ــثبتــ (انجمن ادبی - اسدالله خان) انقلاب=در معرض هلاکت 
در روز جهانی بدون اعدام هستیم و ما قصد داریم در طی دو یا سه یادداشت این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم تا موضوع برای همه ما روش و شفاف شود.
یکی از موضوعات مهم در نظام اجتماعی،مسئله مجازات سنگین از جمله اعدام است که در این خصوص موافقان و مخالفان نظرات مختلفی با همدیگر دارند و بعضی از مخالفان اعدام می گویند که این کار دور از انسانیت و شرافت انسانی است و نباید چنین مجازاتی در جامعه بشری وجود داشته باشد و مسئله اعدام در واقع ستم به انسانیت است و از طرف دیگر این اعدام نظم اجتماعی را از بین خواهد برد و خشونت و کینه و نفرت را در جامعه گسترش خواهد داد.
در این اینجا باید چند نکته را ذکر کرد تا مسئله اعدام روشن و شفاف شود.
نکته اول اینکه ما هم دنبال انسانیت و کرامت و شرافت انسانی هستیم و باید این شرافت و کرامت را حفظ کرد و زمینه ها و شرایط چنین کاری را توسط دولت ها فراهم کرد. به عنوان نمونه امروز زباله گردی تبدیل به یک شغل در جامعه ما شده است و در شان و منزلت هیچ انسانی نیست و دلیل اصلی آن سیاست ها غلط اقتصادی نظام سرمایه داری در جوامع است که چنین مشکلاتی را متاسفانه ایجاد می کنند،اما این انسان در این شرایط مورد ستم و ظلم قرار گرفته است و حق او را پالمال کردند و کرامت و شرافت انسانی او لکه دار شده است و سوال اینجاست آیا نباید عاملان اصلی چنین کاری را مجازات کرد؟آیا نباید از افراد مورد ستم دفاع کرد؟
ما هم انسانیت را قبول داریم ولی از نظر ما انسانی که مورد ستم و ظلم قرار می گیرد دارای کرامت و شرافت است و باید از او دفاع کرد و مجازاتی را ایجاد کرد تا چنین رفتاری را تکرار نکنند.
این یک نمونه بسیار کوچک بود که ما هر روز شاهد آن هستیم و دیگر مسائل اجتماعی از جمله قتل ها خانوادگی،تعرض و تجاوزها به یکدیگر و ستم کردن به حق و حقوق افراد از نمونه ها مهم جرم و جنایت در حق انسان هاست که باید مدافعان حقوق بشر به آن ها توجه کنند و از چنین افرادی که مورد ستم و ظلم واقع میشوند دفاع کنند.
هر چند بعضی ها عقیده دارند که باید زمینه ها جرم و جنایت را از بین برد تا ما شاهد چنین اتقاقی در جامعه نباشیم. به عنوان نمونه این عده می گویند باید شرایط اقتصادی و نظام معیشتی جامعه را باید سامان داد تا زمینه های جرم ها و بزهکاری ها اجتماعی از جمله دزدی از بین رود.
به عبارت دیگر این آقایان می گویند چون ما در نظام اقتصادی سرمایه دار هستیم این گونه جرم ها و جنایت ها بصورت اتوماتیک انجام میشود؛یعنی علت اصلی این گونه مسائل اجتماعی نظام اقتصادی است و هر وقت این نظام را صحیح و درست کردیم مسلما جرم و جنایت ها از بین می رود و دلیلی وجود ندارد که در نظام اقتصادی درست جرم و جنایت رخ دهد.
این نظر تا حدودی درست است و ما هم عقیده داریم که بسیاری از افراد به دلیل نداشتن شغل مناسب متاسفانه مشغول به دزدی کردن از اموال دیگران هستند و برای جلوگیری از آن باید نیازهای مادی چنین افرادی را تامین کرد تا مجبور به چنین رفتاری نباشند،اما این نظر از یک طرف متاسفانه اشتباه و غلط است و دلیل آن اینست که علت اصلی جرم و جنایت را به نظام اقتصادی نسبت داده است و برای ما سوال است که مابقیه افراد که از لحاظ اقتصادی اصلا مشکلی ندارند چرا به حقوق مابقیه افراد تعرض می کنند؟چرا به زنان و دختران تجاوز می کنند؟این افراد که مشکل اقتصادی ندارند پس چرا چنین جرم های را انجام می دهند؟
علت اصلی جرم و جنایت صرفا مسائل اقتصادی نیست بلکه جنبه درونی انسان هاست، اصولا ما در فلاسفه غرب مشاهده می کنیم که انسان را یا دارای درون خوب می دانند و یا می گویند انسان گرگ انسان است،یعنی درون انسان مثل گرگ هستند و به دنبال منافع و سود هستند ولی ما می گوییم انسان دارای هر دو جنبه خوب و بد است و باید بیشتر تابع جنبه ها خوب باشد ولی متاسفانه زمینه های اجتماعی از جمله قوانین ساده و آسان و مجازات های سبک انسان را بیشتر به سمت جنبه ها منفی سوق می دهد،در واقع عقیده ما اینست که انسان را باید کنترل کرد و تلاش و کوشش بر این اساس مبتنی است که ما بیشتر به سمت "من انسانی"حرکت کنیم و از "من حیوانی"فاصله بگیریم.
اما نکته بعدی اینست اگر ما نظام اجتماعی را یک شخصیت و موجود زنده تصور کنیم مسلما این موجود برای حفظ خودش نیاز به مجازات سخت دارد. ما در جامعه شناسی این سخن را می گوییم که نظام اجتماعی یک جبر اجتماعی را بر ما اعمال می کنند و ما را مجبور به انجام کارهای خواهد کرد،هر چند ما این نظریه را قبول نداریم و عقیده داریم که انسان دارای اختیار است و نمیتوان این اختیار را از انسان سلب کرد و او را صرفا تابع شرایط اجتماعی کرد ولی در اینجا ما این فرض جامعه شناسان را قبول می کنیم و سوال ما اینست اگر نظام اجتماعی یک جبر اجتماعی را اعمال می کند پس یک شخصیت حقوقی دارد و این شخصیت حقوقی آیا نیاز به قوانین سخت از جمله اعدام ندارد؟
آیا این شخصیت حقوقی برای حفظ نظام اجتماعی نیاز به قوانین سخت و سفت ندارد؟اگر این مجازات سخت نباشد مسلما موجودیت نظام اجتماعی به خطر خواهد افتاد و چیزی به نام نظام اجتماعی وجود نخواهد داشت.
به عنوان نمونه تجاوز به زنان و دختران در کنار حقوق فردی مسلما یک جرم اجتماعی محسوب میشود،یعنی دختران و زنان میتوانند از فرد مجرم شکایت کنند یا از شکایت کردن منصرف شوند ولی نظام اجتماعی نمیتواند در برابر چنین جرم و جنایتی سکوت کنند بلکه باید فرد مجرم را به مجازات سنگین محکوم کرد تا دوباره نظام اجتماعی برای افراد جامعه یک فضای مناسب فراهم کند.
در اینجا نظام اجتماعی به عنوان یک شخصیت حقوقی ظاهر شده است و از حق خودش دفاع می کنند و مدافعان حقوق بشر نمیتواند در این مورد حرفی بزنند چون اگر نظام اجتماعی از بین رود مسلما فضا برای روابط اجتماعی از بین خواهد رفت و اولین حق و حقوق بشر ایجاد یک فضای امن و آرام برای ایجاد روابط اجتماعی است.
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد
آواره عشق ما آواره نخواهد شد
آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز
وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد
آن را که منم منصب معزول کجا گردد
آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد

ابوالحسن بنی صدر ، نخستین رئیس جمهور ایران درگذشت .
اِنالله وانا اِلــیــه واژژژژژژژژژژگون (نزدیک است)
اگه تو با دل من یک دل و همراهی بگو
از دلم بیخبری ، یا اگه آگاهی بگو
تو با من قهری بگو آشتی اگه هستی بگو
نمیدونم چی بگم هرچه که میخواهی بگو
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
دل تو پیش دل خسته و رنجور نمیاد
سنگ و شیشه که باهم جور نمیاد
بشب تیره و افسردهٔ آزرده دلا
غم و تاریکی میاد نور نمیاد
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
اگه تو با دل من یکدل و همراهی بگو
از دلم بیخبری ، یا اگه آگاهی بگو
تو با من قهری بگو آشتی اگه هستی بگو
نمیدونم چی بگم هرچه که میخواهی بگو
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خسته ی من چرا بد کردی چرا
ساکت و سردی چرا سردی آوردی چرا
بادل خستهٔ من چرا بد کردی چرا
اجرا : مهستی
تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی) 
رهبر #اَبتر ↘<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم#رهبرنمیخواهیم
این شعر را با نام تو آغاز کردم
یعنی هوای بوسهء شیراز کردم!
پروانه اتفاق بزرگی در آتش است
آغوش را باخاطراتت باز کردم
مصرع به مصرع میسرودم شعر ها را
در بیت بیت چشم تو پرواز کردم
شب تاسحر تنهای تنها در غریبی
من آشنائی را ز تو اعجاز کردم
گفتم : بگویم درد دل با نازنین را
این درد ِ دل با نازنین ابراز کردم
گفتم که ترک باده و ساغر نمایم
گفتم! گناه دیگری را باز کردم
من با غرور وُ! سادگی ها خو گرفتم
دعوت به شهر وُ گرمی اهواز کردم
هر چند تا پایانِ خط راهی نمانده
اما تورا با راز خود همراز کردم
ـــثبتــ :تصاویر روایت بدون شرح در ادامه انجمن ادبی اسدالله خان
موضوعات مرتبط:
خبر،
سیاسی،
غزل،
طنز تلخ
برچسبها:
ــــثبتـــــ,
غزل,
روایت,
حکایت
ادامه مطلب