.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب
|
انجمن ادبی اسدالله خان ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی
|
آن شنیدستی دوهل از دور بِه اسب تازی ، از اُلاغ شرّ بِه پدر بخندید و ارکان دوبیتی پسندید . تا مرد سخن نگفته باشد... هر بیشه گمان مبر خالیست
دیشب نشسته بودم، در زیرِ ماهِ کامل آتش سَماع میکرد، در پیشگاهِ معشوق از هیبتِ خروشش، سیمایِ عقل آشفت در گوشِ قلبمان کرد، بانویِ عشق نجوا آن کوله بارِ عرشی، پایین گذاشت از دوش از شرمِ گونه هایش، آهسته بوسه بر دست عطرِ خدا که پیچید، دریا به باد رو کرد دریا :غزل ترانه می خواند، عاشقانه باران و ابر و آتش، دریا و موج و مهتاب بر قلبِ کهکشان خورد، تیری چو تیرِ آرش هستی نگاه میکرد، بر عشقِ پاکِ ایران موضوعات مرتبط: غزل، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، کاتب ویژه، ترانه برچسبها: انجمن ادبی, اسدالله خان, آنگه به سجده افتاد, در پایِ عشق [ جمعه چهارم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 0:31 ] [ ـــــثبتـــــ ]
[ ]
|
|
| [ انجمن ادبی اسدالله خان : وبلاگ ـ[ ـــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب ] [ Weblog Themes By : http://anjomamn-asdolakhan.blogfa.com/http://mahamiy.blogfa.com/] |