.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

انجمن ادبی اسدالله خان (فرمایشات)مذاکره مستقیم ویا جنگ.

,مذاکره یکی از راهبرد های اساسی برای ختم تمامی قائله های جنگ ستیز فی مابین اَشخاص گروه ها سازمانها ونهابتا دولتهاست.انسان‌هایی که از مذاکره گریزان هستند با ترسو هستند وبا بیم از دست دادن تمامی آنچه را که با خدعه ونیرنگ بدست آورده اند دارند .به فرموده مولا اگر تمامی دنیا را در کف اقتدار او قرار دهند ویا از او سلب نمایند ذره ای دربنیاد و راستای عدالت وبندگی او خللی وارد نمی نماید . در کشور ما از تخم وترکه های شیاطین حمایت میشه اما از مذاکره مشتقیم با شیطان تصنعی خودداری میشود. براستی چیک و روسبه تخم وترکه شیطان تیستند. دیگر چه بلایی طر ازران آورند وچگونه پا رو عارت کنند که از خر مراد پایین امده بپذیریم چین و روسیه هر دو اگر از اسرائیل وامریکا بدتر نباشند براستی بهتر نیستند .از آن هم بدتر مذاکره غیر مستقیم است. گویی ایران وامریکا خمدبگه رو ۳ طلاقه نموده ونبازمند محلل از نوع عربی شده ایم ننگ است برای عزت ایرات عزت اسلام اقتدار ملی ایرانی ما که با واسطه مذاکره نماییم. از چه می‌ترسیم. کلاه سرمان بگذارند عارتمان کنند. مگر تا حالا نشده ایم. . وقتی ارزش درآمد صادرات کالاهای معدنی وکشاورزی ما کمتر از سود حاصل از رانت های ناشی از تحریم هاست که نصیب چین می‌شود فشار وتبعات ناشی از .این غبن فاحش را چگونه وچه کسانی باید در کشور تحمل نمایند .

مذاکره مستقیم نتیجه داد نشانه هزت نظتم واقتدار ملی ایرانی ماست. نتیحه نداد. جنگ گزینه دیگر است. چرا آسیب‌های اعراب خائن به عزت ایران وملت ایران را مرتب بیشتر وبیشتر به گردش در می آوریم .

مافیای دجال صفت گویا از گریبان این ملت وکشور دست بردار نیست .

انجمن ادبی اسدالله خان (فرمایشات)مذاکره مستقیم ویا جنگ.

ایرانی ها با تمامی تنوع نژادی وقومی وزبانی باز هم همه دنیا فرق دارند. این تفاوت فرهنگی سبب شده که هزینه های بسیار سنگینی به کشور تحمیل بشه .از هزینه مصا ف انرژی گرفته تا هزینه باورهای بی پایه واساس .جالب اینجاست با تمامی این تفوق ها وتفاوت هاو تمایز ها ورجحان فرهنگی . مردم ما بخاطر همه تنزل هایی که طی سالیان اخیر گریبانگیر ایران شده همچنان تمایل دارند که این طراحی بی بدیل رو ترک کنند با تمامی مشکلاتی که میدونند گریبانگیر آنها خواهد شد .هیچ‌جای دنیا مانند ایران حامل‌های انرژی رو بخاطر فسنجان وقرمز سبزی و دور دور گردن و بدرقه وپیشواز مسافران از حج گرفته تا مهاجرت بی مهابا هدر. نمی دهند. حالا خرید سبزی ونون بربری که دیگه بماند اگر کشور ما دچار این همه نابسامانی نبود وسیاستهای کلان کشور اینقدر عدم تعادل وعدم توازن وبه تعبیری بی عدالتی رو تشدید نمی کرد. بی تردید ایران بهترین کشور دنیا بود .اما متاسفانه ایران در سیاه چاله تباهی سقوط کرده . تصور اینکه مهاجران ایرانی به کشورهای دیگه مجبورند با یک‌دهم امکانات خودشون در ایران در کشوری که به ان مهاجرت نموده‌اند روزگار بگذرانند بخودی خود زجر اوره. .حالا تصور تغییر فرهنگ خودشون به فرهنگ القایی وتحمیلی آنها دیگه غیر. قابل تحمله. .

فرهنگ ایرانی ما در تمامی مناطق کشوراگر بخاطر مشکلات تحمیلی دچار هجمه قرار نمی گرفت بی بدیل ترین آداب وسنن وفرهنگها بود .اما برای شرایط تحمیلی کنونی فقط باید افسوس خورد .

ای کاش تفاوت ایران ماباا همه دنیا تا اینقدر بخاطر اشتباهات وگمراهی ها دچار تخفیف وخفت نمی‌شد .

به قول پرنده مهاجری که می‌گفت.

خانه ۱۰۰ متری من شده ۳۰ متر

جایگاه شغلی من به حد بسیار زیادی تنزل میدا گرده

گرچه قدرت خرید من بیشتر شده اما آرامش من کمتر شده.

خانواده ودوستانی که در کنارم بودن الان دیگه نیستند ماشینی که مرتب با آن شرق تا عرب تهران وکشور رو زیرورو میکردم دیگه در دسترسم نیست .برای رسیدن به جایگاه واقعی خودم سالها زمان نیاز دارم .حتی گلهایی که بسادگی برای اشنایان و دوستان به هر مناسبت می فرستادم اینجا قابل دسترسی تیست .اینجا دیگه بسادگی نمیتونیم دوستان رو به هر مناسبتی دعوت کنم کدور هم جمع بشیم. .اینجا هزارها مشکل داره از دکتر ودارو ودرمان گرفته تا ازرواج وزندگی مشترک وقوانین اجتماعی . اما اینجا

مزبت هایی هم داره. بهشت وجهنم رفتنت در اختیار خودته . انتخاب پوشش ولباست در اختیار خودته. موی سرت هیچ کسی رو تحریک نمی کنه. اینجا برای کسب درآمد فقط به توانایی ها وتخصصت نگاه می‌کنند.

اینجا حتی در نهایت خستگی مطمئنی میتونی فارغ از هیاهوی مشکلات جهانی ساعت‌هایی رو برای خودت در آرامش در پارک کنار رود خونه در فروشگاه‌ها در کتابخونه. وحتی در قفس تنگ خونه خودت. زندگی کنی .

اگر می‌شد خوبی‌های اینجا رو با خوبی‌های سرزمینمان ایران عزیزمون پیوند بزنیم. آنوقت دیگه ملائکه برای تنزل منتظر سحر گاهان رمضان نبودند همیشه برای آرامش ورسیدن به فرح ذاتی مرتب به ایران می اومدند.بی تردید حتی پس از چند قرن بلاخره این دوران تحمیلی تموم میشه. وایران به جایگاه حقیقی وواقعی خودش دست خواهد بافت .!؟ زندگی یا مرگ .


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, مذاکره مستقیم ویا جنگ
ادامه مطلب
[ یکشنبه هفدهم فروردین ۱۴۰۴ ] [ 21:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

🔴 آقای پزشکیان! با این افزایش نرخ ارز، چه کسی پاسخگو است؟ مسئولیت این کار را کی بر عهده می گیرد؟

🔴 در ۳۵ سال گذشته، بیش از ۷۰ بار شوک درمانی کردیم و شکست خوردیم

در بازی نرخ ارز، تجربه ۱۴۰۱ را پیش چشمتان بیاورید

♨️ این قدرت خرید زحمت کشان ایران است که مقدس (عدالت) است.

♨️آقای پزشکیان بگویند... با این کارهایی که درباره قیمت ارز، بنزین و بقیه کالاها و خدمات دولتی که پیوسته افزایش می یابد، چشم انداز شش ماهه به ما بدهند. بگویند انتظار دارند تا شش ماه آینده چه دستاوردی حاصل شود و بعد به ما بگویند اگر این دستاوردها حاصل نشد، چه کسی پاسخگو است.
♨️آیا روشن است که چه کسانی این سیاستها را پخت و پز کردند که بعد پاسخگو باشند و مسئولیت کارشان را بر عهده بگیرند

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری شورای مصلحت نظام نمایندگان مجلس آخوند های حوزه علمیه نظامیان قهرمان پرستاران کارمندان کارگران بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا کشورهای عربی هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ جمعه هفتم دی ۱۴۰۳ ] [ 15:3 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری شورای مصلحت نظام نمایندگان مجلس آخوند های حوزه علمیه نظامیان قهرمان پرستاران کارمندان کارگران بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا کشورهای عربی هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، شعر، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ ] [ 0:19 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری + شورای مصلحت نظام + نمایندگان مجلس + آخوند های حوزه علمیه + نظامیان قهرمان + پرستاران + کارمندان + کارگران + بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا + کشورهای عربی + هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، موقت
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۳ ] [ 0:16 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

پادشاهی در شهر گذر می‌کرد. مردی را دید که بزغاله‌ای با خود می‎برد.

شاه پرسید؟ بزغاله را به چند خریده‌ای؟مرد گفت : خانه‌ای داشتم،سال پیش فروختم که خانۀ بهتری بخرم.امسال با پول آن خانه توانستم این بزغاله را بخرم.پادشاه گفت: خانه‌ای دادی !و بزغاله گرفتی؟
مرد گفت : آری به برکت پادشاهی شما،سال دیگر با پول این بزغاله مرغکی توانم خرید!!

سؤال: بوجود آوردن و بی نیاز بودن؟ یک تناقض داخلی برای اشتباه در انتخاب کلمات مناسب.

پاسخ:

باز هم تناقضجو از توضیح تناقضی که ادعا کرده است، خودداری کرده است، ولی معلوم است که منظورش اینستکه بوجود آوردن و بی نیاز بودن با هم در تناقض است، ولی خب این امر چیزی نیست که بخواهد امری خاص قرآن باشد که این فرد آنرا به عنوان تناقض داخلی در قرآن نقل کرده است! اما پاسخ این شبهه:

اشتباه از آنجا ناشی می شود که گوینده، خدا و هر چیز را با خود قیاس می کند.

از قیاسش خنده آمد خلق را.

از آنجا که انسان ناقص است و همۀ کمالات را ندارد، در کارهای خود در پی برطرف کردن نیاز خود می‌باشد، اما دربارۀ خداوند که دارای هم کمالات است این تصوّر نامعقول است. محبت وی به کسی از آن جهت که اثری از کمالات اوست، می‌باشد و نیازی وجود ندارد، چون اساساً نیاز در جایی است که موجودی چیزی را نداشته باشد و در پی به دست آوردن آن باشد، مثلاً اگر خداوند انسان را خلق می‌کند، نه به خاطر نیاز او به انسان است، بلکه به خاطر ذاتش که کمال محض است می‌باشد. یعنی اقتضای ذاتی که همۀ کمالات را دارا است این می‌باشد که آن کمالات را در مرتبه‌ای مختلف به ظهور و تجلی برساند. بنابراین فرق بین انسان و خدا این است که در خداوند محبت به «کمال موجود» منشأ انجام کار می‌شود، ولی در مورد انسان محبت به « کمال مفقود» و شوق به دست آوردن آن، منشأ فعالیت می‌گردد، پس هر به وجود آوردنی همراه با نیاز نیست. به تعبیر مولوی:

من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگانم جودی کنم

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت: "سینوار در حالی که مورد ضرب و شتم، آزار و اذیت و فرار بود جان باخت - او نه به عنوان یک فرمانده، بلکه به عنوان کسی که فقط به خودش اهمیت می داد مرد. این پیامی روشن برای همه دشمنان ما است. "

گفته می‌شود فیلم‌های پهپادی که اواخر روز پنجشنبه توسط ارتش اسرائیل منتشر شد، آخرین لحظات سینوار را قبل از کشته شدن نشان می‌دهد.

به نظر می رسد این ویدئو از یک پهپاد گرفته شده است که از پنجره باز یک ساختمان عمدتا ویران شده پرواز می کند.

به مردی نزدیک می شود که سرش را پوشانده و روی صندلی راحتی در طبقه اول خانه ای که پر از آوار است نشسته است.

مردی که به نظر مجروح شده است، سپس چیزی که به نظر می رسد چوبی است به سمت هواپیمای بدون سرنشین پرتاب می کند و ویدئو به پایان می رسد.

اتومبیل‌ها در تل‌آویو از کنار پوستر Sinwar می‌گذرند، با پیامی به زبان عبری که از اسرائیلی‌ها می‌خواهد علیه تحت تعقیب‌ترین دشمن خود متحد شوند.

اتومبیل‌ها در تل‌آویو از کنار پوستر سینوار می‌گذرند، با پیامی به زبان عبری که از اسرائیلی‌ها می‌خواهد علیه تحت تعقیب‌ترین دشمن خود متحد شوند [گتی ایماژ]

سینوار "حذف شده"

اسرائیل ابتدا اعلام کرد که در حال "بررسی احتمال" کشته شدن سینوار در غزه بعدازظهر پنجشنبه به وقت محلی است.

چند دقیقه پس از اعلام این خبر، تصاویری که در شبکه های اجتماعی منتشر شد، جسد مردی را با ویژگی های بسیار شبیه به رهبر حماس نشان داد که از ناحیه سر زخمی شده بود. تصاویر برای بازنشر بیش از حد گرافیکی هستند.

با این حال، مقامات هشدار دادند "در این مرحله" هویت هیچ یک از سه مرد کشته شده تایید نمی شود.

اندکی پس از آن، منابع اسرائیلی به رهبران بی بی سی گفتند که "به طور فزاینده ای مطمئن هستند" که او را کشته اند. با این حال، آنها گفتند که تمام آزمایشات لازم قبل از تأیید مرگ باید انجام شود.

آن آزمایشات زیاد طول نکشید. تا عصر پنجشنبه، اسرائیل اعلام کرده بود که آنها تکمیل شده اند و "حذف سینوار" تایید شده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، گفت که "شر" "ضربه ای وارد شده است" و همچنین هشدار داد که جنگ اسرائیل در غزه کامل نشده است.

فرماندهان نظامی اسرائیل از صحنه کشته شدن سینوار بازدید کردند

فرماندهان نظامی اسرائیل در حال بازدید از صحنه کشته شدن سینوار [IDF]

یک طناب سفت کننده

در حالی که سینوار طی یک عملیات هدفمند کشته نشد، ارتش اسرائیل گفت که هفته‌ها در مناطقی که اطلاعات حضور او را نشان می‌داد، عملیات می‌کرد.

به طور خلاصه، نیروهای اسرائیلی محل ناهموار سینوار را به سمت شهر جنوبی رفح محدود کرده بودند و به آرامی برای دستگیری او در حال حرکت بودند.

سینوار بیش از یک سال بود که در حال فرار بود. او بدون شک فشار اسرائیل را با کشته شدن دیگر رهبران حماس، مانند محمد دیف و اسماعیل هنیه، و نابودی زیرساخت‌هایی که اسرائیل برای محاکمه جنایات 7 اکتبر استفاده کرده بود، احساس کرده بود.

ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد که عملیات‌های هفته‌های اخیر آن در جنوب "حرکت عملیاتی یحیی سنوار را که توسط نیروها تعقیب می‌شد محدود کرده و منجر به نابودی وی شد".

نقشه محل قتل سینوار را نشان می دهد

[بی بی سی]

هدف اصلی، اما نه پایان

کشتن سینوار یک هدف اصلی برای اسرائیل بود که بلافاصله پس از حملات 7 اکتبر او را به قتل رساند. اما پایان او به جنگ غزه پایان نمی دهد.

در حالی که نتانیاهو گفت که "حساب را حل کرده است"، او اصرار داشت که جنگ ادامه خواهد یافت - به ویژه برای نجات 101 گروگانی که هنوز در دست حماس است.

به خانواده‌های گروگان‌های عزیز می‌گویم: این لحظه مهمی از جنگ است. ما با تمام قدرت ادامه خواهیم داد تا همه عزیزان شما، عزیزان ما در خانه باشند.

76

یحیی سنوار در ماه رمضان در شهر غزه، غزه در سال 2022 سخنرانی می کند

اسرائیل برای یافتن سینوار بیش از یک سال غزه را شکار کرده بود [گتی ایماژ]

سربازان اسرائیلی بیش از یک سال بود که رهبر حماس را که بلافاصله پس از طراحی حملات 7 اکتبر در غزه ناپدید شد، شکار کردند.

گفته می‌شود که یحیی سینوار، 61 ساله، بیشتر وقت خود را در تونل‌های زیر نوار، همراه با کادری از محافظان و یک «سپر انسانی» از گروگان‌هایی که از اسرائیل ربوده شده بودند، گذراند.

اما در نهایت، به نظر می رسد که او در یک برخورد تصادفی با یک گشت زنی اسرائیلی در جنوب غزه به پایان رسید. جزئیات نگهبانش کوچک بود. گروگانی پیدا نشد.

جزئیات هنوز در حال آشکار شدن است، اما این چیزی است که ما تاکنون در مورد قتل سینوار می دانیم.

سربازان اسرائیلی و یک نفربر زرهی در خیابان های رفح پر از آوار در سپتامبر 2024 گشت زنی می کنند.

سربازان اسرائیلی در سپتامبر 2024 در خیابان های رفح پر از آوار گشت زنی می کنند [گتی]

گشت روتین

نیروهای دفاعی اسرائیل می‌گویند که یگانی از تیپ 828 بسلاماخ روز چهارشنبه در حال گشت زنی در تل‌السلطان در منطقه رفح بود.

سه ستیزه جو توسط نیروهای اسرائیلی شناسایی و درگیر شدند - و همه از بین رفتند.

در آن مرحله هیچ چیز به خصوص در مورد آتش نشانی قابل توجه به نظر نمی رسید و سربازان تا صبح پنجشنبه به صحنه بازنگشتند.

پس از بازرسی از کشته شدگان بود که یکی از اجساد شباهت زیادی به رهبر حماس پیدا کرد.

با این حال، جسد به دلیل تله های انفجاری مشکوک در محل باقی ماند و در عوض، بخشی از انگشت خود برداشته شد و برای آزمایش به اسرائیل فرستاده شد.

جسد او در نهایت بیرون کشیده شد و در همان روز به اسرائیل آورده شد زیرا منطقه امن بود.

دانیال حقاری، سخنگوی ارتش اسرائیل، گفت که نیروهایش «نمی‌دانستند او آنجاست، اما ما به عملیات خود ادامه دادیم».

او گفت که نیروهایش این سه مرد را که از خانه به خانه می دویدند شناسایی کردند و قبل از جدایی با آنها درگیر شدند.

مردی که از آن زمان به عنوان سینوار شناسایی شد "به تنهایی وارد یکی از ساختمان ها شد" و پس از شناسایی با یک پهپاد کشته شد.

اعتقاد بر این بود که هیچ یک از گروگان‌هایی که سینوار از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کرد، حضور نداشتند و همراهان کوچک او نشان می‌دهند که او سعی می‌کرد بدون توجه حرکت کند یا بسیاری از کسانی که از او محافظت می‌کردند را از دست داده بود.

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، گفت: "سینوار در حالی که مورد ضرب و شتم، آزار و اذیت و فرار بود جان باخت - او نه به عنوان یک فرمانده، بلکه به عنوان کسی که فقط به خودش اهمیت می داد مرد. این پیامی روشن برای همه دشمنان ما است. "

گفته می‌شود فیلم‌های پهپادی که اواخر روز پنجشنبه توسط ارتش اسرائیل منتشر شد، آخرین لحظات سینوار را قبل از کشته شدن نشان می‌دهد.

به نظر می رسد این ویدئو از یک پهپاد گرفته شده است که از پنجره باز یک ساختمان عمدتا ویران شده پرواز می کند.

به مردی نزدیک می شود که سرش را پوشانده و روی صندلی راحتی در طبقه اول خانه ای که پر از آوار است نشسته است.

مردی که به نظر مجروح شده است، سپس چیزی که به نظر می رسد چوبی است به سمت هواپیمای بدون سرنشین پرتاب می کند و ویدئو به پایان می رسد.

در اسرائیل، خانواده‌های گروگان‌ها گفتند که امیدوارند اکنون آتش‌بسی حاصل شود که اسرا را به خانه بازگرداند.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, یحیی سنوار کو
ادامه مطلب
[ جمعه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۳ ] [ 11:28 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

رهبر خودخواه دیکتاتور خود شیفتهء ماهری است!

...این داستان فرضی (خامنه ای ) سوار هواپیما شد. کنفرانسی "رهبرانِ جهان "تازه به پایان رسیده بود و او می‎رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند.می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا (مصلحت نظام ) فرابخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید. مسافران شادمان بودند که سفرشان به زودی شروع خواهد شد.

هواپیما از زمین برخاست. اندکی بعد، کمربندها را مسافران گشودند تا کمی بیاسایند. پاسی گذشت. همه به گفتگو مشغول بودند.
(خامنه ای) در دریای اندیشه غوطه‌ور که در جمع بعد چه‎ها باید گفت و چگونه بر مردم تأثیر باید گذاشت. ناگاه، چراغ بالای سرش روشن شد: «کمربندها را ببندید!»

همه با اکراه کمربندها را بستند امّا زیاد موضوع را جدّی نگرفتند. اندکی بعد، صدای ظریفی از بلندگو به گوش رسید: «از نوشابه دادن فعلاً معذوریم. "طوفانِ الا قصی" در پیش است.»موجی از نگرانی به دل‌ها راه یافت، امّا همان جا جا خوش کرد و در چهره‌ها اثری ظاهر نشد، گویی همه می‌کوشیدند خود را آرا‌م نشان دهند.باز هم کمی گذشت و صدای ظریف دیگر بار بلند شد: «با پوزش فعلاً غذا داده نمی‌شود. طوفان در راه است و شدّت دارد.» نگرانی، چون دریایی که بادی سهمگین به آن یورش برده باشد، از درون دل‌ها به چهره‌ها راه یافت و آثارش اندک اندک نمایان شد. طوفان شروع شد.

صاعقه درخشید، نعرۀ رعد برخاست و صدای موتورهای هواپیما را در غرّش خود محو و نابود ساخت. کشیش نیک نگریست. بعضی دست‌ها به دعا برداشته شد امّا سکوتی مرگبار بر تمام هواپیما سایه افکنده بود.

طولی نکشید که هواپیما همانند چوب‎پنبه بر روی دریایی خروشان بالا رفت و دیگربار فرود افتاد. گویی هم‌اکنون به زمین برخورد می‎کند و از هم متلاشی می‎گردد.رئیس(شهید) جمهورنیز نگران شد.
اضطراب به جانش چنگ انداخت. از آن همه که برای گفتن به مردم در ذهن اندوخته بود، هیچ باقی نماند. پنداری رهبر این جهان و آن جهان هم به آنچه که می‌خواست بگوید ایمانی نداشت. سعی کرد اضطراب را از خود برهاند امّا سودی نداشت. همه آشفته بودند و نگران رسیدن به مقصد و از خویش پرسان که آیا از این سفر جان به سلامت به در خواهند برد.
نگاهی به دیگران انداخت. نبود کسی که نگران نباشد و به گونه‎ای دست به دامن خدا نشده باشد.
ناگاه نگاهش به دخترکی افتاد خردسال. آرام و بی‎صدا نشسته بود و کتابش را می‌خواند. یک پایش را جمع کرده، زیر خود قرار داده بود.
ابداً اضطراب در دنیای او راه نداشت. آرام و آسوده‌خاطر نشسته بود.

گاهی چشمانش را می‎بست، و سپس می‎گشود و دیگر بار به خواندن ادامه می‎داد.
پاهایش را دراز کرد، اندکی خود را کش و قوس داد، گویی می‎خواهد خستگی سفر را از تن براند. دیگر بار به خواندن کتاب پرداخت. آرامشی زیبا چهره‌اش را در خود فرو برده بود.

هواپیما زیر ضربات "طوفان الاقصی"مبارزه می‎کرد، گویی طوفان مشت‎های گره کرده خود را به بدنه هواپیما می‎کوفت، یا می‎خواست مسافران را که مشتاق زمین سفت و محکمی در زیر پای بودند، بترساند.
هواپیما را چون توپی به بالا پرتاب می‎کرد و دیگربار فرود می‎آورد. امّا این همه در آن دخترک خردسال هیچ تأثیری نداشت، گویی در گهواره نشسته و آرام تکان می‎خورد و در آن آرامش بی‎مانند به خواندن کتابش ادامه می‎داد.

کشیش ابداً نمی‎توانست باور کند. در جایی که هیچ‌یک از بزرگسالان از امواج ترس در امان نبود، او چگونه می‎توانست چنین ساکن و خاموش بماند و آرامش خویش حفظ کند.

بالاخره هواپیما از چنگ طوفان رها شد، به مقصد رسید، فرود آمد. مسافران، گویی با فرار از هواپیما از طوفان می‎گریزند، شتابان هواپیما را ترک کردند، امّا کشیش همچنان بر جای خویش نشست.

او می‎خواست راز این آرامش را بداند. همه رفتند. او ماند و دخترک. کشیش به او نزدیک شد و از طوفان سخن گفت و هواپیما که چون توپی روی امواج حرکت می‌کرد.
سپس از آرامش او پرسید و سببش. سؤال کرد که چرا هراس را در دلش راهی نبود آنگاه که همه هراسان بودند.

دخترک به سادگی جواب داد: «چون پدرم خلبان بود. او داشت مرا به خانه می‎برد. اطمینان داشتم که هیچ نخواهد شد و او مرا در میان این طوفان به سلامت به مقصد خواهد رساند. ما عازم خانه بودیم و پدرم مراقب بود. او خلبان ماهری است.»

گویی آب سردی بود بر بدنرهبر خودخواه دیکتاتور خود شیفتهء ماهر!. سخن از اطمینان گفتن و خود به آن ایمان داشتن؛ این است راز آرامش و فراغت از اضطراب!


به خدا اعتماد کنید!
او خدای ماهری است!🌺


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، موقت، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺖ
ادامه مطلب
[ پنجشنبه هشتم شهریور ۱۴۰۳ ] [ 16:16 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

سیدّ علی وُ تیغ تماشاگران او‌ست.باد هوا وُ عرعر رهبر دهان او‌ست(فرمایشات )

باد هوا وُ عرعر رهبر دهان او‌ست
گویا صدای نعره و بانگ اذان او‌ست

یک رو یزید وُ روی دگر کرده بر حسین
خلقی گریستند علی روضه‌خوان او‌ست

اسهال گرا وُ اسهال طلب : زهر و پادزهر
هستند ماجرا ولیکن دکان او‌ست

در عصر ظلم، ظلم وُ دوران عدل، ظلم
در کفر وُ دین بصیرتی از ارمغان او‌ست

در طنز من مقایسه‌ی خیر و شر مخوان
چندین روایت است ولی داستان او‌ست

دزد طلا گریخت ولی بحث اختلاس نه...
دردا که پاسدارِ گذر پاسبان او‌ست

در جنگ شیخ و شاه، فقط زخم پایِ لنگ
تیر از جفای حفظ نظام از نشان او‌ست

اینک نگاه کن که نگویی: ندیده‌ام
از کار ظلم، بستن چشم و زبان او‌ست

هرجا که پشت گردن مظلوم ظالم است
سیدّ علی وُ تیغ تماشاگران او‌ست.

بانوان (بانک) بین الملل => اقتصاد

انجمن بین المللی (بانوان ) دی در مورد اقتصاد ایران و ارتباط بانک ها ادغام بانک‌ها همیشه به نفع اقتصاد بوده است؟

گاهی اخباری پیرامون ادغام بانک‌ها و فروش زیر مجموعه‌های بانکی به گوش می‌رسد. ادغام بانک‌ها چه دلایلی می‌تواند داشته باشد؟ آیا به نفع اقتصاد کشور خواهد بود یا خیر؟

در اقتصاد هر کشوری بانک‌ها نقش مهمی را به عنوان نهادهای حیاتی و اساسی در نظام مالی کشورها ایفا می‌کنند. این نهاد با ارائه خدمات مالی، تسهیلات و سرمایه‌گذاری شرایط رشد و توسعه اقتصادی را در کشورها فراهم می‌کند. با این وجود بانک‌ها هم مانند هر نهاد دیگری دارای چالش‌ها و مشکلاتی است که می‌تواند آن‌ها را به ورشکستگی و زیان‌دهی برساند.

ادغام شدن بانک‌ها با یکدیگر ممکن است به دلایل مختلفی همچون افزایش قدرت رقابت، کاهش هزینه‌های شعب بانک، ارائه خدمات متنوع‌تر به مشتریان و سایر موارد انجام شود. دلیل مهم‌تر ادغام و تجمیع بانک‌ها با یکدیگر به دلیل جلوگیری از ورشکستگی است. در واقع، زمانی که بانکی دچار ورشکستگی و بحران مالی می‌شود دست به دامن سایر بانک‌ها جهت ادغام می‌شود تا از تعطیل شدن شعب‌ خود جلوگیری نماید. در این گزارش بیشتر به زیان‌ده‌بودن بانک‌ها که یکی از دلایل اصلی امکان ورشکستگی بانک‌ها و ادغام و تجمیع آن‌ها با یکدیگر می‌باشد، پرداخته شده است.

چرا بانک‌ها زیان‌ده می‌شوند؟

زمانی که دولت از پس هزینه‌ها برنمی‌آید و با کسری بودجه مواجه است به سراغ استقراض از نظام بانکی می‌رود. دولت هر سال برای جبران کسری بودجه خود مبلغ بیشتری از نظام بانکی استقراض می‌کند و به بدهی‌های خود اضافه می‌کند. افزایش بدهی‌های دولت به بانک‌ها منجر به کاهش نقدینگی بانک‌ها و افزایش ریسک‌های مالی خواهد شد. این افزایش بدهی دولت به طور مستقیم به بانک‌ها و به طور غیرمستقیم با افزایش نقدینگی در جامعه و ایجاد تورم به زندگی مردم آسیب وارد می‌کند. افزایش مطالبات از دولت و عدم دریافت به موقع این مطالبات باعث می‌شود تا بانک‌ها با مشکل کمبود نقدینگی مواجه شده و روند کاهش سودآوری و زیان‌دهی و ورشکستگی را طی کنند.

ورشکستگی بانک‌ها می‌تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد که بحران‌های اقتصادی و رکودهای اقتصادی از آن جمله هستند. بحران مالی سال 2008 که باعث ورشکستگی بانک‌های آمریکا شد نمونه بارزی از این مورد است. پرداخت وام‌های پر ریسک و اتخاذ سیاست‌های نادرست نیز می‌تواند باعث ورشکستگی بانک‌ها شود.

از سوی دیگر، در نظام بانکداری ایران قوانین و مقررات صحیحی وجود ندارد و همین امر نیز باعث بروز چالش‌هایی در آن می‌شود. یکی از قوانینی که نظام بانکداری ایران از آن بی‌بهره است قانون نکول استراتژیک می‌باشد. به این صورت که در نظام بانکداری دنیا قبل از نکول وام، پیگیری‌های دریافت آن و اطمینان از دریافت آن از فرد وام‌گیرنده انجام خواهد شد. این در حالی است که که در ایران


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، مناسبت، متفرقه
برچسب‌ها: فرمایشات
ادامه مطلب
[ شنبه سی ام تیر ۱۴۰۳ ] [ 17:32 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان : خفاش +بزرگ عمامه داران =امنیت نوار غزه ==> تائید مرگ خامنه ای+وایزر@شد جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

نظر رهبر انقلاب درباره پاسور بازی کردن با کامپیوتر

تائید در هم شکستگی امپراطوری (جمبوری اسهالی) اکنون چلاقِ بینوا (سِدعنی گدا) به دنبال سوراخ موش فرار را بر قرار ترجیح می دهد خبرگزاری ها بطور مدام از فرار چلاق گدا خبر تهیه می کنند و سانسور خبری ( ولایت فقیر ) در سردرگُمی دست پاچه شدن فرورفته

تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی)

واکسن<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم(روز قدس+نماز دُمبه)

انجمن ادبی اسدالله خان(طنز) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

انجمن ادبی اسدالله خان (گزارشگرِ: روز قدس ـــثبتــــ)لَــنــا (واس ماس)هزار وُ چارصد وسه

هر که ناموخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار.

انجمن ادبی اسدالله خان (بازنشسته ) طنز

سلامی برقآغآی بازنشسته ،درودی برچلاقِ کج نشسته

طوگیر ودار لحظه های جاری بی خبر ازگذشته های کاری

یه روز بهت می گن که «تو اداره رئیس کارگزینی کارت داره »

میری کنار میز اون می شینی پرونده تو روی میزش می بینی

بده یه جعبه شیرینی مژدگانی: تو دیگه جزء بازنشستگانی

حالا برو حساب تازه وا کن حساب قبلیتو دیگه رها کن

توکه خودت یه دنیا لطف و مهری ازین به بعد مشتری «سپهری»

مرور می شه خاطره های کارت گذشت سی ساله ی روزگارت

صفحه ی آخرش ، بگم خلاصه فقط یه لوح خالیه سپا سه

یه جمله ی قشنگ و شاعرانه تشکر از :« تلاش صادقانه »

((((پاداش بازنشستگی))))

عینکتو بر می داری ، می خندی به پاداشت حالا تو دل می بندی

یه روز می گن که پاداشت سهامه سهام یه کارخونه ی بنامه

بعد می گن پوله که چاره سازه می تونه آینده تونو بسازه

منتظری ، اونا که پشت میزن خون به دلت می کنن تا بریزن

یه جا نمی دن که چشت ببینه وعده می دن ، کار اونا همینه

پاداش نگو ، که گوشت قربونیه باعث غصه و پریشونیه

عیال وبچه ها که خیلی تیزن هزارتابرنامه براش می ریزن

یکی می گه نما رو سنگش کنیم خونه رو از دوباره رنگش کنیم

بعد می گن ماشینتم قراضه س وقت خرید مدلای تازه س

زنه می گه که فکرفردا بشیم فکر جهیزیه صغرا بشیم

چیزی اگر موند ، پس انداز کنیم یک حساب سپرده ای باز کنیم

اول هر ماه سودشو می گیریم تازیر بار زندگی نمیریم ...

تا به خودت می یای،تمومه کارش پیاده موندی،نشدی سوارش

(((( عضو کانون ))))

یه روز می ری و عضو کانون می شی صاحب شوکت فراوون می شی

عضویتت وقتی مسلم می شه ماهی هزار تومن ازت کم می شه

دلت گرفت اونجا می ری می شینی حسنش اینه که دوستاتو می بینی

بعدش برای تقدیر و ستایش دعوت می شی سالی یه بار همایش

نو همایش ، مسئولا دعوت می شن همه یه جوری با محبت می شن

پشت بلندگو می پیچه صداشون شروع می شه دوباره وعده هاشون :

« ماهمیشه شاگردای شماییم باافتخار جلستون می آییم

شما تمام افتخار مایید باعث شان واعتبار مایید

به عشقتون همیشه گرم کاریم هزارتا برنامه براتون داریم

اوضاع مالی مون که رو به را شه قول می دیم که نوبت شما شه »

این میره و بعد اینم ، اون می آد آخرشم رئیس کانون می آد

دست به سینه می کنه اشاره از تو جیبش ، کاغدی در می آره :

« باادب و ارادت فراوون بنده به عنوان رئیس کانون

خبرهای خوبی برانون دارم وقت کمه ، دو تاشو می شمارم

((((سفر))))

اولی شون برنامه ی سفر هاست برنامشم آماده و مهیاست

یه کارت « منزلت » رفیق راته هرجا می ری ، تو کیفته ، باهاته

داشتن اون خودش یه جور غروره!!! هرجا می ری ، مجوز عبوره !!!

تازنده ای ، دارای اعتباره نیاز به تمدیدم دیگه نداره

وقت اونه که با خیال راحت فکر سفر باشی و استراحت

رزرو جات ، فقط به یک اشاره تو هتلی قشنگ و صد ستاره

فکرنکن که می شه یا نمی شه سالی دوبار ،سفر به قشم وکیشه

یه روزمی ری با عیالت ، خراسون نخواستی می ری اردوی لواسون

سالی یه بار تا خستگی درآری با هم می ریم جزیره قناری

بعد می ریم با همدیگه قونیه اونجا همین جوره که می دونیه

(((بیمه)))

دومیشم با بحثای فراوون حل شده دیگه بحث بیمه هاتون

حالا که عمری از همه گذشته برف پیری رو سراتون نشسته

دردا یکی یکی صدات می کنن گاهی می گیرن و رهات می کنن

بیمه ها ، همراه و رفیق راتن تا انتهای زندگی ، باهاتن

بابیمه ی تکمیلی و طلایی راحت و آسوده ز هر بلایی »

یکی ازون وسط می گه : « اجازه خدا ا لهی براتون نسازه

مثل همیشه حرفاتون قشنگه توی عمل کمیت کارا لنگه

وقت سفر می گید شما زیادید به موقع فرماتونو پس ندادید

کارای ما قصه ی اون دونده ست هرکی که زودتربرسه برنده ست

منزلتم یه اسم با مسماست فقط یه واژه ی قشنگ و زیباست

باکارتامون روزا که بارانیه قدم زدن تو پارکا مجانیه

نیاز به این همه منم منم نیست بیمه کجا طلائیه ، مسم نیست

از اول برنامه تا همیشه یه روز می گید می شه ، یه روز نمی شه

یه روز می گید تمومه دیگه کارش تکمیلی هم شده رفیق و یارش

یه روز می گید قبلیه اشتباهه یه خبرجدید دیگه تو راهه

یه روز می گید چنین ، یه روز چنانه حتی خبر می ره توی رسانه

خبر توی روزنامه ها می پیچه نتیجه شم؟! همه می گن که ،هیچه »

یه نفرم تکون می ده عصا شو می بره بالا ولووم صداشو :

« یه عده ای طلب داریم از شما هفتاد و شیش کجا ، امروز کجا ؟!!

با دادناتون همه رو نمودید اگه اونو به موقع داده بودید

باهاش می شد بری سراغ کاری یا بزنی به زخما ی نداری

شما که مسئولید و پشت میزید سالی چرا دویست تومن می ریزید ؟!!

دادن اون اینجور ی که رواله پول یه مانتو برای عیاله

نفهمیدیم که آخرش چتو شد؟!!» یکی می گه :«تکوندنش ، ولو شد»

می گن بسه ، وقته پذیراییه نوبت کیک ومیوه و چاییه

رئیس کانون با لبای خندون می ره دوباره پشت اون تریبون

عذرمی خواد ازاینکه تاخیر شده ساعت برنامه کمی دیر شده

مسئولا رو بازم صدا می کنه جا براشون تو صحنه وا می کنه

« گرچه شما ز هدیه بی نیازید تومعرفت همیشه یکه تازید

فقط به رسم ادب وارادت با آرزوی شادی و سعادت

بعضیاتونو ما صدا می کنیم یه هدیه تقدیم شما می کنیم

تعدادتون چون که کمی زیاده هیچ کسی هم پولی براش نداده

برنامه مون ویژه ی پیشکسوتاست تقدیر هفتاد ساله ها به با لاست

جایزشم اهدایی رئیسه یه جلد کتاب خوشگل و نفیسه!!»

یکی خودش رو خوب جابجا کرد اومد منو یواشکی صدا کرد

باخنده گفتش حالا که جوونی پاسخ این سوالمو می دونی ؟!!

این جوری که برنامه چیده می شه نوبت ما چند سال دیگه می شه؟!!»


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, مناظره‌ها و برنامه‌های, قآغآ
ادامه مطلب
[ پنجشنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۳ ] [ 17:23 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان(فرمایشات: مناظره‌ها و برنامه‌های کاندیدا)

آیا کسی را دیدی که از اوضاع کشور راضی باشد و قول اصلاح ندهد؟ گفتم: نه،همۀ کاندیداها از شرایط کشور ناراضی و ناراحت‌اند! گفتم: به نظر تو علّت آن چیست؟ اگر اوضاع کشور نابسامان و نامتعادل و غیرعادلانه است، هر یک از همین کاندیداها سمت‌ها و مسئولیت‌های مهمّی داشته‌اند. چرا نابسامانی‌ها را رفع و اصلاح نکرده‌اند؟پس عامل و مقصّر این همه نابسامانی چه کسی یا کسانی است؟گفت: لابد ما مردم مقصّریم و واقعاً بد عمل کرده‌ایم!!

شنیدم که دزدی زبل نیمه‌شب
ربود از طویله خر مش رجب
رجب تا که شستش خبردار شد
جهان پیش چشمش شب تار شد
درون طویله دو زانو نشست
زمین و زمان را دم فحش بست
یکی گفت تقصیر از آن توست
که قفل طویله نبستی درست
یکی گفت گیرید معمار را
بنا کرده کوتاه دیوار را
یکی گفت تقصیر از شحنه‌هاست
که هر روز بر پا چنین صحنه‌هاست
یکی گفت: نه، بوده تقصیر خر
چرا ؟ چون که می‌کرد اگر عَرُّ و عَر
و یا یک کمی جفتک و گرد و خاک
مسلّم که آن دزد می زد به چاک
شنیدم که با غیظ مشدی رجب
در آن بین می‌گفت : یاللعجب
که هر کس به نوعی‌ در اشتباه
بسی دزد در این میان بی‌گناه


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، ادبی- شعر، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, مناظره‌ها و برنامه‌های کاندیدا
[ چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۴۰۳ ] [ 20:57 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات: اسدالله خان = نفس «لا کردار (رهبر)! قابل تعلیم نیست »

انتصاباتی ز ارباب هوس دارد فکاهی می شود
کاهـشِ آرا ، سـپس دارد فکاهی می شود

شکر دولت سایه بر بی سایگان افکندن است
جغدِ فرتوت قفس دارد فکاهی می شود

در خراب آباد ویران گشته ایران عنکبوت
تار و پودِ، این مگس دارد فکاهی می شود

دوره اول رُو به پایان شد کنون دریوزه گی
پوچ گویی چون جَرَس دارد فکاهی می شود

جستجوی گوهری کز دست بیرون می‌رود
مُرده بی جان بی نفس دارد فکاهی می شود

پاسِ شأن خویش بر اهل بصیرت لازم است
نیشِ زنبورِ مگس دارد فکاهی می شود

می‌شود فریادرس فریاد چون گردد تمام
مَلجع فریادرس دارد فکاهی می شود

می‌توان این مدّ آهم را، پشیمانی کشید ـ
صـنـدوقِ مشق هوس دارد فکاهی

جوش گل هر غنچه را منقار بلبل می‌کند
در خزان زندگی از ناله بس دارد فکاهی می شود

همچو طفل خام در بستانسرای انقلاب
رهبری از میوه های نیمرس دارد فکاهی میشود

وحشت آباد فلسطین منزلی در کار نیست
آن شهیدانی که درقبر قفس دارد فکاهی می شود

هر که پاک است از گناه، آسوده است از انتخاب
اختلاسیون : عسس دارد فکاهی می شود

زندگانی با گدایان می‌کند دل را سیاه
شد رئیسی خار وخس دارد فکاهی می شود

ترکش پر تیر از رنگین عبائی شد پزشک
ازجلیلی ، جامه، رنگینِ هوس دارد فکاهی می شود

در ره دوری که برق و باد را سوزد نفس
خواب آسایش به امّید جرس دارد فکاهی می شود

در تجلّی زار ، بیت رهبری کوتاه بین
اقتباس روشنایی از قبس دارد فکاهی می شود

نفس لا کردار (رهبر)! قابل تعلیم نیست
اَبترِ دیوانه با چندین مرس دارد فکاهی می شود


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، شعر، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، عکس(تصویر)
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, نفس «لا کردار, رهبر
[ دوشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 22:23 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان) : داربست +خَرِ مسجد...(خرِ مقدس)

جانبازی می گفت:مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم می‌زدیم، خاطرات جنگ را تعریف می‌کردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحه‌ای قرائت می‌کردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن می‌راندیم.
بله از سیاستمدارها هم می‌گفتیم.
من از خوردن‌ها و بردن‌ها و اختلاس‌هایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکته‌سنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگی‌اش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغه‌ای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار می‌شد صیغه‌ی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالی‌که بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد می‌شد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت می‌کرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغ‌ها انجام می‌شد.
الاغ‌هایی که این سعادت نصیب آن‌ها می‌شد و توفیق رفیق راه‌شان شده و باربر مصالح مسجد می‌شدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغ‌ها اشک شوق بر چشم‌هایشان می‌نشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانی‌که کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره می‌کردند، شوق می‌کردند و از آن‌ها رفع تکلیف می‌شد.
آن‌قدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزن‌های شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوست‌کنده از آنها پذیرائی می‌کردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر+(داربست) کارها لنگ می‌شد. همه جا خرها به حساب می‌آمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد می‌شدند ؛ بناها و معمارها به استقبال‌شان می‌رفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه می‌کردند دستی به سر و صورت الاغ‌ها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آماده‌شان می‌کردند.
الاغ‌ها روزگار خوبی را پشت سر می‌گذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کم‌کم رو به پایان بود.
الاغ‌ها خسته اما تا حدودی راضی به نظر می رسیدند .
در آخر ،نمای مسجد کامل شد داربست هائی که برای پیشرفت و تکمیل ساختمان مسجد نقش بسزائی داشتند ، آهسته آهسته از بالای ساختمان باز شدند و از همان بالا (به قول آقا جلال ) محکم به طرف پائین پرت شدند چون دیگر نیازی به آنها نبود باز (به قول آقا جلال ) این اُلاغ های داربست شده مزاحم کار بودند سپس فرش‌های مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد می‌شدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانی‌که جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغ‌ها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه می‌گذرد که مورد اصابت لنگه‌کفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچ‌کس از زخم‌های تنِ الاغ‌ها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود می‌گشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخم‌هایشان را تیمار می‌کردند.
گویا کسی را نمی‌شناختند، پیدایشان نمی‌کردند و کسی هم آن‌ها را نمی‌شناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دل‌هایی شکسته و بدن‌هایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود ‌گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایه‌بانی که برای این از خدا بی‌خبران ساخته‌ایم؟!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, داربست, خَرِ مسجد
ادامه مطلب
[ یکشنبه سوم تیر ۱۴۰۳ ] [ 8:29 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انتصابات ( به حجله بردن جلیلی ) نمی تونه برقصه میگه زمین کجه :اختلاسگرایان آماده باش>

1،200،000،000 تومان از جیب هر خانواده ایرانی برداشته اند ؛ درباره حرف پزشکیان که گفت "کشته های تحریم فقرا هستند" و کاندیداهای اصولگرا که گفتند مشکل ما تحریم نیست!

- وقتی مسعود پزشکیان در مناظره اول به تحریم ها و عوامل داخلی و خارجی آن تاخت و گفت که تحریم جنگی است که کشته های آن فقرا هستند، چند نفر از کاندیداهای اصولگرا در برابر او موضع گرفتند که مشکل اقتصاد ایران تحریم نیست!

قبل تر هم یکی از آنها با افتخار گفته بود که راه دور زدن تحریم ها و فروش نفت را ، او به دولت یاد داده است!

کانال عصر ایران در تلگرام

البته که تحریم ها، برای برخی نه تنها مشکل نیست که دریچه ای به سوی ثروتی است که خود و نیاکان و نوادگانشان در خواب هم نمی دیدند!

بیایید کلی گویی نکنیم و عدد و رقم دهیم. برآوردها حاکی از آن است که در 10 سال اخیر، حدود 500 میلیارد دلار از منابع مالی مردم ایران صرف پدیده "دور زدن تحریم ها" شده است یعنی به پول امروز 30,000,000,000,000,000 تومان (یک 3 و 16 صفر جلوی آن!!)

این عدد عجیب و غریب که از جیب مردم ایران رفته و از نظر برخی کاندیداها، مشکل خاصی نیست بدان معناست که در طول این چند سال، از هر خانواده ایرانی، برای دور زدن تحریم ها 1200،000،000 پول گرفته اند. بله! درست خوانده اید: "یک میلیارد و 200 میلیون تومان!"

با این پول می شد یک بار برای همیشه بسیاری از مشکلات کلان کشور را به طور کامل حل کرد ؛ مثلاً:

می شد برای همه 5 میلیون خانواده ایرانی فاقد مسکن خانه ساخت به طوری که حتی یک نفر هم در سراسر ایران مستاجر نباشد.

می شد همه مدارس کشور را در حد و اندازه مدارس اسکاندیناوی نوسازی کرد.

می شد همه کارخانه های راکد را فعال کرد و تولید و اشتغال و صادرات را رونق داد.

می شد همه 4 میلیون خانوار تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد را با ارقام میلیارد تومانی، برای همیشه از فقر رهاند.

می شد داروهای تمام بیماران مبتلا به سرطان و بیماری های صعب العلاج را از بهترین داروسازان جهان تهیه کرد و به طور کاملاً رایگان در اختیارشان قرار داد.

می شد همه خودروهای غیراستاندارد کشور را با خودروهای روز جهان جایگزین کرد.

می شد همه نقاط خطرخیز جاده های ایران را اصلاح کرد و جان های زیادی را نجات داد.

می شد همه هواپیماهای قدیمی را کنار گذاشت و ناوگان هوایی ایران را کاملاً نوسازی کرد.

و خودتان فکر کنید که دیگر چه کارهایی می شد با این پول بزرگ انجام داد!

500 میلیارد دلار، در اقتصاد جهانی هم رقمی افسانه ای است.

برای تبیین بزرگی این عدد کافی است بدانید گران ترین سازه ای که بشر ساخته، ایستگاه فضایی بین المللی است که 160 میلیارد دلار برای ساخت و نگهداری آن در دو دهه هزینه شده است و آنقدر این عدد بزرگ است که 15 کشور ثروتمند جهان طی سال ها آن را تامین کرده اند.

کل بودجه سالیانه مالزی با آن همه رونق اقتصادی 85 میلیارد دلار است؛ تونل مانش بزرگترین پروژه عمرانی تاریخ اروپا که دو کشور فرانسه و بریتانیا را از زیر دریا به هم وصل می کند و اتومبیل و کامیون و قطار در آن تردد می کنند، 8 میلیارد دلار هزینه داشته است و برج خلیفه که به عنوان بلندترین برج کره زمین، نماد امارات متحده عربی است، با 1.5 میلیارد دلار و استادیوم عظیم ومبلی انگلیس هم با هزینه 1.2 میلیارد دلار ساخته شده است.

با پول دور زدن تحریم ها چه کارهایی می شد انجام داد

با این اوصاف، با پولی که از جیب ملت ایران صرف دور زدن تحریم ها شد و در واقع هدر رفت، می شد بیش از 3 ایستگاه بین المللی فضایی ساخت یا نزدیک 6 سال تمام خرج کل کشور مالزی را داد یا 62 ابر پروژه در حد تونل مانش اجرا کرد یا 333 برج مانند بلندترین برج دنیا ساخت و یا 416 استادیوم در حد و قواره ومبلی احداث کرد. حال بماند که چقدر می شد جنگل کاری کرد و تجهیزات مدیریت منابع آب خرید یا ساخت و ایران را از ابربحران بی آبی رهانید و هزاران مورد دیگر!

حالا چرا وقتی صحبت از برجام و لغو تحریم ها و عادی شدن شرایط اقتصادی ایران می شود بعضی ها کهیر می زنند؟ علتش در همین عدد عجیب و غریب است.

این 500 میلیارد دلار یا 30,000,000,000,000,000 تومان که دود نشده و به هوا نرفته است بلکه به بهانه دور زدن تحریم ها، بین دور زنندگان داخلی تحریم ها و شرکای خارجی شان که عمدتاً چینی ها هستند، تقسیم شده است (حالا متوجه شدید چرا چین که ظاهراً دوست ایران است، به همه قطعنامه های تحریم ایران رای داده است؟).

معلوم است کسی نه به "وطن دوستی" آراسته است و نه به "تقوا" و تا دیروز حتی یک میلیارد تومان پول را یک جا ندیده بود، وقتی ناگهان کنار سفره بی انتهای تحریم ها می نشیند، چنان ذوق زده می شود که تحریم ها را نه مایه نکبت که باعث ثروت می داند و برای ماندن تحریم ها، از هیچ کار کثیفی دریغ هم نمی کند چرا که به قول امام علی علیه السلام، "حب الدنیا یعمی و یصم" (حب دنیا انسان را کور و کر می کند).

معلوم است که چنین افرادی، کسانی را که به دنبال مذاکره و رفع تحریم و عادی سازی روابط با دنیا هستند متهم می کنند که این ها دارند کشور را تقدیم آمریکا می کنند و غربگرا و منفعل و ترسو هستند و هزار انگ دیگر!

حساب کاسبان خون آشام تحریم که مشخص است ولی دل هر ایرانی ایران دوستی از این کباب می شود که عده ای، بی آن که خود بدانند، فریب شعارهای ارزشگرایانه آنها را می خورند و بازیگر بی جیره و مواجب آنها می شوند و این در حالی است که خودشان هم قربانی تحریم اند و در یک دهه اخیر، خانواده شان یک میلیارد و 200 میلیون تومان به همین کاسبان تحریم و رفقا و شرکای خارجی شان داده اند.

پزشکیان درست می گفت که "کشتگان جنگ تحریم فقرا هستند" و درست تر این بود که بیفزاید: "برندگان جنگ تحریم نیز همین ظاهرالصلاح هایی هستند که دکان سه بر در خیابان تحریم دارند" و به عنوان یک پزشک اضافه می کرد: "اگر هم روزی خود یا خانواده همینان به دارویی نیاز داشته باشند، از خود نیوریورک و لندن هم که شده، جنس شان می رسد و رفع کسالت که شد، مردم را به پایداری فرامی خوانند!"



موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، شعر، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: فرمایشات, انتصابات, به حجله بردن جلیلی, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ چهارشنبه سی ام خرداد ۱۴۰۳ ] [ 23:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

مجنونِ«برجام »؛ تشنه ی => قدرت را هم داریم می بینیم: گرانی، تورم، قیمت بالای ارز و ... » ؛ این خلاصه حرف های مخالفان مذاکره و دیپلماسی و برجام است که خود را برای انتخابات آماده می کنند.
نه خطاب به آنها که خود بهتر از همه می دانند که اگر برجام نبود، پولی حتی برای وارد کردن غذا هم نداشتیم که برای مردمی که هدف پروپاگاندای دلواپسان هستند، چند نکته را مرور می کنیم:- با برجام و رفع تحریم ها، صادرات نفت ایران از 900 هزار بشکه به 2 میلیون و 800 هزار بشکه رسید؛ این خوب بود یا بد؟

- پول حاصل از درآمدهای نفتی برجامی، وارد طرح های عمرانی شد که در این سال ها مدام افتتاح شده اند و صدها هزار نفر در این پروژه ها کار می کنند و نان به خانه هایشان می برند؛ این پول همچنین صرف خرید مایحتاج عمومی شد و به خانه های مردم رفت؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج شد (این فصل ناظر به کشورهایی است که امنیت جهانی را تهدید می کنند و مقدمه حمله نظامی به آنهاست)؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، 7 قطعنامه که شورای امنیت علیه ایران تصویب کرده بود، ملغی شدند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، صدها پروژه بزرگ که به خاطر نبود تجهیزات، ناقص مانده بودند، تکمیل شدند. مثلا پالایشگاه ستاره خلیج فارس، سال ها به خاطر تحریم نتوانسته بود کمپرسورهای خریداری شده را وارد کشور کند و معطل مانده بود؛ با برجام این تجهیزات وارد ایران شد و با این پتروشیمی حتی صادر کننده هم شدیم؛این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، بازرگانان ایرانی توانستند با کشورهای جهان، آزادانه و بدون واسطه های موسوم به دور زنندگان تحریم، تجارت کنند و هزاران نفر را مشغول به کار کنند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام چنان رونقی در گردشگری ایران ایجاد شد که ظرفیت هتل های ایران برای ماه ها رزرو شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام قرارداد خرید دهها فروند هواپیمای مسافری نو منعقد شد و 16 فروند نیز وارد کشور شد. به علاوه قطعات زیادی وارد کشور شد و بسیاری از هواپیماهای زمینگیر به پرواز درآمدند؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام، میلیاردها دلار پول مردم ایران که در کشورهای دیگر بلوکه شده بود، آزاد شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، شرکت های خارجی در ایران سرمایه گذاری های چند میلیارد دلاری کردند و پول آوردند؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، پرونده اتهامی ایران در آژانس اتمی با موضوع فعالیت هسته ای نظامی (PMD) که با پیگیری اسرائیل مفتوح بود، بسته شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام تحریم تسلیحاتی ایران برداشته شد؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام توانستیم بعد از سال ها سامانه استراتژیک پدافند هوایی S-300 را از روس ها تحویل بگیریم و آسمان ایران به امن ترین دوران تمام تاریخ اش تبدیل شد؛ این خوب بود یا بد؟

برجام
- با برجام توانستیم برای اولین بار، در برداشت گاز از پارس جنوبی از قطر سبقت بگیریم (این میدان، بین ایران و قطر مشترک است و قبل از برجام، قطر دو برابر ما برداشت می کرد و بعد از برجام، ما دو برابر قطر برداشت می کنیم)؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، میزان برداشت ما از میدان نفتی مشترک مان با عراق از 70 هزار بشکه به 400 هزار بشکه رسید؛ این خوب بود یا بد؟

- با برجام، نرخ ارز در ایران تثبیت شد و در کانال 3 هزار تومان ماند؛ این خوب بود یا بد؟

برجام

- با برجام، نرخ تورم تک رقمی شد و حتی در مقطعی به 6.5 درصد کاهش یافت و ملت نفسی کشیدند؛ این خوب بود یا بد؟
- ...

مخالفان یا عنادگستران بگویند کدام یک از این ها بد بود؟ دقیقا کدام یک؟

دو سخن دیگر مخالفان

مخالفان سیاسی برجام که پاسخی به سوالات بالا ندارند، دو نکته مطرح می کنند:

کانال عصر ایران در تلگرام

1 - برجام باعث شد برنامه هسته ای ایران از بین برود.

پاسخ:برخلاف آنچه می گویند تاسیسات هسته ای ایران منهدم نشده است، حتی به دروغ گفتند رآکتور اراک را با سیمان پر کرده اند که حتی بعد از این که خبرنگاران را آنجا بردند تا با چشم خود ببینید که این طور نیست ، باز هم دلواپسان همچنان به دروغی که پراکنده اند، باور دارند و حکایت شان شده مثل ملانصرالدین که گفت فلان جا حلوا پخش می کنند و خودش هم باورش شد؛ (البته آن اصولگرایی که اولین بار این شایعه را ساخت، اکنون در قید حیات نیست، خدا از سر تقصیراتش بگذرد!).
برجام
گفتن و جا انداختن دروغ و سپس ارائه تحلیل بر اساس آن، چیزی نیست جز منافق صفتی و مردم فریبی.
آنچه دروغگویان را رسوا کرد، این بود که بعد از پیمان شکنی ترامپ، ایران به سادگی فعالیت هسته ای خودش را از سر گرفت و به نقطه ای بالاتر از قبل یعنی غنی سازی 63 درصدی رسید. اگر تاسیسات هسته ای با برجام از بین رفته بود، چگونه با یک مصوبه مجلس، دوباره همه چیز به راه افتاد، حتی بهتر از قبل؟!

2 - چرا طوری معاهده نبستید که آمریکا نتواند از آن خارج شود؟

پاسخ:اولاً اگر برجام بد است، چرا شما از خروج آمریکا از آن ناراحت هستید؟ همان بهتر که برجام طوری منعقد شد که به راحتی از بین برود!ثانیاً کسانی که این ایراد را مطرح می کنند، با قواعد بین المللی آشنایی ندارند. در معاهدات بین المللی، ضمانت اجرایی شبیه معاملات داخلی وجود ندارد. در روابط داخل کشورها وقتی دو شخص با همدیگر قراردادی می بندند و ضمانت اجرا برای آن در نظر می گیرند، قوه قضائیه ای وجود دارد که در صورت نقض قرارداد، آن ضمانت را اجرایی کند. چنین چیزی تا حدی در معاملات تجاری بین المللی وجود دارد ولی در معاهدات بین المللی کارکرد ندارد و این اعتبار و اراده سیاسی کشورهاست که به معاهدات اثربخشی می دهد. درست به همین دلیل است که ترامپ به راحتی از معاهدات متعدد بین المللی خارج شد؛ مثل:
- پيمان اقيانوس آرام (بین 12 کشور ساحلی این اقیانوس)
- پیمان زیست محیطی پاریس (بین 147 کشور)
- پیمان نیویورک (با حضور اکثر اعضای سازمان ملل در زمینه حقوق مهاجرین)
- پیمان آسمان های باز (با حضور 34 کشور درباره پرواز هواپیماهای شناسایی)
- پیمان نفتا ( بین سه کشور آمریکای شمالی که در نهایت کاناد و مکزیک، ناگزیر از پیمان جایگزین شدند)
- پیمان برجام ( بین 7 کشور که به تایید شورای امنیت سازمان ملل هم رسیده بود)
- و ...برجام
در هیچ کدام از پیمان های دیگر، سیاسیون همدیگر را متهم نکردند که چرا پیمان را طوری ننوشتید که کسی نتواند از آن خارج شود چرا که می دانند در دنیای امروز، نمی توان کشوری را ملزم به کاری کرد.

مخالفان دقیقاً بگویند چه بندی باید در برجام گنجانده می شد که آمریکا نتواند از آن خارج شود؟ مثلاً اگر می نوشتند خروج از معاهده مترادف است با پرداخت فلان قدر دلار، ترامپ خارج نمی شد یا بعد از خروج غرامت می داد؟!

وانگهی حتی در قراردادهای تجاری بین المللی هم که قواعد بهتری در جهان وجود دارد، اگر اراده سیاسی نباشد، نمی توان به ضمانت اجراها مطمئن بود . وانگهی اگر می شد توافق بهتری داشت، چرا سال های سال که مذاکرات در اختیار اصولگرایان بود، خودشان توافق خوبی که مدام دم از آن می زنند را به دست نیاوردند؟

ثالثاً و از همه این ها گذشته، ایران، برجام را مستظهر کرده است به قطعنامه 2231 شورای امنیت. می دانیم که بالاترین نهاد جهانی، شورای امنیت است و به اصرار ایران، شورای امنیت مفاد برجام را در قالب قطعنامه ای الزام آور، تصویب کرده است. از نظر حقوقی ضمانت اجرایی قوی تر از این وجود ندارد ولی دنیای امروز، مبتنی بر زور است و کشورهای زورگو می توانند حتی قطعنامه های شورای امنیت را نادیده بگیرند. ترامپ، با خروج از برجام، قطعنامه ای را زیر پا گذاشت که کشورش امضا کرده بود.

نکته تاثر انگیز تر این است که دلواپسان ضدآمریکا که اگر در جایی از دنیا، خاری به پایی رود آمریکا را متهم می کنند، در قبال ظلم آشکار آمریکای ترامپ به ایران و این همه رنج بر ملت مان تحمیل کرد، سکوت کرده اند و انگشت اتهام را نه به سوی ترامپ که به سوی افرادی دراز می کنند که سال ها برای رفع تحریم ها تلاش کرده اند.

برجام


و یک سفسطه دیگر

داد و قال راه انداخته اند که محصول برجام شده است دلار گران و تورم بالا و گرانی و تشدید تحریم ها و ... !

نمی شود گفت نمی دانند، بلکه باید گفت که هم خود را به جهالت زده اند و هم مردم را نادان فرض می کنند؛ وضعیت نامطلوب فعلی، محصول برجام نیست، محصول بی برجامی است، مگر در دوران برجام دلار در کانال 3 هزار تومان تثبیت نشده و تورم یک رقمی نبود؟ چطور به راحتی می توانند وضعیت بعد از برجام را به دوران طلایی برجام نسبت دهند؟ لابد آنها روی نقطه ضعف ما ایرانی ها که حافظه تاریخی خوبی نداریم، حساب کرده اند.

عناد و تعصب و قدرت طلبی، قدرت کور کنندگی عجیبی دارد. ملت ایران اجازه نمی دهد عده ای مذاکره گریز و جهان ستیز و کاسب تحریم، بر مقدراتش مسلط شود.

فرمایشات (اسدالله خان) : مجنون برجام +تشنگانِ قدرت =>گرانی +جنگ +تورم (عدم پایداری )


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خصوصی(خاص)
برچسب‌ها: اسدالله خان, فرمایشات, مجنونِ«برجام »؛ تشنه ی, قدرت می بینیم
[ سه شنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 23:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان) : داربست +خَرِ مسجد...(خرِ مقدس)

جانبازی می گفت:مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم می‌زدیم، خاطرات جنگ را تعریف می‌کردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحه‌ای قرائت می‌کردیم.
و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن می‌راندیم.
بله از سیاستمدارها هم می‌گفتیم.
من از خوردن‌ها و بردن‌ها و اختلاس‌هایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکته‌سنجی او بود.
من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟
دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگی‌اش گفت ما خرِ مسجد هستیم!!
پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغه‌ای است؟!
دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد:
در گذشته وقتی قرار می‌شد صیغه‌ی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالی‌که بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد می‌شد.
از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت می‌کرد.
تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغ‌ها انجام می‌شد.
الاغ‌هایی که این سعادت نصیب آن‌ها می‌شد و توفیق رفیق راه‌شان شده و باربر مصالح مسجد می‌شدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند.
مردم شهر با دیدن کاروان الاغ‌ها اشک شوق بر چشم‌هایشان می‌نشست.
از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانی‌که کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره می‌کردند، شوق می‌کردند و از آن‌ها رفع تکلیف می‌شد.
آن‌قدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزن‌های شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوست‌کنده از آنها پذیرائی می‌کردند.
خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!!
بدون خر+(داربست) کارها لنگ می‌شد. همه جا خرها به حساب می‌آمدند.
وقتی الاغها واردِ مسجد می‌شدند ؛ بناها و معمارها به استقبال‌شان می‌رفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه می‌کردند دستی به سر و صورت الاغ‌ها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آماده‌شان می‌کردند.
الاغ‌ها روزگار خوبی را پشت سر می‌گذاشتند.
هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود.
همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کم‌کم رو به پایان بود.
الاغ‌ها خسته اما تا حدودی راضی به نظر می رسیدند .
در آخر ،نمای مسجد کامل شد داربست هائی که برای پیشرفت و تکمیل ساختمان مسجد نقش بسزائی داشتند ، آهسته آهسته از بالای ساختمان باز شدند و از همان بالا (به قول آقا جلال ) محکم به طرف پائین پرت شدند چون دیگر نیازی به آنها نبود باز (به قول آقا جلال ) این اُلاغ های داربست شده مزاحم کار بودند سپس فرش‌های مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد می‌شدند....
وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد:
خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!!
کسانی‌که جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند.
یکی از الاغ‌ها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه می‌گذرد که مورد اصابت لنگه‌کفش زاهدی قرار گرفت..!
دیگر از آن لحظه به بعد هیچ‌کس از زخم‌های تنِ الاغ‌ها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند.
خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود می‌گشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخم‌هایشان را تیمار می‌کردند.
گویا کسی را نمی‌شناختند، پیدایشان نمی‌کردند و کسی هم آن‌ها را نمی‌شناخت!!
پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دل‌هایی شکسته و بدن‌هایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود ‌گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایه‌بانی که برای این از خدا بی‌خبران ساخته‌ایم؟!


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, داربست, خَرِ مسجد
[ جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 0:15 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

سالیکه نکوست از بهارش پیداست 1403 انجمن ادبی اسدالله خان :فرمایشات

آواره بشم مملکتم دست تو باشه
هیهات اگر ارتش موهاته نبندی
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
میترسم از اون لحظه که دیوونه نباشی
هی پست کنم عمر عزیزم در خونه‌ات
یک عمر کسی در بزنه خونه نباشی

🔻امام صادق عليه‌السلام:اِنَّ النّاسَ يَستَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُ الاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى

❇️ اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه #بی‌نياز می‌شوند و به اذن خداوند متعال، آسمان روزى خود را فرو می‌فرستد و زمين بركت خويش را بيرون می‌ريزد.

قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در روز ۲۹ اسفندماه سال ‎۱۳۲۹، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه‌های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می‌رود.

زمانی که اولین چاه نفت در ایران در بیش از یکصد سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت. اما کاشفان آن به خوبی می‌دانستند به چه ثروتی در ایران دست یافته‌اند و پایه‌های استعمار خود در ایران را با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند. شرکت‌های خارجی سال‌ها سرمایه مردم ایران را به تاراج بردند و دولت‌های وقت ایران هیچ گونه تلاش و توجهی برای احقاق حقوق مردم انجام ندادند.

دکتر “محمد مصدق” بزرگمرد تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران حرکت بزرگی را در کشور آغاز کرد که سنگ بنای تفکر اقتصاد “بدون نفت” بود. وی در شهریورماه ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت، بار دیگر به مجلس راه یافت. شرایط بین‌المللی در این دوره، به نحوی بود که کشورهای مختلف به ویژه روسیه، انگلیس و آمریکا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهره‌برداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روسها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکایی‌ها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.

دکتر مصدق که رهبری گروهی متشکل از ‎ ۱۶تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی‌ها گفت: “به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد چرا که این دور باطل تمامی نخواهد داشت.”

📚 كافى، ج ۳، ص ۵۶۸، ح ۶


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، موقت
برچسب‌ها: خونه علی نفتی, فرمایشات
ادامه مطلب
[ یکشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۴۰۲ ] [ 14:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

«از کوتهی ماست که دیوار بلندست.»

- صائب تبریزی.

متحرک

پیش پایت شعر دم کردم بنوشی, نوشِ جان

کاش اینجا با من و با ما بجوشی, نوشِ جان

گو هوا سرد است اما باک از سرما نکن

این غزل را گرم می گویم بپوشی, نوشِ جان

چون که میلت باشد امشب تا سحر بیدار باش

شعر و موسیقی کنارت باده نوشی, نوشِ جان

از بلای بی کسی, هر لحظه جانم در عذاب

رنج بی حَد دارد این خانه به دوشی, نوشِ جان

شعرهایم خادمت هستند,ترسیمت کنند

دلبری بالابلند و سخت کوشی, نوشِ جان

من برای (سهم «طُ»مهتاب):,شاعر گشته ام

از صفت های قشنگ چشم پوشی, نوشِ جان..

🔴✍️ #انجمن_ادبی_ اسدالله_خان برای مهتاب (سهم «طُ»)

صائب به غیر عشق ندارد ترانه ای

شعر اینچنین خوش است و شعار اینچنین خوش است

+صائب، حالا توام هی دست بذار رو زخم های ما🚶‍

تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی)

وین<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم(دهه ی زجـــ.ـــر+نماز دُمبه)

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(انسان ۳۰)✨🌿

و شما جز آن نمى‌خواهيد كه خدا خواسته باشد، زيرا خدا دانا و حكيم است.🌱

انجمن ادبی اسدالله خان(طنز)


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, »
ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۲ ] [ 12:10 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

دنیای سیاست (بی پدر مادر)، عرصه ی پیچیده ای است (از :حرامزادگی) که بازیگرانی زیرک وماهر (فاسد)دارد و گاه بسیاری ازعوامل وانگیزه های اصلی بازیگران این عرصه(فریب) ، ازدیده ها پنهان مانده وتوضیحشان برای ما دشوار(نامفهوم)می گردد. دراین شرائط ، برخی ازمردم بجای توجه به عوامل آشکار واعلام شده دررویدادها ، بدنبال سرنخهای پنهان وگاه اسرارآمیزمی گردند(نقابدار). آنها به رویدادهای واقعی باشک وتردید می نگرند وبرای هر رویداد ، دلائلی پنهان درآستین دارند. تئوری توطئه(سود جو) ، رویداد کنونی رانتیجه ی نقشه ی مخفیانه ی گروهی توطئه گر می داند(در عمل خودشان هستند). البته نظریه پردازان توطئه ، افرادی ساده لوح نیستند بلکه به این نظریه روی می آورند که یا افکارعمومی را (فریبکارانه)منحرف کنند ویابه ناکامیها وضعف های درونی خود پاسخ دهند. مثلاً دولت ترکیه ، سقوط شدید ارزش پول ملی خودرا به قدرتهای خارجی نسبت می دهد که با اعتلای " قدرت ترک " درجهان مخالفند وبااین ترفند ، اذهان راازبی کفایتی خود بسوی تئوری توطئه منحرف می نماید ویاحکومت ایران، نابسامانی های اقتصادی واجتماعی خودرا به " توطئه ی استکبارجهانی" نسبت می دهد تابی کفایتی وسوء مدیریت خود (اختلاس) را لاپوشانی کند. ازسوی دیگر، روانشناسی جدید به بررسی افرادی که به تئوری توطئه اعتقاددارند می پردازد ونشان می دهد که این پدیده ، پیچیده ترازآن چیزی است که تصوّرمی شود. روانشناسان براین باورند که ترکیبی از ویژگیهای شخصیتی مانند باورراسخ به درک شهودی ، احساس تضاد بادیگران ، ومشاهده ی تهدید درمحیط اطراف ، افراد را بسوی افراط درتحلیل وتئوری توطئه می کشاند. آنها احساس می کنند که محیط زندگی شان به ایشان امنیت می بخشد وجامعه ای که درآن هویت خود راتعریف می کنند، نسبت به سایرجوامع برتراست. درعین حال ، انزوا یادوری گزیدن ازجمع ، عامل اصلی تمایل به تئوری توطئه نیست بلکه برعکس ، افراد علاقه مند به روابط اجتماعی بالا ، به این نظریه ها بیشتراعتقاد دارند. انگیزه ی کسب هویت اجتماعی نیز معمولاً افراد رابسوی تئوری توطئه سوق می دهد.

تئوری توطئه(ظاهر سازی مذهب گرائی ظاهری ) مقدس سازی ترفند های تروریستی ، درجوامع سنتی ((جنگ و جهاد) =(شهید و شهادت) رونق بیشتری دارد وجامعه شناسان رواج آنرا آفتی برای فعالیت مدنی ومشارکت زنده وفعال(سنگر سازی با خون شهدای گذشته و حفظ منافع رهبران با این ترفند) درزندگی سیاسی واجتماعی این جوامع می دانند. تئوری توطئه ، نقش انسان را بعنوان شهروند جامعه ی مدنی نادیده می گیرد ووقایع را به عوامل مرموز(مقدس) نسبت می دهد. انسانی که به تئوری توطئه وقدرتهای پشت پرده معتقد باشد ، کمتر درپی شناخت واقعیت امور وتغییرآن برمی آید.در این جوامع ، تئوری توطئه ، پاسخی کوتاه وعامه فهم برای پدیده های (فریب کارانه) اجتماعی ارائه می دهد. درایران نیز بسیاری معتقد به تئوری توطئه هستند وبه نظرایشان هراتفاق هرچند ساده وبی اهمیت ، برخاسته ازتبانی وتوطئه چینی قدرتهای خارجی است. " #فرمایشات اسدالله خان" این نگرش را " تفکر دائی جان ناپلئونی " می نامد.(1) البته شعارهائی که درجنبش " زن ، زندگی ، آزادی "داده شد ، ازجمله شعار " دشمن ماهم اینجاست، دروغ میگن آمریکاست ! " ، نشانگر کمرنگ شدن تئوری توطئه(فتنه +فتنه سازی )حکومت پشت سنگر خون شهدا (نقاب) خونخواهی برای خانواده آنان به چهره زده و نزد افکارعمومی مردم ایران ظاهر سازی می کند تا به بقاء خود ادامه دهد هرچند مردم در فلاکت و بدبختی روز به روز دست و پا بزنند برای حاکمان ماندن بر سر قدرت مهم است.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، تصویر(عکس)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه
برچسب‌ها: فریب کاری حاکمان, بقاء, برای ادامه حیات, انجمن ادبی اسدالله خان
[ چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 22:47 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام

... تامین اعتبار حقوق از راس تا ذیل در حکومت جمهوری اسلامی بر چه مبنا و اصولی بنیانگذاری شده چرا حقوق بازنشستگان در نیم قرن گذشته پس از جمهوری اسلامی به صندوق صدقات بیشتر شبیه است تا صندوق بازنشستکان کشوری و لشکری آیا آخوند ها قبلاً حقوقی بر اساس قوانین فعلی دریافت می کردند که امروزه تلافی حقوق گذشته خود را بر سر بازنشستگان جبران می کنند . در اخبار ایران همه روزه برسر حقوق بازنشستگان کشمکش هائی وجود داشته آیا خمس و زکات و پرداخت سهم امام زمان قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دچار تغییرات لاینحلی شده آیا تامین حقوق و مزایای بیت رهبری + شورای مصلحت نظام + نمایندگان مجلس + آخوند های حوزه علمیه + نظامیان قهرمان + پرستاران + کارمندان + کارگران + بازنشستگان در نظام جمهوری اسلامی عدالت اجتماعی تا کنون به این استواری و استحکامی که اقتدار بر سر حکومت و حاکمان آن جنگ و جهاد می کنند تعریفی برای صندوق ذخیره بازنشستگان تعریف نشده یا خزانه مملکت در اختیار اختلاسگران است تا با خیال راحت پول نفت را در یک جیبشان و خزانه مملکت را جیب دیگر خودشان برای رفتن به دیار کفار: ( آمریکا، اروپا + کشورهای عربی + هرجای دیگری غیر از ایران را که ترجیح دهند ) مسجد بسازند یا صهیونیست ها آن را بمب باران کنند زیر آن کشورها این ایرانیان را تروریست می دانند . و حقوق بازنشستگان که صرف ساختن مسجد در بلاد کفر گردیده به دود سیاه تبدیل می شود و بازنشستگان جرات دفاع از حقوق خود را ندارند زیرا آخوند ها از پول نفت و خزانه ایران صرف ساختن بمب برای حفظ نظام استفاده می کنند . اما در مجلس نمایندگان حکومت دم از این شعار می زنند که اگر حقوق بازنشستگان افزایش یابد تورم بیشتر می شود اما اگر حقوق آنان و ولایت فقیه میلیون ها برابر افزایش پیدا کند تورم بصورت معجزه آسائی افزایش پیدا نمی کند .

فرمایشات (اسدالله خان: حقوق بازنشستگان) ولایت پوشالی => خزانه ایران بمب برای حفظ نظام


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، متفرقه، موقت، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان, حقوق بازنشستگان, ولایت پوشالی
[ سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۲ ] [ 20:30 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان +ـــثبتــــ = فرمایشات :قتل های حکومتی ایجاد ارعاب در جامعه (بین الملل) حکومت های پشت پرده : بهروز بهزادی، مديرمسئول روزنامه اعتماد، در گفت‌وگو با گروه سياسی این روزنامه ابعاد جدیدی از پرونده قتل مشکوک داریوش مهرجویی، کارگردان نام‌آشنای ایرانی و همسرش وحيده محمدی‌‌فر را شرح داده است.

به گفته او وحيده محمدی‌‌فر، همسر داریوش مهرجویی، روز پنجشنبه ۲۰ مهر، دو روز قبل از قتل، در گفت‌وگو با این روزنامه "از كارگر و باغبان قبلی خود به عنوان افرادی كه به آن‌ها برای تهديد مشكوک است، نام برده بود" و در عین حال به "موضوعات مهمی" اشاره کرده بود که روزنامه اعتماد "فعلا از ذكر آنها خودداری می‌کند."

مديرمسئول روزنامه اعتماد همچنین یادآور شده که وحيده محمدی‌‌فر در این گفتگو به خبرنگار اعتماد گفته است: «قبلا خودمان باغبانی داشتيم كه از ما سرقت كرد... او را تحويل پليس داديم.»

قتل داریوش مهرجویی و همسرش از نخستین ساعات انتشار خبر آن با اظهارات ضد و نقیض و همچنین زوایای پنهانی همراه شد که بحث‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت.

از جمله این که به گفته بهزادی "همزمان با وايرال شدن اين خبر تلخ، صفحه نخست يكشنبه ۲۳ مهر ماه روزنامه اعتماد هم در فضای مجازی دست به دست چرخيد." و برخی این فرضیه را طرح کردند که روزنامه اعتماد "از قبل نسبت به ماجرای قتل داريوش مهرجويی و همسرش آگاه بوده" است و یا این روزنامه، "صفحه نخست خود را پس از آگاهی از قتل استاد مهرجويی بسته است."

مديرمسئول روزنامه اعتماد با رد این فرضیات و شایعات، می‌گوید که مصاحبه با محمدی‌فر همسر داریوش مهرجویی، "گفت‌وگويی بلند بود كه به دليل بردن نام برخی افراد و اسامی در آن‌ها، اعتماد از چاپ كامل اين گفت‌وگو خودداری كرده است."

بیشتر بخوانید: قتل مهرجویی و همسرش؛ پلیس گفته دوربین‌های شهرک کار نمی‌کرد

بهزادی همچنین می‌افزاید یکی از دلایلی که فایل کامل این گفتگو منتشر نمی‌شود این است که در این مصاحبه "برخی افراد از سوی مرحومه محمدی‌فر متهم شده بودند و چون هنوز از قتل ايشان خبر نداشتیم، اعتماد نمی‌توانست بدون اسناد و مدارك معتبر اتهامی را به فرد يا گروهی وارد سازد."

"قتل مهرجویی احتمالا قتل ارعابی بوده"

كامبيز نوروزی، حقوقدان در یادداشتی که در همین زمینه در روزنامه اعتماد منتشر کرده با بررسی سناریوهای ممکن از جمله قتل انتقام‌جويانه یا قتل ناشی از سرقت، این نوع قتل را بر اساس شواهد و قرائن موجود، احتمالا "قتل ارعابی" توصیف کرده است.

او در یادداشت خود می‌نویسد: «مقصود از قتل ارعابی قتلی است كه كسانی غير از مقتول يا مقتول‌ها را بترساند. در اين نوع قتل، مقتول هدف اصلی قاتل نيست، بلكه ترساندن ديگران، يا حتی كل جامعه از چيزی یا چيزهايی هدف اصلی قاتل است. در اين نوع قتل‌ها قربانی از ميان كسانی انتخاب می‌شود كه بسيار مشهور و خوشنام بوده و نام‌شان ارزش خبری بالايی داشته باشد.»

نوروزی در یادداشت خود می‌نویسد قتل‌های ارعابی تبدیل به بمب خبری می‌شوند و "هر اندازه قتل فجيع‌تر و خشن‌تر باشد، نمايشی‌‌تر است" و عاملان قتل‌های ارعابی "افرادی حرفه‌ای" هستند و از این رو "اين نوع قتل‌ها را بايد در زمره قتل‌های سازمان‌يافته تلقی كرد."

او با بیان این که سناریوی "قتل ارعابی" با اجزا و عناصر واقعه سازگارتر است می‌پرسد: «اگر چنين باشد پرسش‌هايی پيش می‌آيند. مانند اينكه چه كسانی به دنبال ارعاب جامعه‌اند؟ با اين قتل‌ها قرار بوده است چه كسانی از چه چيزی بترسند و مرعوب شوند؟ چه كسانی جلو و پشت صحنه اين قتل تاريخی قرار دارند؟»

ورود افراد متفرقه در محل وقوع جرم

وبسایت خبری رویداد۲۴ نیز در همین زمینه با انتشار گزارشی با اشاره به فیلم‌هایی که از صحنه قتل داریوش مهرجویی به طور رسمی منتشر شده می‌نویسد: «ظاهرا آنچه معنا ندارد پروتکل‌هایی است که رعایت نشده است و از خبرنگار و روابط عمومی گرفته تا فرمانده انتظامی و تیم حفاظتی آنها همگی با لباس معمولی بدون پوشش مخصوص با کفش در حال راه رفتن در محوطه‌ای هستند که جرم همانجا رخ داده است.»

این رسانه در گزارش خود با اشاره به پروتکل‌های بین‌المللی "بررسی صحنه جرم" می‌نویسد: «وقتی پروتکل‌های بین‌المللی بررسی صحنه جرم را مطالعه می‌کنید، آنگاه متوجه می‌شوید که در جریان قتل داریوش مهرجویی چه اتفاقی در حال رخ دادن است و چه بر سر پروتکل‌ها آمده است.»

رویداد۲۴ با انتشار یکی از تصاویر صحنه قتل مهرجویی و همسرش، به حضور "دست‌کم پنج شش نفر با کت و شلوار و لباس‌های غیر استاندارد در صحنه" اشاره می‌کند و می‌نویسد در یکی از فیلم‌‌های منتشر شده از محل وقوع قتل، "بخش زیر پای خبرنگار هم همان بخشی است که خون‌آلود است. بدتر آنکه مسیر تردد تا اتاق خواب (که به گفته فرمانده نیروی انتظامی البرز جایی است که همسر مهرجویی فرار کرده) ادامه می‌یابد و افراد با کفش روی آن صحنه هم راه می‌روند."


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، متفرقه، موقت، عکس(تصویر)، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, ـــثبتــــ, فرمایشات
[ دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ ] [ 23:19 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

(پیام اقدس خانوم ـــثبتـــ برای سرود پرچم ایران = اقدس)

بانوان درجهان(بین الملل) امروز جهان دانش و تکنالوژی و ابزار است. بحث از زور بازو و جرات و جسارت در میادین جنگی گذشته و کسی دنبال سیاهی لشکر نیست. تمام هنر قدرت در این خلاصه شده است که اگر کسی با زدن یک دکمه، بتواند هزاران کیلومتر دورتر را هدف قرار دهد یا بتواند مرز زمینی و هوایی مخالف را با ابزار جنگی تصرف کرده و بُمب بریزد، آن برنده است.
مسلمانان از این حیث، دست خالی و مغز خالی هستند هرچند که جمهوری اسلامی ایران نسبت به کشورهای دیگر، یک کمی اوضاع بهتری دارد اما باید قبول کرد که هزاران فرسنگ با تجهیزات دشمنان شان فاصله دارد.
در این این روزها، دو شبهه مطرح است یکی این‌که در سطح دین اسلام است می‌گویند اگر قرآن راست گفته «ادعونی استجب لکم» پس چرا دعای مسلمین مستجاب نمی‌شود؟
دیگری در سطح مذهبی که این روزها برخی از وهابی‌های افراطی، عکس انگشتر شهید نصرالله که در آن حرز امام جواد علیه السلام بوده را منتشر و طعنه می‌زنند که اگر توسل کار عبث نباشد چرا صاحبش را در زیر زمین نگه نداشته است؟
باید عرض کنم که قرآن راجع به غلبه به دشمنان اسلام، موضع صریح و شفاف دارد که «اعدوا لهم ما استطعتم من قوه...» هر اندازه که توان دارید ابزار جنگی تهیه کنید... و جنگ‌های صدر اسلام هم نشان داده است که سنت الهی بر این است که پیروز میدان کسی باشد که واقعا از نظر توان جسمی و ابزار جنگی، از دیگری برتر باشد خواه مسلمان یا کافر باشد فرقی از این جهت وجود ندارد.
آیه 11 سوره رعد هم آب پاکی را روی دست مسلمانان میریزاند که ای مسلمانان! در فکر این نباشید که خداوند توسط فرشتگانش، سرنوشت شما را تغییر دهد؛ بلکه آینده شما، سرنوشت شما بدبختی و خوشبختی شما به دست خود شما رقم میخورد.
یعنی اگر قرار باشد خداوند دخالت کند، اولا که با عدالت او سازگاری ندارد ثانیا با دنیایی که دار اسباب و مسببات است در تضاد قرار دارد.
حالا پرسش اینجا مطرح میگردد که پس چرا خداوند فرموده است «ادعونی استجب لکم...» مرا بخوانید تا اجابت تان کنم... هر روز آخوندهای ما سر منابر، کفار را لعن کرده و نابودی آنها را دعا میکنند پس چرا آن ها روز به روز قوت و قدرت بیشتری می‌گیرند؟
باید عرض کنم اولا که دعا، مربوط به حالات معنوی انسان‌هاست تا مباحث سرنوشت... که در ادعیه که از طرف ائمه ع وارد شده است به وضوح می‌توان فهمید که روح ادعیه اصلا چیز دیگری است یعنی ارتباط و اتصال معنوی انسان به خداوند و هدیه الهی نیز معنوی است که همان آرامش روان است.
ثانیا، بر فرض که موارد مثل تغییر سرنوشت را شامل گردد، توأم با تلاش و کوشش است. یعنی اگر بنده خالص او در ضمن این که برای کار و کسب خودش نهایت تلاش را انجام داده است، آن زمان خداوند نیز او را یاری می‌فرماید... در غیر آن، به تعبیر یک روایت، اگر تلاش نکند انگار خودش را مسخره کرده است.
در سوره حج آمده است که: «ان الله یدافع عن الذین آمنوا...» از کسانی که ایمان آورده اند، خداوند دفاع می‌نماید... راجع به این آیه نیز باید عرض کنم که اولا این آیه مصداق مشخصی دارد که مربوط به کسانی است که در صدر اسلام آواره شده بودند و مصادیق آیات قابل تسری به دیگران نیست. طلاب تفسیر و علوم قرآن مستحضرند که فرق بیان مصداق و تفسیر در همین جاست؛ یعنی مصداق اگر مشخص گردد نمی‌شود به دیگران آن را جاری و ساری کرد مثلا مصداق آیه تطهیر، پنج تن آل عبا هستند نمی‌توان گفت ظاهر آن عام است حتی صحابه را شامل است... ولی تفسیر، تعدد بردار است تفسیر یک آیه منحصر نبوده و در حصار زمان نیست به قول علمای علوم قرآن، قاعده جری و تطبیق در تفسیر است نه در بیان مصداق.
ثانیا در این آیه، شرط «دفاع» را «ایمان» گفته است اگر با دقت بررسی گردد مسلمانان عصر حاضر، درصد بسیار بسیار کمتر شان دارای آن ایمانی است که خداوند طلب دارد. قطعا ایمان در گفتن و شعار نیست تا کسی شهادتین گفت حتما مومن است بلکه «ایمان» در «عمل» قابل تحقق است. اگر اوضاع فعلی جهان اسلام مورد مطالعه واقع گردد از نظر اخلاقی و ایمانی در یک فاجعه‌ای بسیار بزرگی واقع شده است هر روز که میگذرد، مسلمانان، مرز محکم‌تری بین کشور خود و کشور مسلمان دیگر می‌کشد و نفاق و شقاق و دعوای مذهبی به به حدی است که قابل شرح و بیان نیست و در حال که در کشورهای غیر مسلمان، مرزهای جغرافیایی، کم‌کم رنگ باخته و با کمال همدلی و خوشی و مدارا با هم اتحاد سیاسی و اجتماعی دارند. اگر قرار باشد خداوند رحم کند و دعای کسی را مستجاب کند و از کسی دفاع کند، از غیر مسلمان باید قبول کند نه از آن مسلمانانی که هم‌دیگر را برای نان و یارانه آشکارا و پنهان، تکه پاره می‌کنند که گویا نان و غذای و رزق این‌ها را مسلمان دیگر خورده است

یک قصه ی تلخ است و درنگ خامنه ای !
لنگیدن ِ پی در پی و سنگ خامنه ای !
در پیکر ِ این ملت ِ سرکوب شده ؛
نه مانده توان نه تاب ِ جنگ خامنه ای !

در هجومِ تشنگی، در سوزِ خورشیدِ تموز
پای در زنجیرِ خاکِ تفته می نالد گَوَن:

« روزها را می کنم، پیمانه با آمد شدن»

غوکِ نیزارانِ لای و لوش گوید در جواب:
« چند و چند این تشنگی؟ خود را رها کن همچو ما
پیش نِه گامی و جامی نوش و کوته کن سخن»

بوتۀ خشکِ گَوَن در پاسخش گوید: « خمُش!
پای در زنجیر، خوش تر، تا که دست اندر

گزارش:انجمن ادبی(بانوان بین الملل) فوری در مورد خیانت و جاسوسی کردن علی خامنه ای و انتقال اطلاعات نظامی ایران به اسراییل 1402.6.25خیلی سریع به فرماندهان نظامی ایران خبر بدهید: به قول خودتان امنیت ملی کشور به خطر افتاده است! ماجرای جاسوس شدن علی خامنه ای اینطوری است: در دهه هفتاد و هشتاد علی خامنه ای یک بخشی از پول نفت ایران را اختلاس می کرده و می دزدیده و بعد به حساب های بانکی خودش در کشورهای دیگر سپرده گذاری می کرده است! بعد سازمان های جاسوسی کشورهای دیگر همه اسناد و مدارک فساد مالی خامنه ای را تهیه کردند! و حالا دشمن از خامنه ای حق سکوت می گیرد! و خامنه ای را تهدید به افشاگری می کنند و خامنه ای مجبور است برای حفظ موقعیت خودش برای دشمن جاسوسی کند! و اینطوری خامنه ای را مجبور می کنند به کشور خیانت کند و جاسوسی کند و اطلاعات نظامی ایران را به دشمن بدهد و غیره ... الان اسراییل همه مدارک پولشویی و دزدی علی خامنه ای را دارد! و بعد اسراییل از خامنه ای حق سکوت گرفته و خامنه ای را مجبور کرده اطلاعات نظامی ایران را به اسراییل بدهد! چند روز قبل که اسراییل تهدید کرد در داخل ایران شما را می کشد! از اینجا معلوم می شود یک نفر همه اطلاعات نظامی ایران را به اسراییل داده است؟! جاسوسی کار کی بوده؟ بعضی از جاسوسی هایی که انجام شده کار خود علی خامنه ای بوده است به این دلیل که: به غیر از خامنه ای فرد دیگری خبر نداشته و شخص دیگری نمی توانسته جاسوسی کند! از اینجا معلوم می شود بعضی از جاسوسی ها کار خود علی خامنه ای بوده است! علی خامنه ای چندین جاسوسی منجر به ترور انجام داده است و در طی چند سال گذشته خامنه ای چندین بار اسم و آدرس فرماندهان نظامی ایران را به اسراییل داده است و اسراییل این فرماندهان نظامی را در داخل ایران ترور کرده و شهید کرده است!!! و حتی ترور قاسم سلیمانی نیز با خیانت خامنه ای انجام شده است! نشان به آن نشان که: بعد از ترور قاسم سلیمانی موقعی که می خواستند از آمریکا انتقام بگیرند و موشک باران کنند – قبلش خامنه ای با آمریکا تماس گرفته بود و از آمریکا خواسته بود تا سربازان خودش را از پادگان خارج کند تا آسیب نبینند! (یکی نیست بپرسد؟ پس برای چی پادگان خالی را موشک باران کردی؟!). از اینجا معلوم می شود خامنه ای بطور مخفیانه با سازمان جاسوسی آمریکا در ارتباط است! و به آنها کمک می کند! پس از کجا معلوم ؟ که ترور قاسم سلیمانی نیز با هماهنگی خامنه ای بوده؟

پــرچم ایـــران که می بـــودی سه رنـــگ

هر سه رنگـــش را مــــجـزا کــــرده اند

رنگِ سرخش شا هد خون شهیدان است وُبس

رنگ سبزش شــالِ غــاقآ کرده ند

از سفیدش کرده اند عـمــا مه ها

بر سرِ آشیخ ها با ذکر امّــــــا کرده اند

چوبِ خشکش را بــــدون وازلـــــین

طویِ ماتَحتِ همه مسنضعفین جا کرده اند

بُگشوده دری از کفر امروزه شده در قم
آشیخ شده آخـوند مُشت وُ لَگَد وُ مردم !

مِهر من و قهر من ، صد مقام چند
آن نوش ز سر تا پا‌ وین نیش زند، چندم

با‌ نان جوین سازم تا دیو لعین سوزد
من خود نی‌ام آلوده آدم زده بر گندم

تا مردمک چشمم یک ذره خدابین شد
یک ذره نیندیشم از سرزنش هفتم

تا رشحه‌ به قم افتاد شد خواجه ی کوه خضر!
از دامن خضِر آمد يكباره به ظلمت گم

تا دور قدح نوشی افتاده به دست شیخ
خورشید فلک شد می، افلاک برین شد خم

از شش طرف گیتی ره بندد اگر صوفی
مریخ به کین خیزد اندر فلک پنجم

طبع طرب انگیزِ (کاتب) تو ز جا برخيز
دشمن اگرت باشد افزونـ‌تر از انجم

تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی)

واکسن<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم(روز قدس+نماز دُمبه)

خُرده می گیرند بر من شاید از کم داشتن

مثل دیوانه که کم دارد از آدم داشتن !

کوه جان سختم که هرگز تاب باریدن نداشت

خسته ام از شانه های قرص و محکم داشتن

زل مزن مانند خورشیدی به من ، بی اختیار

باید از تو بگذرم با پلک برهم داشتن

حاصل عمر درختان را نشانم داده اند

قامتی در زیر بار زندگی ، خم داشتن

زخم وقتی بیشتر از حد به آدم خورده است

فایده دیگر ندارد فکر مرهم داشتن ـــثبتــ :تصاویر روایت بدون شرح در ادامه انجمن ادبی اسدالله خان


برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات
ادامه مطلب
[ دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۲ ] [ 20:37 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان (فرمایشات ) مقایسه طاغوت اقتصادی و حکومت آخوندی

فرمایشات اسدالله خان : یک زمانی ملت همیشه در صحنه بیرون می ریختند و فریاد مرگ بر آب ریکا سر میداند که (آم ریکا ) هیچ غلطی نمی تواند بکند ... امروزه رئیس رئیس جمهور بد بخت در سازمان ملل سوال می کند چرا تحریم ها را بر می دارید ما (ایران) به تمام تعهدات بین المللی عمل کرده ایم ... طرف مقابل پوزخند می زند که ... شما مرد (عمل ) هستید . نماز دمبه دشمن شکن شما همواره در خاطرتان هست که دانشجویان دانشگاه طهران را در یک ساختمان چهار طبقه اول : تفهیم اتهام می کردید. دوم:اقرار به زور می گرفتید .سوم : بازداشت برای اجراء حکم می کردید . چهارم : اجراء حکم جهت اجراء و در نهایت دانشجویان را از پشت بام دست و چشم بسته به پائین پرت می کردید .... وقتی از شما سوال می کردند چرا این عمل را مرتکب شدید . باصراحت اعلام کردید که در کشور نظم برقرار کرده اید... و اگر نظم و قانون نباشد سنگ روی سنگ بند نمی شود ...اکنون سازمان ملل هم در حال اجرائ نظم جهانی است و تحریم ها برای برقراری نظم جهانی اجرا شده .

زمانی در حکومت طاغوت در مدارس تغذیه رایگان به دانش آموزان می داند (پسته+کیک+ نوشابه + بیسکوئت+ سیب+پرتقال +...) اکنون پسته هر عد د آن دوهزار تومان است میوه جات هرعددی حداقل پنچ هزار تومان است . مرگ بر جمبوری اسهالی مرگ بر سپاه چارپایان +مرگ بر حکومت آخوندی )

انجمن ادبی اسدالله خان (فرمایشات ) مقایسه طاغوت اقتصادی و حکومت آخوندی


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز(فکاهی)  جُک، خاص(رمزدار)، مناسبت، کاتب ویژه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات
[ پنجشنبه ششم مهر ۱۴۰۲ ] [ 13:37 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

#فرمایشات ، اسدالله خان:انقدر گفتید مرگ بر آمریکا مرگ بر انگلیس چی شد ؟ایناکه روزبروز قویتر میشن من میگم کسی رو نفرین نکنید برمیگرده به خودتون،از مردم چین بیشتر بترسید حتی بیشتر از اون جک و جونورهایی که میخورن،فرانسه هم مشخصه از آچار فرانسه انتظار انجام خیلی کارا داریم حالا از خودشون نداشته باشیم،روسیه با اون سیب زمینی روسیش بهمون ثابت کرد که همه جا هست حتی تو اشپزخونه مون کنارپیازا،کانادا هم همینطور یه ایرانی پیدا کن نوشابه کانادا نخورده باشه،،،،👆این دوتا دیگه به معده مون هم رحم نکردن فکر‌کنم یه گوشه تو معده مون نشستن دارن مارو کنترل میکنن،بقیه رو حوصله ندارم بگم ولی هند با این روحیه حساس و مهربونشون چطور تولید هسته ای میکنن با نازو نوازش که درستش نمیکنن آخه آدم به چی بخواد اعتماد کنه

ایران عزیزمونم فکرکنم میخوادبا کشورهای دیگه رقابت کنه و درصدر باشه تا اون موقع ما نفت شدیم فکر کنم به چین صادرمون کنن

.


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه
برچسب‌ها: فرمایشات, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ سه شنبه بیستم تیر ۱۴۰۲ ] [ 16:19 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

تقویم تاریخ : ـــثبتـــ"فرمایشات =اسدالله خان"نودونه سال پیش در چنین روزی، شاعر:به دستور رضاخان

تقویم تاریخ : ـــثبتـــ"فرمایشات =اسدالله خان"نودونه سال پیش در چنین روزی، شاعر جوان و پرحرارت ایران به دستور رضاخان با گلوله کشته شد. او معترض جمهوری‌خواهانی بود که در پوشش آزادی می‌خواستند مجلس و مشروطه را کنار بگذارند و دوباره ساختار ظالمانۀ خودکامگی را به قدرت برسانند؛ که البته رساندند. و کسانی چون میرزاده عشقی و عارف قزوینی و ملک‌الشعراء بهار و فرخی یزدی و دیگران که به این حقیقت پی برده بودند همگی خفه و خاموش شدند.

عشقی علاوه بر اشعار سیاسی، اشعار عاشقانه و احساسی گرمی نیز دارد و با وجود عمر کوتاهِ سی‌ساله‌اش اشعار صمیمی و پرشوری دارد. سید محمدرضا کردستانی یا همان میرزاده عشقی از شعرای اصلی مشروطه بود و جزء نخستین کسانی که از عنصر هویت ملی برای انگیزه‌بخشی و آگاهی‌رسانی به مردم سود برد. هم اشعار نو سرود، هم سنتی و هم نمایشنامه نوشت. زبانِ سرخش سرِ سبزش را بر باد داد. حق را گفت، هرچند هلاکش در آن بود.

شعر مزارش گویای پیش‌بینی خودش و عشق عجیبش به وطن است:

خاکم به سر، ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟

من آن نی‌ام به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

معشوق عشقی، ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم

انجمن ادبی اسدالله خان :حکایت +روایت :ـــــثبتـــ تقویم تاریخ


برچسب‌ها: تقویم تاریخ, ـــثبتـــ, فرمایشات, اسدالله خان
ادامه مطلب
[ شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 14:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

اسدالله خان (#فرمایشات)

دکتر معمارباشیان :🔻آب و برق مجانی به شرکت های بزرگ مثل فولاد و پتروشیمی ها می دهید که در آخر حتی ارز صادراتی را بر نمی‌گردانند که این بشود وضع قیمت ارز؟!🔻امروز این وضعیت پیش آمده که جوان ایرانی حاضر است به هر گورستاني برود براي زندگي غیر از وطن خـودش ! این چـه نوع حکمـرانی غلـطی است کـه به این وضـع افـتاده‌ایم؟!🔻جامعه دچار شورش شده، شورش مهاجرت ،شورش خودكشي، شورش اعتياد و روزي هم شورش كف خيابان.

🔻اين‌چنين جامعه‌اي ديگر امكان بقا ندارد آيا مسولان نمي خواهند نظام بماند؟

انجمن ادبی اسدالله خان (#فرمایشات)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

قصه های طنز

خاطرات «زِبل خان» انجمن ادبی اسدالله خان +کاتب ویژه

در دوران بسیار بسیار مقدسِ دفاع مقدس زبل خان داوطلبانه بسگیجی دوره بسیار بسیار مقدس سربازی را می گذراند ، هم دوره ای های زبل خان برای سرگرمی همیشه سر به سر زبل خان می گذاشتند و هیچ کس دیواری از زبل خان کوتاهتر پیدا نمی کرد ، روزی از روز ها اتفاق بسیار بسیار عجیب افتاد و در اثر آن حادثه همه تصمیم گرفتند دیگر سربسر زبل خان نگذارند ، لذا در مراسم تجلیلی از «زِبل خان » قدردانی و همگی با فرماندهان عالی رتبه قول دادند که ازین پس با احترام و دوستانه با زبل جان مراوده و ارتباط داشته باشند . از قرار معلوم فرماندهان هرگاه میل به چائی پیدا می کردند ، زبل خان فوری می بایست چائی نبات را برای آنان فراهم و از فرمانده پذیرائی به عمل می آورد . زِبل خان نیز فوری این کار را انجام می داد و می گفت برای تبرک از سماور آبجوش به چائی نبات اضافه کرده است .
اصل ماجرا در اینجاست که هنگامی که همه قول دادند با «زِبل خان» رفتار و کردار و پندار نیکو داشته باشند . زِبل خان هم گفت : حالاکه همه قول دادند با من رفتار مناسب و خوبی داشته باشند من هم قول می دهم .«دیگر داخل سماور نشاشم »

✌ دفاع از جانباز یا بیگانه پرستی ؟

🔥 بعضی ها در ایران بیگانه پرستی می کنند زیرا در روز جانباز به جانباز هشت سال جنگ کشورش که پایش را از دست داده تا ما پاهایمان در مقابل بیگانگان نلغزد و استوار و محکم بایستیم و آنها را در فداکاری و مقاومت اسوه قرار دهیم ، آشکارا توهین و او را مورد تمسخر و هجمه سیاسی قرار می دهند.
🔥 او که در امتحان سخت آتش و خون در دفاع از شرف و ناموس و حریم خاک و آبش جانانه ایستاد او را در مقابل زلنسکی رئیس جمهور اوکراین مقایسه و تحقیر می کنند که بیگانگان اروپایی و آمریکایی او را سر کار آوردند و عامل اشغال کشورش شدند و معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار او و مردمی است که به او پشت کرده او را در میدان جنگ تنها گذاشته اند و در آوارگی زندگی می کنند.
🔥 او در حال التماس به آمریکا و اروپایی است که او را بر سر تسلیحات اتمی و هسته ای خلع سلاح و فریب دادند و قول دفاع از اوکراین را در تهاجم به کشور دادند.
🔥 اکنون زلنسکی را با لباس نظامی نماد دفاع و پایداری از کشورش معرفی اما در کنارش دلاور پیروز 8 سال دفاع مقدس را با لباس شخصی با شکلک کاریکاتوری تمسخرآمیز مورد مضحکه و هجمه سیاسی قرار می دهند .
🔥 لابد این نادانان و احمقان نمی دانند زمانی که این شیرمردان شجاعانه در میدان نبرد پایداری کردند و پای خود را برای پایداری و امنیت و آسایش مردمان شان اهدا کردند در خواب خرگوشی آرامیده و بی دردان مرفهی بودند که غرق حزب بازی و کارگزاری برای ساختن حزب بودند و بجای دفاع و حفظ کشورشان در مقابل متجاوزان به فکر دفاع از حزب کارگزاران سازندگی در قدرت بودند.
🔥 اکنون فیل آنها یاد هندوستان کرده ، لباس زلنسکی بهانه است ، در اصل آنها عاشق لیبرالیسم آمریکائی اروپایی هستند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
خیال کرده اند زلنسکی که نماد اعتقادی آنهاست چند روزی اگر پیراهن جنگ بر تن کرد پیروز میدان شاهنامه ای است که هنوز برگ اولش را ورق زده ، بر مدافع وطنش ترجیح دارد ، نمک خوردگان نمکدان می شکنند.


سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

زخــم لبــهای مــرا ؛ سیـگار میـفهمـد زِبل
پــارگـی‌هـای مــرا ؛ شلــوار میـفهمـد زِبل
ضـربه‌هـای مهلکی ظاهر پـس سوراخ ریـز
خـدشـه‌های میـخ را دیـوار میـفهـمد زِبل
از نــگاه زخمــه و مضـراب فهمـید تـارزن :
تــارهـای پــاره را گیتــار میــفهــمد زِبل
مـرغ سر در آخـور گاوست زین فهمیده‌ام :
خصـلت بی‌عـار را بی‌عـار ؛ میـفهــمد زِبل
رنج فزون و غصّه بیش و دردهای بی‌شمار
کُـلّ ایـن آمــار را ، بیـمــار میـفهــمد زِبل
اشـکهـای متّـصل مـاننـد تسبـیـح را ببیـن !
ریـزش این گریـه را ، آبـشار میـفهمد زِبل
زندگی مثل شراب ، بدمزه امّـا خوشـگوار
رمــز تلــخـی را پیــاله دار میـفهــمد زِبل


موضوعات مرتبط: سیاسی، غزل، متفرقه، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات
ادامه مطلب
[ پنجشنبه چهارم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 11:41 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

در سرم نیست دگر غیر تو رویای نگار
من که هرگز نشدم این همه شیدای نگار
آنچنان در همه جای دل من جا شده ای
که به غیر از تو نباشد دل من جای نگار
همه دنیای مرا برده نگاهت نکند
بشوی خیره بلرزد دل و دنیای نگار
من تماشاگر تصویر توام ماه منیر
این چنین هیچ نبودم به تماشای نگار
پای تو هستم و پا پس نکشم از دل تو
کی؟گذارم به دلت باز شود پای نگار
تو تمنای من و مالِ من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای نگار
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست
تا تو باشی نشوم خیره به لبهای نگار
من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام
عشق را جز تو ندیدم به سراپای نگار !

کلیکِ شنیدنی +❤


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، موقت، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات
ادامه مطلب
[ چهارشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 20:14 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

در مراسم اختتامیه با سرود غزل زرگری آمیخته با سرود اهورائی اولین فصلنامهء ــــثبتــــ اثری بدیع ،نو ، بی بدیل ،همراه با جدیدترین خلاقیت های ویژه که تاکنون درپایگاه ـــــثبتــــ ارائه و اجرا نشده بود.با عدم حضور هیئت اجرائی وشرکت مدیر پایگاه ــــثبتــــــ کاتب ویژه اسدالله خان بدون اعلام هیچ برنده و بازنده به کار خود پایان داد این مراسم بدون حضور نقش آفرین و ستاره ویژه نامه ــــثبتــــ درمدت اخیر به قرائت گزارش مراسم اختتامیه پرداخت . که برخی از بزرگواران علی رقم میل باطنی حاضر به روی صحنه آمدن در این مراسم نشدند بدینوسیله از کلیه همکاری کنندگان در زبان زرگری التماس نکن@زبان به بهترین وجه ممکن از همگان تقدیر وتشکر به عمل آمد .

خداوند یک ایه است که در مقام محاوره!! ملایکه به مخلوق حهنم میگویند ایا از گناهکاران ومشرکان وکافران و..(هر انکس که عدالت خداوند او را شایسته جهنم قضاوت می کند .)پر شدی .وجهنم در جواب میگوید هل من مزید !! توجه نماییم .در ایه دیگر خداوند طول وعرض جهنم را همانند اسمان ها وزمین بیان می نماید ..حال قیاس نماییم چند میلیارد نفر انسان وجن می بایست خلق شده وزندگی کنند وچند درصد مستحق جهنم شود تا این ایات معنی پیدا نماید .

همانطور که اولیا الهی فرموده اند کلام خداوند اقیانوسهای عظیمی است که درک وغور در ان وصید مرواربد های درخشان ان برای هر غواصی با هر میزان بضاعتی ساده واسان است .اما در این رهگذر بی ارزش دنیا انچنان اسیر دلداگی ها ودلباخته گی های ظواهر دنیا میشویم که غافل از ان خواهیم شد که به طور بالقوه ما نیز پتانسیل حهنمی شدن را داریم تولد هر انسان به طور بالقوه مزید انسانی شایسته حهنم است . . الا من ....اتی ا..بقلب سلیم ..

.اینکه یک ونیم میلیارد مسلمان جهان خشنود باشند که جمعیتشان نسبت به کل جهان زیاد شده مایه عزت وسعادت نیست نه در دنیا ونه در اخرت !

اینکه شاخه های مذهبی دین اسلام هم نسبت به ازدیاد جمعیتشون اهمیت میدهند هم چندان موید سعادت وبرتریت ما ودین ومذهب ما نیست . .انکه وانچه مایه سعادت انسانها در تمامی ادیان وهمه مسلک ها ومرام هاست میزان انرژیهای مثبت وارامش وعزت واحترامی است که هر فرد به سایر مخلوقات هستی از وجود خویش عطا می نماید . والا در صدر اسلام هم خیل عظیمی از قاتلان امامان و...مدعی مسلمانی بودند .

مگر نه اینکه امام اول را با قصد قربت به خداوند!به شهادت رساندند .جهالت وکفر و الحاد در ذهن یک مسلمان از این بیشتر واندیشه ای حهنمی تر از این عمل !

امام حسن وسیدالشهدا را نیز با قصد قربت الی ا..به شهادت رساندند .

اینک نیز امام غایب در دسترس ما نیست والا از دو میلیارد مسلمان مدعی بندگی خدا !چند نفر سینه سپر میکردند وجان فدایی او بودند . لاف نزنیم. متاع فریبنده دنیا به قدری جذاب ودلنشین وهمراه نفس اماره است که شجاعت واخلاص لازمه حهت طرد ونفی ان هر خار وخسی را مهیا نیست .

شاید چند میلیارد نفر از مدعیان بندگی خدا از همه ادیان !!منتخب وبرگزیده شده اند برای اثبات وتحقق ایه هل من مزید در قیامت .

پس چندان در دنیا ساده لوحانه به کثرت جمعیت پیروان دین و ایین ومذهب خویش مبالیم .که نهایت این ساده لوحی. !جهالتی است غر افرین و هدایتگر به سمت وسوی تباهی دردنیا ودر اخرت نیز مصداق هم فیها خالدون در جهنم خواهیم بود .

یکی مرد جنگی به از صد هزار

خداوند بندگان مخلص خویش را به عدل واحسان امر می نماید .به تقوا زهد عدالت و...ولازمه این طریقت دوری جستن از هر امتیاز برتری رانت وهر گونه بستری است که مایه تفوق ما نسبت به سایر انسانها به غیر حق باشد .معیار حق قوانین دنیایی وسلیقه ای ومقید به سرزمینها نیست .معیار انسانیتی است در سایه تعبد وبندگی ما که هرگز گزندی به غیر حق به سایر مخلوقات هستی از سوی ما تحمیل نگردد .

امری که بسادگی ان را فراموش نموده وبا ذهن وکلام وخط وگفتار وکردار واندیشه خویش هستی را با ان به تباهی مطابق با سلیقه خویش هدایت می نماییم .

خداوند حق است وندای انی انالحق! ندای نفس ماست برای تعبد وبندگی از شیطان رجیم ..

الا برای انانی که تذکره ای الهی در دست دارند ومنتخب خاص خداوند برای هدایت انسانها میباشند وانانی که مهر تایید اولیا الهی بر جان وروح انها نقش بسته است .

_______________________________ کاتب ویژهء اسدالله خان مدیرپایگاه@ــــثبتـــ

[گل]برای ديدنت،شادیم وُ سرمست[بوسه]
[]بیادِ خاطـراتتْ، جامْ در دست![بوسه]
[گل]
[گل]به یادت از سحرْ ،بيدارم امروز شکایت از چه کنم سینه سینه دردِ منست هزار شعله ی سوزان و آه سردِ منست نگاه کن که ز هر بیشه در قفس شیری بلوچ وُ کُرد وُ لُر وُ تُرک و گیله مرد منست بفکر مسئله ی بودن وُ نبودن نیست حدیث عهد وُ وفا می رود نبرد منست شراب آن سوی دیوار ماند و بادش یاد هنوز با غم این برگ های زرد منست به روزگار شبی بی سحر نخواهد ماند شرابِ نابِ سحر یا شبِ نورد منست جدایی از زن وُ فرزندوُ خانه مان ! سهل است مرا را ز خویش جدا می کنند ، دردِ منست جدایی از شبِ شعرت چه بی اَمان ! سخت است (طریقت)از شبِ هجران میکنم که، مَردِ منست
[گل]فراز روضه را در،خاطرت هست؟[بوسه]
[گل]
[گل]بياشاعر زِيادتْ مستِ مست است[بوسه]
[گل]سلامت می کند همواره،دربست[بوسه]

[گل]

نشسته گوشهء کنجی خیال می بافد

حکیم وُ عاقل وُ دانا جوال می بافد

رموز عشق ندانند وُ راز هستی را

نخورده آبِ شرابی وُ حال مستی را

گمان کنند که هستی نهایتی دارد

وَلای هستی عالم بدایتی دارد

درون حلقه چرخ بلند می چرخند

ندیده اند حقیقت بدور خود گردند

حکایتی ست غضبناک قصه بشری

خیال وُ وَهم وُ گمان وُحدیث دربدری

نگر به حلقه چشم و ردیف مژگانش

زعشق تیرو کمان می کشد بدرمانش

حدیث عشق حدیث یگانه دنیاست

مرام اهل(طریقت)زعشق واویلاست


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: سیاسی, اسدالله خان, فرمایشات
ادامه مطلب
[ جمعه یازدهم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 21:21 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

سالیکه نکوست از بهارش پیداست 1402 انجمن ادبی اسدالله خان :فرمایشات

🔻امام صادق عليه‌السلام:اِنَّ النّاسَ يَستَغْنونَ اِذا عُدِلَ بَيْنَهُمْ وَ تُنْزِلُ السَّماءُ رِزْقَها وَ تُخْرِجُ الاَْرْضُ بَرَكَتَها بِاِذْنِ اللّه ِ تَعالى

❇️ اگر در ميان مردم عدالت برقرار شود، همه #بی‌نياز می‌شوند و به اذن خداوند متعال، آسمان روزى خود را فرو می‌فرستد و زمين بركت خويش را بيرون می‌ريزد.

قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در روز ۲۹ اسفندماه سال ‎۱۳۲۹، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه‌های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می‌رود.

زمانی که اولین چاه نفت در ایران در بیش از یکصد سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت. اما کاشفان آن به خوبی می‌دانستند به چه ثروتی در ایران دست یافته‌اند و پایه‌های استعمار خود در ایران را با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند. شرکت‌های خارجی سال‌ها سرمایه مردم ایران را به تاراج بردند و دولت‌های وقت ایران هیچ گونه تلاش و توجهی برای احقاق حقوق مردم انجام ندادند.

دکتر “محمد مصدق” بزرگمرد تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران حرکت بزرگی را در کشور آغاز کرد که سنگ بنای تفکر اقتصاد “بدون نفت” بود. وی در شهریورماه ۱۳۲۰ و سقوط رضاخان، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت، بار دیگر به مجلس راه یافت. شرایط بین‌المللی در این دوره، به نحوی بود که کشورهای مختلف به ویژه روسیه، انگلیس و آمریکا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهره‌برداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روسها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکایی‌ها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.

دکتر مصدق که رهبری گروهی متشکل از ‎ ۱۶تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی‌ها گفت: “به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد چرا که این دور باطل تمامی نخواهد داشت.”

📚 كافى، ج ۳، ص ۵۶۸، ح ۶



موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، شعر، تصویر(عکس)، عکس(تصویر)
برچسب‌ها: اسفندماه سال ‎۱۳۲۹, فرمایشات
ادامه مطلب
[ دوشنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 10:52 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان : فرمایشات= آزاده یا اسیر و یا پشت میله ایم (نیکو خصال)

اگر میخوای ساخته بشی باید اول بشکنی...

اگه میخوای پیروز بشی اول باید شکست بخوری...

اگه میخوای بلند شی باید اول زمین بخوری....

اگه میخوای خوشحال زندگی کنی باید طعم ناراحتیو بچشی

تا از جهنم رد نشی بهشت رو نمیتونی ببینی رفیق...

به نام خداوند نیکو خصال ...

خداوند وصل و خدای وصال ...

به نام خداوند عاشق خداوند عشق ...

خداوند عشاق به شهر دمشق ...

به نام خداوند روز و خداوند شب ...

خداوند گفتار ، خداوند لب ...

به نام خداوند ماه و قمر ...

خداوند چشم و خدای بصر ...

به نام خداوند مهر و خدای کلام ...

خداوند گفتار نیکو ، خدای سلام ...

به نام خداوند دشت و خداوند کوه ...

خداوند هستی خدای شکوه ...

به نام خداوند رحمان خدای کمال ...

خداوند زیبا ، خدای جمال ...

به نام خداوند رنگین کمان ...

خداوند صحرا ، خدای دمان ...

به نام خداوند تیر و فشنگ ...

خداوند گفتار و حرف قشنگ ...

به نام خداوند نخل و کویر ...

خداوند ناهید ، خداوند تیر ...

به نام خداوند صبح پگاه ...

خداوند چشم و خدای نگاه ...

به نام خداوند رمز و رموز ...

خدای زمستان ، خدای تموز ...*

مثل تمومِ عالم حال منم خرابه… ●♪♫
مثل تمومِ بختا؛ بخت منم تو خوابه… ●♪♫
سنگ صبورم اینجا ●♪♫
طاقتِ غم نداره! ●♪♫
طاقت این که پیشش گریه کنم نداره! ●♪♫
حالی واسم نمونده، دنیا برام سرابه ●♪♫
داد میزنم که ساقی… ●♪♫

می خونه بی شرابه! ●♪♫
یادی نکردی از من… ●♪♫
رسمِ رفاقت این نیست ●♪♫
اشکی برام نریختی ●♪♫
عشق و صداقت این نیست ●♪♫
دشمن راهِ دورم! درد دلم زیاده… ●♪♫
جاده به جز جدایی؛ هیچی به من نداده ●♪♫


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خاص(رمزدار)، متفرقه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, نیکو خصال
ادامه مطلب
[ پنجشنبه هجدهم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 1:26 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان : فرمایشات= آزاده یا اسیر و یا پشت میله ایم (نیکو خصال)

اگر میخوای ساخته بشی باید اول بشکنی...

اگه میخوای پیروز بشی اول باید شکست بخوری...

اگه میخوای بلند شی باید اول زمین بخوری....

اگه میخوای خوشحال زندگی کنی باید طعم ناراحتیو بچشی

تا از جهنم رد نشی بهشت رو نمیتونی ببینی رفیق...

به نام خداوند نیکو خصال ...

خداوند وصل و خدای وصال ...

به نام خداوند عاشق خداوند عشق ...

خداوند عشاق به شهر دمشق ...

به نام خداوند روز و خداوند شب ...

خداوند گفتار ، خداوند لب ...

به نام خداوند ماه و قمر ...

خداوند چشم و خدای بصر ...

به نام خداوند مهر و خدای کلام ...

خداوند گفتار نیکو ، خدای سلام ...

به نام خداوند دشت و خداوند کوه ...

خداوند هستی خدای شکوه ...

به نام خداوند رحمان خدای کمال ...

خداوند زیبا ، خدای جمال ...

به نام خداوند رنگین کمان ...

خداوند صحرا ، خدای دمان ...

به نام خداوند تیر و فشنگ ...

خداوند گفتار و حرف قشنگ ...

به نام خداوند نخل و کویر ...

خداوند ناهید ، خداوند تیر ...

به نام خداوند صبح پگاه ...

خداوند چشم و خدای نگاه ...

به نام خداوند رمز و رموز ...

خدای زمستان ، خدای تموز ...*

مثل تمومِ عالم حال منم خرابه… ●♪♫
مثل تمومِ بختا؛ بخت منم تو خوابه… ●♪♫
سنگ صبورم اینجا ●♪♫
طاقتِ غم نداره! ●♪♫
طاقت این که پیشش گریه کنم نداره! ●♪♫
حالی واسم نمونده، دنیا برام سرابه ●♪♫
داد میزنم که ساقی… ●♪♫

می خونه بی شرابه! ●♪♫
یادی نکردی از من… ●♪♫
رسمِ رفاقت این نیست ●♪♫
اشکی برام نریختی ●♪♫
عشق و صداقت این نیست ●♪♫
دشمن راهِ دورم! درد دلم زیاده… ●♪♫
جاده به جز جدایی؛ هیچی به من نداده ●♪♫


موضوعات مرتبط: غزل، طنز تلخ، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، کاتب ویژه، ترانه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, نیکو خصال
ادامه مطلب
[ چهارشنبه سوم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 2:20 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

انجمن ادبی اسدالله خان (#فرمایشات)گاهی می بایست یکی برود : مملکت آباد می شودجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

با کاهش قیمت نفت و کامودیتی ها انتظار کاهش درامد دولت و افزایش قیمت دلار رو دارم.

وضعیت مملکت آدم رو یاده این ضرب المثل میندازه که یک نادان سنگی به چاه میندازه که صد تا عاقل نمیتونن درش بیارن. همین آدم نادونی که دنبال نابودی امریکا و اسرائیل هست و کشور رو به روسیه و چین فروخته و انواع تحریم ها رو به کشور و مردم تحمیل کرده بعد شعار اصلاحات اقتصادی میده. بازدهی ملک که سالی 2% هست. سود بانکی که زیره تورمه و ضرر. بورس و کریپتو که ول معطله. فقط طلا دلار باقی میمونه که اونام زیاد نمیشه فقط قدرت خرید رو حفظ میکنه.دیروز توی کلای هاوس خیلی سروصدا کردن دنبال تجمع بودن . جند روز بازارو مثبت میکنن که سهامدارا آروم بشن.

همین مــــردم قفس را آفـریـــــدنـد

همین مردم گلی از شاخه چیدنـد

چــرا پروازهــــــا را پـــر شکستنـد

چــرا آوازهــــا را ســــر بریــــدنــد

پس از کشف قفس ، پرواز پژمــرد

سرودن بر لب بــلبل گـره خـــورد

کلاف لالــــه در گم فــرو مانـــــــد

شکفتــن در گلوی گل گره خـورد

چــــرا نــــیـلوفـــــــر آواز بلبـــــل

به پــای میــــله های سرد پیچیـد

چـــــــرا آواز غمگیــــــن قنــــاری

درون سینـــــه اش از درد پیچیــد

چرا لبخند گل پــرپــر شد و ریخت

چه شـــد آن آرزوهـــــــای بــهاری

چرا در پشت میله خط خطی شد

صـــدای صـــاف آواز قنـــــــــــاری

چرا لای کتــــابــی ، خشک کردند

بــــرای یــــــادگــــاری پیچکـی را

به دفتر هـــای خود سنجاق کردند

پر پـــروانــــه و سنجـــاقکــــــی را

خـــدا پــر داد تـــا پــــرواز بـــــاشد

گلــــویی داد تـــــــــا آواز بـــــاشد

خدا می خواست بـــاغ آسمـان ها

به روی مـــا همیــشه بـــاز باشــد

خــدا بــال و پـــر و پــــروازشان داد

ولی مــردم درون خــــود خزیـــدنـد

خــدا هفــت آسمـان بــز را ساخت

همین مـــردم قفس را آفـــریــــدند

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

انجمن ادبی اسدالله خان (#فرمایشات)گاهی می بایست یکی برود : مملکت آباد می شود

(پیام اقدس خانوم ـــثبتـــ برای سرود پرچم ایران = اقدس)

پــرچم ایـــران که می بـــودی سه رنـــگ

هر سه رنگـــش را مــــجـزا کــــرده اند

رنگِ سرخش شا هد خون شهیدان است وُبس

رنگ سبزش شــالِ غــاقآ کرده ند

از سفیدش کرده اند عـمــا مه ها

بر سرِ آشیخ ها با ذکر امّــــــا کرده اند

چوبِ خشکش را بــــدون وازلـــــین

طویِ ماتَحتِ همه مسنضعفین جا کرده اند

خُرده می گیرند بر من شاید از کم داشتن

مثل دیوانه که کم دارد از آدم داشتن !

کوه جان سختم که هرگز تاب باریدن نداشت

خسته ام از شانه های قرص و محکم داشتن

زل مزن مانند خورشیدی به من ، بی اختیار

باید از تو بگذرم با پلک برهم داشتن

حاصل عمر درختان را نشانم داده اند

قامتی در زیر بار زندگی ، خم داشتن

زخم وقتی بیشتر از حد به آدم خورده است

فایده دیگر ندارد فکر مرهم داشتن

ـــثبتــ :تصاویر روایت بدون شرح در ادامه انجمن ادبی اسدالله خان

می‌دانستیم که برای معشوقه،،،باید گل خرید،،،اما ما گرسنه بودیم
پولی را که برای خرید گلکنار گذاشته بودیم خوردیم

گذشت

گذشت عهد من وُ هرچه بود گذشت

به گریه گفتمش آری ولی چه زود گذشت

بهار بود و تو بودیّ و عشق بود و امید

بهار رفت و تو رفتیّ و هرچه بود گذشت

شبی به عُمْر ، گَرَم خوش گذشت آن شب بود

که در کنار تو با نغمه و سرود گذشت

چه خاطرات خوشی در دلم به جای گذاشت

شبی که با تو مرا در کنار رود گذشت

گشود بس گره آن شب ز کار بسته ی ما

صبا چو از برِ آن زلف مُشک سُود گذشت

مراست عکس تو یادآور سفر ، آری

چه سان توانم ازین طرفه یاد بود گذشت

غمین مباش و میندیش ازین سفر که تو را

اگرچه بر دل نازک غمی فزود ، گذشت

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان #خبر (گزارش:گذشت) الفرار : رهبر،ابتر => ــثبتـــ

تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی)

<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, فرمایشات, مملکت آباد می شود
ادامه مطلب
[ شنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 13:30 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید