انجمن ادبی اسدالله خان #تصویر (گزارش:این روزگار+ گاو مش قاسم ) الفرار : رهبر،ابتر => ــثبتـــ
گاو صاحب الزمان ...!!!مش قاسم (فریدون آدمیت)
به سال 1265 هجري قمری، قصابی در ميدان صاحب الآمر ميخواست گاوی ذبح کند
گاو از زير دست وی فرار کرد و به مسجد قائم الزمان گريخت! قصاب ريسمانی برد و در گردن گاو انداخت تا بيرون بکشد. گاو زور داد، قصاب به زمين خورد و در جا قالب تهی کرد.
در اين وقت بانگ صلوات مردم بلند شد و اين امر معجزه ای عظیم تلقی شد!
پس آن چنان که افتد و دانی، بازار تا يک ماه چراغانی گرديد.
تبريز شهر صاحب الزمان به شمار آمد و مردم خود را از پرداخت ماليات و توجه به حُکمِ حاکم معاف دانستند.
گاو را به منزل مجتهد جامع الشرايط وقت آقا مير فتاح بردند و ترمه ای رويش کشيدند!!
مردم دسته دسته با نذر و نياز به زيارت آن رفته و به شرف ثُم بوسی اش نائل آمدند و ترمه ی آن حيوان به تبرک همی ربودند. در عرض يک ماه مويی از گاو به جا نماند و همه به تبرک رفت.
لسان الملک سپهر در باره ی اين بخش ماجرا می نويسد:
ميرفتاح مجتهد تبريزی عامل اصلی فتنه ی تبريز و غوغای عامه بود و شورش بظاهر مذهبی که در بوسيدن ثُم گاو مقدس بر ديگران پيشی گرفته بود؛ عوام مردم را وا داشت تا در شهرهای آذربايجان بر سر کوچه و بازار از معجزات حضرت گاو داستانها بسازند و نعره زنند که شهر تبريز مقدس و از ماليات ديوان و حاکم معاف است.
حتئ چهره ی گاو را نقاشان زبر دست ترسيم کردند و به زائرين بقعه مبارکه فروختند و مردم نادان در خانه های خود شمائل گاو صاحب الزمان را آویختند!!!!
متوليان حضرت گاو از سر نادانی به جای کاه و يونجه به او نقل و نبات دادند و بعد از چندی گاو مقدس بيمار شد و مُرد..!!
مردم با حُزن و اندوه فراوان در حاليکه بر سينه خود می کوفتند تشييع جنازه مفصلی از آن «بزرگ مقام» کردند و در مکانی به خاک سپردند که هنوز به آرامگاه گاو صاحب الزمان برای اهل منبر معروف است..
کور و لنگ غرفه ها و شاه نشين های مسجد را پر کرده بودند هر روز معجزه و آوازی تازه بر سر زبان ها افتاد بزرگان پرده و فرش و ظرف به مسجد می فرستادند.
کنسول انگليس هم چهل چراغ فرستاد که هم اکنون زير گنبد مسجد آويزان است...
حاج ميرزا باقر امام جمعه تبريز که با کنسولگری انگليس رابطه مستقيم داشت، فتوا داد که هرکس درجوار آن مسجد به خصوص باده بنوشد يا قمار کند واجب القتل خواهد بود و چون رسماً شهر تبريز محل ظهور «امام زمان» اعلام شده بود پس بنا به روايات و احاديث معتبر، مردم از پرداخت ماليات به دولت و اجرای قوانين وضع شده ی حکومتی معاف بودند.
بالاخره امير کبير نيرويی از پایتخت فرستاد که حاجميرزا باقر امام جمعه و ميرزا علیشيخ الاسلام و پسرش ميرزا ابولقاسم که هر سه از مُلايان با نفوذ بودند دستگير و تبعيد کنند و با وجود مقاومت آنها و حمايت عوام اين مقصود حاصل و غائله ختم شد.
چون روشن شد که اين فتنه ها نتيجه ی تحريک و دخالت مستقيم استيونس کنسول انگليس در تبريز بوده امير کبير نامه ای به تاریخ 1266 به سفارت انگليس در تهران ميفرستد که بخشی از آن چُنين است:
بعد از اينکه مردم اجامره و اوباش تبريز به جهت شرارت های خودشان در امور مملکتی و اتلاف ماليات ديوانی از برای خود مآمن و بستی قرار گذاشته و خودسری ها کنند؛ عاليجاه مشاراليه به جهت تقويت آنها و استحکام خيالاتشان چهل چراغی به مسجد صاحب الزمان فرستاد و بر آنجا توقف کرده، زياده از حد باعث جرأت عوام و اشرار گشته و پای جسارت را بيشتر گذاشته اند تا از اين خيالات خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند.
بر گرفته از کتاب :
دکتر فریدون آدمیت، امیر کبیر و ایران، انتشارات خوارزمی، فصل سیاست مذهبی،
بخش اول: کاهش قدرت روحانی(صفحه429)
جهالت انتهایی ندارد...
ما که در سایه خورشید معذب بودیم
چشممان کور،سزاوار همین شب بودیم
تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی) 
گوساله ↘<< بدو(همآهنگ ــــثبتـــ اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم
انجمن ادبی اسدالله خان #تصویر (گزارش:گاو: مش قاسم ) الفرار : رهبر،ابتر => ــثبتـــ

موضوعات مرتبط:
خبر،
سیاسی،
طنز(فکاهی) جُک،
متفرقه،
موقت،
ـــــــثبتـــــ،
#فرمایشات اسدالله خان
برچسبها:
انجمن ادبی اسدالله خان,
تصویر,
گزارش,
گاو
ادامه مطلب