.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

انجمن ادبی اسدالله خان (کاتب ویژه ــــثبتـــــــ) امامزاده اسماعیل قآانی

*


*ساخت امامزاده کمونیست در جمهوری اسلامی!!*
*امام زادہ چینگ ژو از نوادگان حضرت قینگ (ع)*
*شجرہ امام زادہ قینگ* قینگ فرزند دینگ ۔ فرزند زیدینگ ۔ فرزند موسی کاظم از خانم چینی حضرت است *بانو (چوچو)* ھمسر آخر امام موسی کاظم دختر یکی از مغولھای چینی تباری بودند کہ در مصر ساکن (اسماعیل قاآنی) شدند و پس از گرویدن بہ دین مبین اسلام ،بہ زراعت و امور خیر رو اوردند
*چولاچین* پدر بانو *چوچو* شبی در خواب دید کہ باید بہ خدمت حضرت برسد و انچہ کہ برای او عزیزتر و باارزش تر است بہ حضرت تقدیم کند
برای تعبیر خواب پیش یکی از مصریان رفت و آن مُعَبّر گفت: کہ دخترت را بہ عقد ان حضرت در اور کہ عزیزترینِ زندگیَت است
او چنین کرد،حاصل این ازدواج فرزند پسری بہ نام *قینگ العباد* معروف بہ قینگ بود
ایشان از ھمان نوجوانی بہ عنوان مبلغ و دعوتگر بہ دین خدمت بہ خلق را برگزید
ایشان در سرزمین اجداد مادریَش از دنیا رفتند
*چینگ ژو* از نوادگان ایشان دنبالہ رو راہ اجداد شد
پس از سالھا در سفری دریایی بہ ھمراہ کاروانی در کیش کنونی بیمار شد و از دنیا رفت
لازم به ذکر است این امامزاده دو سال است در کیش پیدا شده. یعنی از زمان پیدا شدن سر و کله چینی‌ها در کیش

شجرہ امام زادہ قینگ*
قینگ فرزند دینگ ۔ فرزند زیدینگ ۔ فرزند موسی کاظم از خانم چینی حضرت است
*بانو (چوچو)* ھمسر آخر امام موسی کاظم دختر یکی از مغولھای چینی تباری بودند کہ در مصر ساکن
شدند و پس از گرویدن بہ دین مبین اسلام ،بہ زراعت و امور خیر رو اوردند
*چولاچین* پدر بانو *چوچو* شبی در خواب دید کہ باید بہ خدمت حضرت برسد و انچہ کہ برای او عزیزتر و باارزش تر است بہ حضرت تقدیم کند

برای تعبیر خواب پیش یکی از مصریان رفت و آن مُعَبّر گفت: کہ دخترت را بہ عقد ان حضرت در اور کہ عزیزترینِ زندگیَت است
او چنین کرد،حاصل این ازدواج فرزند پسری بہ نام *قینگ العباد* معروف بہ قینگ بود ایشان از ھمان نوجوانی بہ عنوان مبلغ و دعوتگر بہ دین خدمت بہ خلق را برگزید ایشان در سرزمین اجداد مادریَش از دنیا رفتند *چینگ ژو* از نوادگان ایشان دنبالہ رو راہ اجداد شد
پس از سالھا در سفری دریایی بہ ھمراہ کاروانی در کیش کنونی بیمار شد و از دنیا رفت
لازم به ذکر است این امامزاده دو سال است در کیش پیدا شده. یعنی از زمان پیدا شدن سر و کله چینی‌ها در کیش
هر چیز مقدسی یک کلاه برداریست. هر چقدر مقدس تر کلاه برداری بزرگتر. بدون شک دنیا با قوانین طبیعت حرکت می کند. نه با قوانین مقدس حواستان باشد. با مقدسات کلاه سرتان نرود. در دنیا هیچ چیز مقدس نیست.مقدس ساخته ی ذهن کلاه بردارانی است که می خواهند بر شما حکومت کنند، شما را سرکیسه کنند و یا کاری کنند برایشان بجنگید و جان بدهید. طول تاریخ را بنگرید. سراسر آن پر است از مقدسات دروغینی که حیله گران بزرگ به کار بسته اند و بر انسان حکومت کرده اند و تمام آن مقدسات از سر تا ته تنها دروغ و حیله نیرنگ بوده. بدون استثنا.

نازنینا!حس وحالم بستگی دارد به تو

سقف پروازِ خیالم بستگی دارد به تو

مثل آن برگی که دست باد می جنباندش

هم جدایی هم وصالم بستگی دارد به تو

گرچه هر فنجانِ قهوه حرف رفتن میزند

باز هم تعبیر فالم بستگی دارد به تو

احتمالأ من پس از تو یک کبوتر میشوم

درصد این احتمالم بستگی دارد به تو

هر جهات دیگرِ دنیا غریبم می کند

تا سفرهای شمالم بستگی دارد به تو

نیمه ی گمگشته ام بودی که پیدا کردمت

ناقصم ، جانا! کمالم بستگی دارد به تو

در سرم صدها جواب پرت پندم می دهد

ای جواب هر سؤالم بستگی دارد به تو...

انجمن ادبی اسدالله خان (#فرمایشات)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

ادامه مطلب...یکی برای آغاز سال قمری #ربیع<<...بدون شرح

سوسو بزن احوال شب بی خبران را
آغـــازه کن اسرار طلوع سحران را

حالا که دلآشفته گیسوی تو ماندیم
وا کن خمی از سلسله جلوه گران را

بگذار که از عطر تنت غنچه بریزد
بسپار در آغوش تبی دُرِّ دران را

آهسته نگاهی به همه دور و برت کن
تا تازه کنی خاطره شاه و پران را

اینجا ننمائی به کجا عرضه نمائی
گلچهره زیبای پر از خیره سران را

یا نوش دل عاشق و شیدای که سازی
لب های هوس برده شیر و شکران را

وقتیکه جهان میگذرد آن همه خوبی
ول کن غم دیرینه ی اما وُ اگران را

انجم ادبی (اسدالله خان) کاتب ویژه ــــثبتــــــ امامزاده اسماعیل قآانی

موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: انجمن ادبی, اسدالله خان, کاتب ویژه ـــــثبتــــــ, امامزاده اسماعیل قآانی
[ دوشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۳ ] [ 21:59 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان  ـــــثبتـــ :  ظهور خضر@کاتب ویژه جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

حضرت خِضر، یکی از اولیای الهی که برخی او را پیامبر نیز دانسته‌اند. نامش به صراحت در قرآن نیامده ولی بر اساس برخی احادیث او همان شخصی است که داستان موسی و خضر با او در سوره کهف آمده است. در این آیات خضر دارای علم لدنی توصیف شده است. بر اساس آیات ۶۰ تا ۸۲ سوره کهف، خضر کشتی عده‌ای مستمند را سوراخ می‌کند، پسر بچه‌ای بی‌گناه را می‌کشد و در روستایی که به آنان غذا ندادند، دیواری مخروبه را تعمیر می‌کند. موسی(ع) به این کارها اعتراض می‌کند و خضر تأویل کارهای خود را بیان می‌کند.

 خضر را از نوادگان اسحاق نبی دانسته‌اند. طبق روایات، حضرت خضر مثل حضرت عیسی(ع) زنده است. در کتاب‌های شیعه احادیث متعددی درباره شخصیت خضر، ماجرای دیدارش با حضرت موسی و نیز حضورش نزد حضرت محمد(ص) و امامان نقل شده است. مطابق روایتی او مونس امام عصر در زمان غیبت است. خضر در ادبیات صوفیانه و اشعار فارسی مرشد و راهنما و دارای مقام ولایت است و به سرچشمه حیات دست یافته است.نام و نسب:درباره نام و نسب خضر در منابع تاریخی اسلامی اختلاف زیادی است. ابن حبیب (متوفی ۲۴۵ق)، که از قدیم‌ترین مورخان مسلمانی است که از خضر نام برده، او را از اعقاب اسحاق نبی دانسته و نامش را خضرون بن عمیایل ذکر کرده است.

 

ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶ق)،به نقل از وهْب بن منبّه که به دروغ‌پردازی معروف بود، نام خضر را بَلیا پسر مَلکان که پادشاهی بسیار بزرگ بوده آورده و نسب او را در نهایت به نوح پیامبر رسانده است.

 

مَقدِسی (متوفی بعد از ۳۵۵ق) خضر را براساس اقوال مختلف، با پیامبرانی چون ارمیا یا الیسَع یکی دانسته است. به نوشتهٔ وی، بسیاری از مردم او را پسرخاله و وزیر ذوالقرنین می‌دانند. 

دلیل نامگذاری

 

نام خضر به دو صورت خِضْر و خَضِر آمده است. بنابر نقل‌های متعدد، نام یا لقب خضر برای او از این‌روست که وی بر هر جا که بنشیند یا نماز بگزارد زمین زیر پا و اطراف آن سبز و خرّم می‌شود.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، شعر، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, ظهورخِضر, کاتب ویژه ــــثبتــــ
ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیستم آبان ۱۴۰۰ ] [ 18:56 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

 

  تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی) 

      واکسن  #اَبتر<< بدو(همآهنگ  ــــثبتـــ  اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم#رهبرنمیخواهیم

 

آینده مان را دست اینها بدهیم؟! هم شکل و هم رنگ ، منتظر پخته شدن در دیگ ولایت؟!

اینان خود ایران و ایرانی را به فساد و تباهی کشیده اند، حالا برنامه باز شده اند و قصد دارند ایران را نجات دهند ؟! خود در همه تصمیم هایی که روزگار ایرانیان را سیاه کرده شریک بوده اند حالا مدعی برنامه برای زندگی بهتر شده اند؟!رقابت بین قاتلان و فاسدان و دزدان نامش انتخابات است؟!

رنج ها بردم و از جان خودم ساختم هیچ

               تا به  پای تو که جان  منی انداختم  هیچ

تیغ عشق تو در این رنج چنان یاری کرد

                که  خودم  را به  رخ آینه  نشناختم  هیچ

از سر و سرّ دلم  با تو به  قبل از خلقت

               دل هنوزی که هنوزست  نپرداختم  هیچ

پرچم  کارِ   ثوابم   به   قیامت   بالاست

               من مگر  جز علَم ِ عاشقی  افراختم هیچ

من  نی عشق  تو هستم  به  لبت بنوازم

               که همه عمر بجز عشق  تو ننواختم هیچ

 

انجمن ادبی اسدالله خان(اوضاع انتخابات #;کجا؟ صادق است)  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

طبعِ مَردم گشته یکسر ، پاچه خواری می کنند !

جملگی با نیشِ خنجر پاچه خواری می کنند

در کمالِ اِفتخار  وُ حق به جانب می رَوند

با تمایل یا تظاهر یا مکدّر پاچه خواری می کنند ! 

پشتِ میز و روی میز و دورِمیز و زیرِ میز!

در حیاط وُ در کُریدور یا دمِ در پاچه خواری می کنند

جان به لبهاشان رسیده اکثراً  ، غُر می زنند!

عده ای هم روی منبر پاچه خواری می کنند

آنقَدَر خوشحال و راضی از تملق می شوند ! 

با "بله ، قربان" چو نوکر ، پاچه خواری می کنند

خوب و عالی و روان ، مدح و ستایش می کنند

با زبانِ " عالی و تَر " ، پاچه خواری می کنند

گاه با لفظ رئیس و گاه حاجی  ، گاه با

واژه ی خواهر ، برادر ، پاچه خواری می کنند

ظالمانه بین خود ، اموال ، قسمت می کنند

در عوض چندین برابر پاچه خواری می کنند

اختلاس از مرز ایماء وُ اشاره، رد  شده

در خیابان پیشِ اکبر پاچه خواری می کنند

تا بلایی می رسد از راه ، توجیهِ عمل :

" هست تقدیرِ مقدر " پاچه خواری می کنند !

در شلوغی ها پر از تعریف و تمجیدِ سخن

جانِ اصغر ، باز ، بهتر پاچه خواری می کنند

دورِ شیرینی مگس وا رند مانند  زغن  

خرمگس ها فرمِ دیگر پاچه خواری می کنند ! 

الغرض ! چون پاچه خواری ها پر از خاصیت است !

با لباس فرم آنجا نزدرهبر پاچه خواری می کنند ! 

پاچه خواری ــــثبتـــــ  می شد کاش دربین الملل 

با قلم، دفترچه، دفتر پاچه خواری می کنند  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

«اَلمنـــةُ لِله» که کــبابی داریم
یک مُش مَشنگِ موشرابی داریم
مشغول مکیدن سماقیم ، همه
الـبــتّه رئـیـسِ انقلابی داریم

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

آینده مان را دست اینها بدهیم؟! هم شکل و هم رنگ ، منتظر پخته شدن در دیگ ولایت؟!

حتی ما را نمی خندانند اما می ترسانند!چه توهم و فسادی در اینان ست؟!دستور و طرز تهیه به آسانی در دست است اما هر کدویی به این مطبخ راه ندارد!

این  گربه چقد 


جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ      انجمن ادبی اسدالله خان  #طنز (گزارش) :کاتب ویژه  ـــثبتــــ  

ما سبکساریم، از لغزیدن ما چاره نیست
عاقلان با این گرانسنگی، چرا لغزیده‌اند؟
 

در عصر فضا (انرژی هسته ای )زندگی میکنیم
اما هنوز بسیاری از ما
با ذهن عصر پاره سنگی فکر می کنیم و  در نهایت دوره قاجار را طی می کنیم


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, طنز, گزارش, کاتب ویژه ـــثبتــــ
ادامه مطلب
[ دوشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۰ ] [ 10:23 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید