.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان  #مهستی  (ترانه)  ـــثبتـــ موسیقی ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

بیا که من هنوز یارتم  با آه سینه سوز یادتم

شب یادتم و روز یادتم فدات شم یادتم فدات شم

بیا که جز تو یار ندارم صبر ندارم قرار ندارم

به هیشکی جز تو کار ندارم فدات شم ندارم فدات شم

بیا که دل آروم نمیشه غمم بی تو تموم نمیشه

میخوامت اما روم نمیشه فدات شم نمیشه فدات شم

تو مثل عمر من میمونی عشقم و تو چشام میخونی

من میدونم و تو میدونی فدات شم میدونی فدات شم

همیشه اسم تو مثل یه گل روی ِلبامه

همیشه شعر تو قصهٔ تو شور صدامه

امید دیدنت باعث شادی روزامه

تورو تو خواب دیدن بهانهٔ خواب شبامه

بیا که من هنوز یارتم  باآه سینه سوز یادتم

شب یادتم و روز یادتم فدات شم یادتم فدات شم

بیا که جز تو یار ندارم صبر ندارم قرار ندارم

به هیشکی جز تو کار ندارم فدات شم ندارم فدات شم

همیشه اسم تو مثل یه گل رویِ لبامه

همیشه شعر تو قصهٔ تو شور صدامه

امید دیدنت باعث شادی روزامه

تورو تو خواب دیدن بهانهٔ خواب شبامه

بیا که من هنوز یارتم باآه سینه سوز یادتم

شب یادتم و روز یادتم فدات شم یادتم فدات شم

بیا که جز تو یار ندارم صبر ندارم قرار ندارم

به هیشکی جز تو کار ندارم فدات شم ندارم فدات شم

اجرا : مهستي

 

 


موضوعات مرتبط: سیاسی، شعر، تصویر(عکس)، طنز(فکاهی)  جُک، متفرقه، ـــــــثبتـــــ، مناسبت
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, مهستی, ترانه, ـــثبتـــ موسیقی ــثبتـــ
ادامه مطلب
[ جمعه پنجم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 19:10 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ انجمن ادبی اسدالله خان #موسیقی (فرشته) ـــثبتـــ ترانه ــثبتـــ

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

عشق لهیب دو نگاهِ نمی دونم

یا اینکه حدیث یه گناهِ نمی دونم ، نمی دونم

عشق تمنّای دو قلبِ نمی دونم

یا اینکه رفیق نیمه راهِ نمی دونم ، نمی دونم

ای عشق عزیز، هر چه هستی، من بندهٔ درگاه تو هستم

تا یک قدمی به مرگ مانده، ای عشق هواخواه تو هستم

عشق سؤال بی جوابه، تأثیر پیالهٔ شرابه، در سینه نشوندنش ثوابه

یا اینکه حباب روی آبِ ، نمی دونم ، نمی دونم

عشق سؤال بی جوابِ، تأثیر پیالهٔ شرابِ، در سینه نشوندنش ثوابه

یا اینکه حباب روی آبِ، نمی دونم ، نمی دونم

عشق لهیب دو نگاهِ نمی دونم

یا اینکه حدیث یه گناهِ نمی دونم ، نمی دونم

عشق تمنّای دو قلبِ نمی دونم

یا اینکه رفیق نیمه راهِ نمی دونم ، نمی دونم

من عشق و رو پیشونی بر خاک بجویم، در چهرهٔ عاشقان غمناک بجویم

در چشم به اشک آمدهٔ مست خرابات، یا پیش فقیر دست و دل پاک بجویم

ای عشق عزیز، هر چه هستی، من بندهٔ درگاه تو هستم

تا یک قدمی به مرگ مانده، ای عشق هواخواه تو هستم

عشق لهیب دو نگاهِ نمی دونم

یا اینکه حدیث یه گناهِ نمی دونم ، نمی دونم

عشق تمنّای دو قلب نمی دونم

یا اینکه رفیق نیمه راهِ نمی دونم ، نمی دونم

اجرا : فرشته

انجمن ادبی اسدالله خان #موسیقی (فرشته) ـــثبتـــ ترانه ــثبتـــجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ


موضوعات مرتبط: ترانه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, مهستی, ترانه, ـــثبتـــ موسیقی ــثبتـــ
ادامه مطلب
[ شنبه بیستم آذر ۱۴۰۰ ] [ 18:27 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید