به ساغری بنشان شررم
بیا بیا بنشین به برم، به عهد و پیمانی

دانلود هر سه اجرا به صورت یکجا

دانلود جفا کم نما با صدای  شهیدی

دانلود آهنگ با صدای مرضیه

تو از عبور جاده ها مرا بهانه کن نگار به رنگ عاشقانه ها مرا ترانه کن نگار
من از عبور جاده ها نشانی تو خوانده ام تو هم بیا وبا لبت مرا نشانه کن نگار
به روی بام خانه ام به ساز آشیانه ای بیا کنار من بمان بیا و لانه کن نگار
منم که پر زِغصه ام اسیر دست یادها بیا وقلب خسته را پر از ترانه کن نگار


موضوعات مرتبط: خبر، غزل، شعر، تصویر(عکس)، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, گزارش, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ پنجشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۱ ] [ 12:18 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

ایرنا نوشت: به دنبال حادثه تروریستی امروز در زاهدان، مشاهدات میدانی حاکی است تا کنون بیش از ۱۵ نفر زخمی شده اند و شاهدان عینی هم گفتند ۱۹ نفر کشته شده اند ولی آمار رسمی تاکنون در این زمینه منتشر نشده است. یک منبع آگاه تایید کرد که تا کنون ۱۵ نفر از عوامل انتظامی زاهدان زخمی شده‌اند. سرهنگ پاسدار «سید علی موسوی» مسئول اطلاعات سپاه استان سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نائل آمد.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: زاهدان, اعتراف حکومت درمانده, امور ریاست جمبوری اسهالی, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱ ] [ 21:42 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

ایرنا نوشت: به دنبال حادثه تروریستی امروز در زاهدان، مشاهدات میدانی حاکی است تا کنون بیش از ۱۵ نفر زخمی شده اند و شاهدان عینی هم گفتند ۱۹ نفر کشته شده اند ولی آمار رسمی تاکنون در این زمینه منتشر نشده است. یک منبع آگاه تایید کرد که تا کنون ۱۵ نفر از عوامل انتظامی زاهدان زخمی شده‌اند. سرهنگ پاسدار «سید علی موسوی» مسئول اطلاعات سپاه استان سیستان و بلوچستان به فیض شهادت نائل آمد.

.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، خصوصی(خاص)، خاص(رمزدار)
برچسب‌ها: اعتراف حکومت درمانده, امور ریاست جمبوری اسهالی, انجمن اسدالله خان, ـــثبتــــ
ادامه مطلب
[ جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱ ] [ 21:37 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

اعتراف حکومت درمانده (امور ریاست جمبوری اسهالی) انجمن دی(ویژه بانوان)

انسیه خزعلی: آموزش‌های ۲ ساعته گشت

ارشاد تاثیرگذاری ندارند معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری آموزش‌ها باید حتما توسط دستگاه‌های متولی و با فنون لازمی که تاثیرگذار است، انجام بگیرد، نه در ۲ ساعت و در شرایط ویژه‌ای که شاید شرایط مناسبی برای آموزش نباشد.

پ ن: باید کشور این همه هزینه پرداخت می کرد تا شما بفهمید گشت ارشاد اثری ندارد؟لااقل عذر خواهی کنید حالا که دیگه هیچ ون ارشاد جرات نداره توی خیابونا پیدا بشه..البته شما که می گفتید چیزی باسم گشتت ارشاد نداریم اگه یادتون رفته ویدیو راببینید

اینجا ببینید

بگذار سر به سینه من تا ببینی ام
صبحی بیا به باغ دلم تا بچینی ام

تو مثل کهکشان پر از نور باوری
من انعکاس خسته ی بی زمینی ام

ای جلوه های آینه ی نوجوانی ام
یکشب بیا بگوشه خلوت نشینی ام

مثل انارِ مملو ام از گوهری که تو
میریزی از نگاه خودت توی سینی ام

ای خرمن بهانه ی هر بی قراریم
ای اشنای خلسه هر خوشه چینی ام

باور نکن که میبرم از خاطرم تو را
دلبسته ی تو ام به خدا، اینچنینی ام

شادم به شادی تو که شادانه ی منی
ماندم به خاطر تو اگر برگزینی ام

درگیری‌های مسلحانه در زاهدان امروز جمعه

بر اساس برخی گزارش‌ها، درگیری‌های مسلحانه میان مردم و نیروهای انتظامی در مقابل مصلی عیدگاه مسجد مکی در زاهدان جریان دارد. همچنین برخی گزارش‌ها حاکی از وقوع درگیری مسلحانه در نماز جمعه زاهدان و به گوش رسیدن صدای تیراندازی در سطح شهر است.گفته مي شود چندين نفر بر اثر تيراندازي مجروح و كشته شدند


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ
برچسب‌ها: اعتراف حکومت درمانده, امور ریاست جمبوری اسهالی, انجمن اسدالله خان, ـــثبتــــ
ادامه مطلب
[ جمعه هشتم مهر ۱۴۰۱ ] [ 21:32 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(گزارش:انجمن اسدالله خان  ) ،تقدبم: نگار = عزیز  => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

 

 

بوی بهشت می شِنوم از صدا نگار
نازکتر از گل است، گلِ گونه هانگار 
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هرچه گل، نفس آشنانگار
ای صورت تو آیه و آیینۀ خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدانگار
صد کهکشانْ ستاره دوصدآسمانْ حریر
آورده ام که فرش کنم زیرپانگار 
چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود
جز پارۀ دلم٬که بریزم به پانگار
امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه هانگار 
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوانگار ...

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا 

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم ...

#فاضل_نظری

 

روزه دارست نگار  وُ شبِ  افطارِ لب است
آری اِنگار  رطب در رمضان مستحب است

روزه  ماه رمضان ، زلف میفشان نـــگـار
بخورم  روزه طبیبم توئی افطار شب است

زیر لب:نقطه گذارند چرا چون سبب است
گو: چرا نقطه خال تو ، به بالای لب است

نــاز  بـالای تــو  دارد ثـمــر پُــر اثـــری
نازِ ناناز کِشم مرکز نافت  وجب است ؟

وه  چه بی انتهاست ســیر وُ  ســفــر 
ذکر تو باستانِ مصر  « رُب وُ  رَبّ»  است 

مرکز مصر کجا وُ من آن  ناز  سیَــر
رفته ای مصرچرا بی منِ تنها عجب است

می خورم مائده از منبع شیرینِ تو من
می مکم زیر گلویت تو بگو باز  تب است

روزه دارست نگار  وُ شبِ  افطارِ لب است+مستحب+سبب+وجب+رجب+تب +عجب

 دل بده تابه‌لبت طعم لبم‌بنشانم
دلم‌ارزانی‌تو کاش‌برآری جانم 

عطر سیب دهنت وسوسه‌ی‌آدم بود
موقع خنده بگو :سیب وبکن ویرانم 

همچوزنبورم‌وازشهد وجودت لبریز
کنج کندوی دلت‌کاش‌کنی‌پنهانم


موضوعات مرتبط: غزل، شعر، تصویر(عکس)، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خصوصی(خاص)، خاص(رمزدار)
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, گزارش, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ دوشنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 4:37 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(گزارش:انجمن اسدالله خان  )  ترانه = مرضیه  => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل کی دگر بینی نشان

رفتم که رفتم              رفتم که رفتم

از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل کی دگر بینی نشان

رفتم که رفتم              رفتم که رفتم

از من دیوانه بگذر

بگذر ای جانانه بگذر

هر چه بودی             هر چه بودم 

بی خبر رفتم که رفتم       رفتم که رفتم

شمع بزم دیگران شو

جام دست این و آن شو

هر چه بودی              هر چه بودم

بی خبر رفتم که رفتم    رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتم

با دل زود آشنا گشتم از دامت رها

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

بهتر آن است

بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

 (عاشقان را بگذارید بنالند همه

عاشقان را بگذارید بنالند همه

مصلحت نیست

مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

بهتر آن است که این قصه فراموش کنید )

شمع بزم دیگران شو

جام دست این و آن شو

هر چه بودی          هر چه بودم

بی خبر رفتم که رفتم      رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتم

با دل زود آشنا گشتم از دامت رها

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم 

اجرا : مرضيه

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(گزارش:انجمن اسدالله خان  )  ترانه:مرضیه => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

 


موضوعات مرتبط: غزل، ـــــــثبتـــــ، کاتب ویژه، ترانه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, گزارش, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ شنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 15:46 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(انجمن اسدالله خان  )  ـــثبتــــ دوبیتی ــــثبتـــ:حاشا > ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

گفتا که می بوسم تو را...
گفتم تمنا می کنم...

 

گفتا اگر بیند کسی...
گفتم که حاشا می کنم...

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(انجمن اسدالله خان  )  ـــثبتــ  دیوار :حاشا  => بلند ــثبتـــ

گفت‌وگو، زبان تمدن‌ها است. هیچ تمدنی بدون گفت‌وگو شکل نگرفته و بدون آن نیز دوام نیافته است.

اکنون در صدها و هزاران گروه مجازی و محفل علمی و سیاسی، جدل فرمانروایی می‌کند و انسان‌های بسیاری به این خیال خام که در حال گفت‌وگو با یک‌دیگرند، در ورطه‌ی مجادلات بی‌ثمر و بی‌پایان افتاده‌اند.

مرز میان گفت‌وگو و جدل، بسیار باریک و مبهم است. آنچه من در این‌جا یادآوری می‌کنم، چند نکته‌ی ساده و سربسته است:

۱. هدف گفت‌وگو، این است که من بدانم در ضمیر شما چه می‌گذرد و شما بدانید که درد من چیست، اما جدل، تشنه‌ی پیروزی است و شهوت استیلا بر غیر دارد.

۲. پایان جدل، دشمنی است و پایان گفت‌وگو، دوستی. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء‌ظن به دیگران یا خودخواهی است، اما گفت‌وگو، راهی است برای کاستن از افتراق‌ها و سوءتفاهم‌ها. گفت‌وگو ما را به یک‌دیگر نزدیک‌‌تر می‌کند و جدل، دورتر و دشمن‌تر. گفت‌وگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمی‌کند.

۳. در گفت‌وگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق می‌گذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشه‌ای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمی‌انجامد.

۴. در گفت‌وگو می‌کوشیم که حرف دیگری را بفهمیم و در جدل می‌کوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم.

۵. اهل جدل، درد حقیقت ندارند. از همین رو هیچ‌گاه به هیچ خطایی یا جفایی اعتراف نمی‌کنند، اما در گفت‌وگوی سالم، طرفین گه‌گاه می‌پذیرند که در فلان مسئله خطا کرده‌اند یا دچار غفلت یا مبالغه شده‌اند یا تند رفته‌اند.

۶. جدل، استثمار گفت‌وگو است. یعنی گفت‌وگو در جدل، بهانه‌ای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامی‌نهند و از ابزاری دیگر استفاده می‌کنند که هیچ سنخیتی با گفت‌وگو ندارد، مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد.

۷. جدل‌گرایان، معمولا زبانی درشت‌گو و پر از نیش ‌و کنایه دارند، اگرچه هر درشت‌گویی جدل‌گرا نیست و هر جدل‌گرایی درشت‌گو نیست.

۸. جدل گذشته‌گرا است، اما گفت‌وگو آینده‌ساز است. در جدل، شما از راهی دفاع می‌کنید که آن را طی کرده‌اید، اما در گفت‌وگو راهی را می‌جویید که آینده‌ را بسازد. از همین رو گفت‌وگو پیش‌رونده است، اما جدل، هر بار به نقطه‌ی آغاز برمی‌گردد.

۹. در گفت‌وگو می‌کوشیم که چیزی بیاموزیم، اما در جدل، کوشش ما بیشتر برای آن است که دیگران را شیرفهم کنیم.

۱۰. سماجت و افراط در پیگیری مباحث، از نشانه‌های اهل جدل است. اهل گفت‌وگو به همان آسانی که وارد گفت‌وگو می‌شوند، آن را رها می‌کنند و می‌دانند که کجا و کی باید کنار بکشند، اما جدلیون تا بالا بردن پرچم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، دست‌وپا می‌زنند.

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

 

 


برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, انجمن اسدالله خان, ـــثبتــــ دوبیتی ــــثبتـــ
[ شنبه دوم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 1:10 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگز برت دامن کشان رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل کی دگر بینی نشان

رفتم که رفتم              رفتم که رفتم

از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان

از من آزرده دل کی دگر بینی نشان

رفتم که رفتم              رفتم که رفتم

از من دیوانه بگذر

بگذر ای جانانه بگذر

هر چه بودی             هر چه بودم 

بی خبر رفتم که رفتم       رفتم که رفتم

شمع بزم دیگران شو

جام دست این و آن شو

هر چه بودی              هر چه بودم

بی خبر رفتم که رفتم    رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتم

با دل زود آشنا گشتم از دامت رها

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

بهتر آن است

بهتر آن است که این قصه فراموش کنید

 (عاشقان را بگذارید بنالند همه

عاشقان را بگذارید بنالند همه

مصلحت نیست

مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید

من نگویم که به درد دل من گوش کنید

بهتر آن است که این قصه فراموش کنید )

شمع بزم دیگران شو

جام دست این و آن شو

هر چه بودی          هر چه بودم

بی خبر رفتم که رفتم      رفتم که رفتم

بعد از این بعد از این کن فراموشم که رفتم

دیگر از دست تو می نمی نوشتم که رفتم

با دل زود آشنا گشتم از دامت رها

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم

بی وفا بی وفا بی وفا رفتم که رفتم 

اجرا : مرضيه

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(گزارش:انجمن اسدالله خان  )  ترانه:مرضیه => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 


برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, گزارش, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیست و نهم دی ۱۴۰۰ ] [ 20:27 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه(گزارش:انجمن اسدالله خان  )  رهبر،ابتر => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

کــاتب آمــد  : کاتب ویـــژه 
سردبیر است : کاتب ویـــژه 

همه ي کاتبان  قلم  دارند 

می نویسد : کاتب ویـــژه 

شعرهايش در ابتدا بودند
يك مجلد :  کاتب ویـــژه 

چاپ آثار او در انجمن است 
شد مجدد :   کاتب ویـــژه 

نيست جايی و نيست اوضاعی  
كه نباشد : کاتب ویـــژه 

شك ندارم كه بيشتر از صد 
شغل دارد: کاتب ویـــژه 

شده اکبر :  کاتب ویـــژه 
شده معبد :  کاتب ویـــژه 

هر كجا می روی  در انجمنی 
می رسد عد! :  کاتب ویـــژه 

كنگره نيست كنگره، وقتی 
كه ندارد: کاتب ویـــژه 

هيچ كس مصرعی نخواهد خواند 
تا نيايد :  کاتب ویـــژه 

نمره ی ديگران اگر شد بيست
شد ولی صد: کاتب ویـــژه 

به يقين رشد كرده از هر حيث
خاصه از قد:  کاتب ویـــژه 

شكر ايزد كه زن گرفت و نماند
يك مجرد: کاتب ویـــژه 

بوق تك تك تمام شاعر ها
بوق ممتد ـ:  کاتب ویـــژه 

يك نفر گفت:مخلصيم آقا
گفت:باشد، :  کاتب ویـــژه 

وای بر حال تو اگر با تو
بد شود بد:  کاتب ویـــژه  !

من كه می ترسم از عواقب آن
به محمد، :  کاتب ویـــژه !

کاتب اینجا به سان  شاعر ها،
هيس! آمد:  کاتب ویـــژه 

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #کاتب ویژه  (گزارش:انجمن اسدالله خان) : رهبر،ابتر => ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ


موضوعات مرتبط: غزل، شعر، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, کاتب ویژه, گزارش, انجمن اسدالله خان
ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۴۰۰ ] [ 21:40 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید