.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

بی-مغزی خامنه ای #رهبرِ-ولایت ابتر-به ولایت عزائیل عنترمُرد@

معرفی و دانلود کتاب سفر به ولایت عزرائیل

ایران : فساد وُ مرگ فراوان فراهم است
در جای جای مملکت اینان فراهم  است

رندیّ و رشوه خواری و هیزیّ و اختلاس
 زجر و زباله گردیِ عریان فراهم است 

در زیر سقف و ظلمتِ آخوند وُ چارپا 
تکثیرِ روزهای پریشان فراهم است  

تبعیض و تن فروشی و از دین گریختن
در تار و پود جامعه خسران،فراهم است 

سَدها اگرچه خالی و باران نماز بود
عُصیان برای ورطهء ،طغیان فراهم است  

دَم  کرده بود مغز و دل و روح مملکت
بیهودگی،حماقت و هذیان فراهم است 

من بودم وُ شب وُ غم و اندوه بی کران
بغضم گرفته بود و بیابان فراهم است 

 فقر و فساد کوچه به کوچه ادامه دار 
در جای جای شهر غم نان فراهم است

رندیّ و رشوه خواری ِ آخوندوُ  اختلاس
 زجر و زباله گردیِ ایمان فراهم است 

بالای سقف و ظلمتِ آخوند و چارپا 
تکبیرِ روزهای پشمان فراهم است  

تبعیض و تن فروشی و از دین گریختن
در تار و پود کشور ایران فراهم است  

سَدها اگرچه خالی و باران سَراب بود
تونل برای موشکِ  طغیان فراهم است 

دَم  کرده  مغز عارف  وُ عامی دراین زمان 
بیهودگی،حماقت و هذیان فراهم است

از طنز تلخ : شب و غم  گشته  بی کران
بُغضی گرفته مردم ایران  فراهم است

 

 انجمن دی (سه گانه)  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

 انجمن دی (طنز)دین(اسدالله  میرزا (بدون شرح»دین کیلوئی چنده؟؟؟؟)  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

پوچ است نگاه ملت از  آینده 
از رهبر انقلاب خود شرمنده 
اَبتر شدگان وادیِ  حـیــر انی

کی می شود از خیالِ خود پاینده 
خودشیفتگاه از همه  هستی ساقط 
در بی خبری  گور خودش را کنده

در کشور ایران عرب موش خوری

خوابیدن در گُور بُوَد اَرزنــــده

هرکس که عنان کشورش بگسسته 

زیراکه شعار مذهــبــی افکنده

در و دای حیرت آوری سرگردان

افتاده به دریوزگی وُ شرمنده

از دین خبری نیست ولی درظاهر

یک عده شدند رهبرِ یک دنده

هی تاخته  بر گُرهء  اُوهام  وُخیال

مانند خــدای قـادری بــر بنــده  

این ملت بدبخت ندارد چاره

 دین: رفته به تاراج کیلوئی چنده ؟ 

 انجمن دی(طنز) (بدون شرح»دین« :تاراج، کیلوئی ،چنده؟)  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

 


 

دوستانی که حال و حوصله سوال از وزیر اطلاعات بابت ضربه های پی در پی به برنامه هسته ای را هم ندارند و زورشان نمی رسد تا در برابر استخدام غيرقانونی مزدور سعودی‌ها در دانشگاه تهران بایستند. 

  

 

خبر(سیاسی) بین المللی@مرگ خامنه ای

 "تولید جهش "برای بد بختی ها مُرد   

  دستار به سر شد انگلِ لختی هامُرد

"گر صبر کنی زِغوره حلوا سازم"خامنه ای  

چل سالِ دگر بکش بکش سختی هامُرد

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

   انجمن ادبی اسدالله خان  (#فرمایشات)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 ادامه  مطلب  ...یکی برای روز#قدس <<<<...بدون شرح  

 


  تصویر : رهبر فراری (جمبوری اسهالی) 

      واکسن  << بدو(همآهنگ  ــــثبتـــ  اختلاس ازین ولایت امام دُمبه شُفصدم(روز قدس+نماز دُمبه)

 

انجمن ادبی اسدالله خان(طنز)  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, ـــثبتــ, شاه, شطرنج
ادامه مطلب
[ یکشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۱ ] [ 1:53 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

    انجمن ادبی اسدالله خان  (ـــثبتــ=شاه  +شطرنج+پریشانی  )بدون شرح جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

برای بزرگنمایی لطفا کلیک کنید 

شاه شطرنج منی بارخ ماهت چه کنم؟

با سپید دل وچشمان سیاهت چه کنم؟

 تاابددر دلی وگاه به گاهی دیــده

این هـمه زیروبم گاه به گاهت چه کنم؟

  سپه حسن توازتاب غزل بیرون است

من وامانده به اوصاف سپاهت چه کنم؟

  عالمی خاطرچشمان تو را می خـواهند

من و یک عالمه ای خاطره خواهت چه کنم؟

 بزم خورشیدی ودل طاقت دیدارت نیست

درشبم باطپش صبح پـگاهت چه کنم؟ 

یوسفم تشنه وصحراهمه گرگ آلوده است

گر پناهم نـشود گـوشه ی چاهت چه کنم؟ 

روزها رفته ودرفاصله هایت سالی است

وای با روز وشب وهفـته وماهت چه کنم؟؟ 

چهره ی ماه توتاجلوه گر برکه ی ماست

در مـدارتو بیایم سرراهت چه کنم؟

دکـتر از شـرح پریشانی من گوش بده     قوتِ بی سر وُ سامانی من گوش بده

دو، سه روزی که نه یکماه برایم بنــویس    حالــت سـر به بیابانی من گوش بده

عکسی ازین دل پژمرده برایم بنویس بحث افسردگیِ سخت گرانجانی من گوش بده

اِسکنی از دل ریشم بنماجانِ طبیب  عشق سودازده وُمهرِفراوانی من گوش بده

ای حکیم از حسد وُحرص مرا درمان کن      شرف بندگی انسانی من گوش بده 

نسخه ای ناب که دورم کند از هر نخوت   بهر آسـایش وُ آسـانی من گوش بده

گاه گاهی تو مرا پیش مکشاور بفرست    بـشــنو   بانگ هزارانی من گوش بده

مشی درویشی وُ  آداب قناعت کردن  ناله هــای شـب  زندانی من گوش بده

 

گوشِ من گیر ببر دامنه ء کوه و کمـر   گاه گاهی غزل نهر لواسانی من گوش بده

یزد بنویس که با جمله رفیقان برویم گرنشد   یزد بیا گردش طهرانی من گوش بده

گرمیّسرنشدازخارجه وُ هند وُفرنگ  بهترازچین وُختن گردش ایرانی من گوش بده

نسخه بنویس هوائی بخورد احساسم  سایه نارون از بانگ سپاهانی من گوش بده

  به سپاهانی وُ تفریح درآن سامان را  زنده رود ست یقین نالهء ریحانی من گوش بده

فصل گرماشده وُ توصیه کن آبتنی   یاکه سر بسته بگویم تو زمستانی من گوش بده

چون بهار آید و فصلِ گُل وُ بلبل گــردد  کاتب وُ انجمن وُ جمع غزلخوانی من گوش بده

تو ز ویروس خبر داری وُ «کرونا» دانا    پند معشوقگی ات کاملِ  وُ  ارزانی من گوش بده    

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

    انجمن ادبی اسدالله خان  (ـــثبتــ=خاطرات +شرح+عشق  )بدون شرح جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 


برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, ـــثبتــ, شاه, شطرنج
ادامه مطلب
[ پنجشنبه سی ام تیر ۱۴۰۱ ] [ 0:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

    انجمن ادبی اسدالله خان  (ـــثبتــ=شاه  +شطرنج+پریشانی  )بدون شرح جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

برای بزرگنمایی لطفا کلیک کنید 

شاه شطرنج منی بارخ ماهت چه کنم؟

با سپید دل وچشمان سیاهت چه کنم؟

 تاابددر دلی وگاه به گاهی دیــده

این هـمه زیروبم گاه به گاهت چه کنم؟

  سپه حسن توازتاب غزل بیرون است

من وامانده به اوصاف سپاهت چه کنم؟

  عالمی خاطرچشمان تو را می خـواهند

من و یک عالمه ای خاطره خواهت چه کنم؟

 بزم خورشیدی ودل طاقت دیدارت نیست

درشبم باطپش صبح پـگاهت چه کنم؟ 

یوسفم تشنه وصحراهمه گرگ آلوده است

گر پناهم نـشود گـوشه ی چاهت چه کنم؟ 

روزها رفته ودرفاصله هایت سالی است

وای با روز وشب وهفـته وماهت چه کنم؟؟ 

چهره ی ماه توتاجلوه گر برکه ی ماست

در مـدارتو بیایم سرراهت چه کنم؟

دکـتر از شـرح پریشانی من گوش بده     قوتِ بی سر وُ سامانی من گوش بده

دو، سه روزی که نه یکماه برایم بنــویس    حالــت سـر به بیابانی من گوش بده

عکسی ازین دل پژمرده برایم بنویس بحث افسردگیِ سخت گرانجانی من گوش بده

اِسکنی از دل ریشم بنماجانِ طبیب  عشق سودازده وُمهرِفراوانی من گوش بده

ای حکیم از حسد وُحرص مرا درمان کن      شرف بندگی انسانی من گوش بده 

نسخه ای ناب که دورم کند از هر نخوت   بهر آسـایش وُ آسـانی من گوش بده

گاه گاهی تو مرا پیش مکشاور بفرست    بـشــنو   بانگ هزارانی من گوش بده

مشی درویشی وُ  آداب قناعت کردن  ناله هــای شـب  زندانی من گوش بده

 

گوشِ من گیر ببر دامنه ء کوه و کمـر   گاه گاهی غزل نهر لواسانی من گوش بده

یزد بنویس که با جمله رفیقان برویم گرنشد   یزد بیا گردش طهرانی من گوش بده

گرمیّسرنشدازخارجه وُ هند وُفرنگ  بهترازچین وُختن گردش ایرانی من گوش بده

نسخه بنویس هوائی بخورد احساسم  سایه نارون از بانگ سپاهانی من گوش بده

  به سپاهانی وُ تفریح درآن سامان را  زنده رود ست یقین نالهء ریحانی من گوش بده

فصل گرماشده وُ توصیه کن آبتنی   یاکه سر بسته بگویم تو زمستانی من گوش بده

چون بهار آید و فصلِ گُل وُ بلبل گــردد  کاتب وُ انجمن وُ جمع غزلخوانی من گوش بده

تو ز ویروس خبر داری وُ «کرونا» دانا    پند معشوقگی ات کاملِ  وُ  ارزانی من گوش بده    

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

    انجمن ادبی اسدالله خان  (ـــثبتــ=خاطرات +شرح+عشق  )بدون شرح جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، غزل، طنز تلخ، موسیقی، ترانه
برچسب‌ها: انجمن ادبی اسدالله خان, ـــثبتــ, شاه, شطرنج
ادامه مطلب
[ چهارشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 16:58 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان
لینک های مفید