.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب
|
انجمن ادبی اسدالله خان ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی
|
انجمن ادبی اسدالله خان(ــثبتـ: کاتبِ ویژه اسدالله خان)افکار سروش دكتر عبدالكريم سروش در رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و در رشتهٔ شیمی تجزیه و فلسفه علم در دانشگاه لندن تحصیل کردهاست. او نظریات خودش را کلام جدید مینامد؛ و مرام کلامی خود را نومعتزلی میداند. وبگاه بیبیسی فارسی در گزارشی، وی را مناقشهبرانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تأثیرگذارترین متألّهان شیعی نزدیک به سه دههٔ اخیر ایران و رهبر جریان روشنفکری اصلاحطلب ایران دانست.سروش آثار و تحقیقاتی در زمینهٔ ادبیات فارسی نیز انجام داده و از مولویشناسان حال حاضر است. او تصحیح مثنوی معنوی بر اساس نسخه قونیه را انجام داده؛ که مورد تحسین فراوان قرار گرفت. توصیه روحالله خمینی و تأثیرپذیری سروش از نظرات کارل پوپر در فلسفه علم و فلسفه سیاسی باعث شد وی به عنوان یکی از منتقدان مارکسیسم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ مطرح شود. پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج استادان و دانشجویان و بستن دانشگاهها میدانند؛ ولی سروش همواره دست داشتن در این اقدامات را تکذیب کردهاست، با این توضیح که رویداد انقلاب فرهنگی را باید از ستاد انقلاب فرهنگی جدا دانست، وظیفه این ستاد بازگشایی دانشگاهها بود که در اثر انقلاب فرهنگی تعطیل شده بودند. او در ابتدا از حامیان روحالله خمینی و نظام جمهوری اسلامی بود. در طول دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، او عضو هیئت علمی فلسفه در دانشگاههای تهران و امام خمینی قزوین بود. در دهه ۷۰ به جلسات سخنرانی او توسط انصار حزبالله حمله میشد و از تدریس در دانشگاه محروم شد. پس از آن او به آمریکا مهاجرت کرد. در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران سال ۱۳۸۸ او به انتقاد شدید از جمهوری اسلامی پرداخت و در نامههایی به علی خامنهای و مراجع تقلید، شدیداً انتقاد کرد.سروش همواره کوشیدهاست تأویلی جدید از اسلام ارائه کند. دیدگاههای او همواره مخالفتهایی را در بین روحانیان برانگیختهاست. در سال ۲۰۰۹، مجلهٔ فارن پالیسی وی را هفتمین روشنفکر مردمی جهان معرفی کرد. کودکی و نوجوانی پیش از انقلاب سروش در کتاب «قصه ارباب معرفت» زبان تحسین از روحالله خمینی گشود و نوشت «خمینی را پیش از شریعتی شناختم. وقتی دانشآموز دبیرستان بودم، پس از رهایی خمینی از زندان در خیل مشتاقان و هواداران بسیار او به خانه او رفتم و این نخستین بار بود که او را از نزدیک میدیدم. سالیان بعد در دوران دانشجویی کتاب مخفی حکومت اسلامی او را خواندم و در سلک مقلدان او درآمدم. در فرنگ او را بهتر و بیشتر شناختم.»وی بعدها در مورد خمینی گفت او شخصاً آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت. به علاوه او از سرکوب مخالفان خود ابایی نداشت. همچنین او برای زندگی فردی انسانها ارزشی قائل نبود، زیرا آن را منبعث از ارادهٔ پروردگار میدانست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها با معرف محمد بهشتی و تأیید روحالله خمینی، به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و تا سال ۱۳۶۲ که این ستاد منحل شد عضو آن ماند. در سال ۱۳۶۰ سروش کوشید با بهرهگیری از فلسفه آنالیتیک، مقولاتی را در نقد مارکسیسم طرح کند. این مقولات به تدریج در کتاب «دانش و ارزش» به سوی نقد ایدئولوژی اسلامی کشیدهشد. در کتاب تفرج صنع، وی کوشید از حیثیت اجتماعی و موقعیت معرفتشناختی علوم انسانی دفاع کند و در گفتاری از «وحشی و بیوطن بودن علم» سخن گفت و بیان کرد علم ایرانی و غربی یا اسلامی و مسیحی نداریم. وی میخواست با این تصور روحانیان، که معتقد بودند علوم انسانی رقیب دین هستند و باید اسلامیشوند، بستیزد. سخنان او باعث شد که نشریه دانشگاه انقلاب و دانشجویان تندرو در نقد او مقاله نوشتند و منتشر کردند و از «علم انسانی – اسلامی» به دفاع برخاستند. همچنین سروش از «انقلاب آموزشی» سخن به میان میآورد و میگفت انقلابها به اراده و اختیار نیستند و از همینروی، نمیتوان انقلاب کرد بلکه انقلاب میشود. بحثهای صریح وی باعث شد که با توصیه روحالله خمینی اعضای ستاد انقلاب فرهنگی به قم رفتند و با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتگو کردند. زبان عبدالکریم سروش به عنوان یک متکلم اگرچه از نظر ادبی کهنهگرا بهشمار میرفت نثری در قید سجع بود، برخی از دانشجویان و جوانان را به خود جذب کرد. ادبیاتی که او در زمینه الهیات و تبیین مفاهیم تازه فلسفه علم و معرفتشناسی آفرید، بر زبان دورهای از روشنفکری ایران و مخالفان و منتقدان اندیشه عبدالکریم سروش اثر نهاد. او به سبب تحصیلاتش در علم تجربی، تلاش بسیاری کرد تا رشته فلسفه علم را در دانشگاههای ایران جای دهد. در دهه ۶۰ نوشتههای او و غلامعلی حدادعادل به عنوان کتاب درسی «بینش اسلامی» در دبیرستان تدریس میشد و صدا و سیما سخنرانیهای او را پخش میکرد. وی تلاش کرد از دین در جامعهٔ ایرانِ بعد از انقلاب ایدئولوژیزدایی کند؛ و با باور به عقلِ مستقل از وحی، عقل و تجربه را با رهیافتی معرفتشناسانه در کنار وحی بنشاند و کلام، اخلاق و عرفان دینی را، در جایگاهی برتر از فقه بنشاند.مقالات عبدالکریم سروش با عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت» در نشریه «کیهان فرهنگی» از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ منتشر میشد. در این مقالات او نظریاتی در مورد «معرفتشناسی دین» مطرح کرد که بر پایه آن دین از معرفت دینی جداست. او معتقد است دین اگرچه الهی و کامل است؛ ولی معرفت دینی را همانند دیگر معرفتهای آدمی میداند که معروض به خطا هستند. این نظریه که شناخت سنتی از دین را منسوخ اعلام میکرد، مخالفتهای گسترده فقیهان را در پی داشت و همچنین از این رو که ولایت دینی و فقهی را ناراست با سرشت جهان جدید میدانست، دشمنی مقامات حکومتی را با سروش برانگیخت. محرومیت از تدریس و خروج از ایران ویرایش سروش همواره کوشیدهاست تا تأویلی جدید از اسلام را ارائه کند. این تأویل، بهویژه در مقابل اسلام بنیادگرایانه قرار میگیرد. پلورالیسم دینی وحی و قرآن ولایت فقیه حکومت دینی سروش نظریهپرداز اصلی نظریه حکومت اسلامی را محمد تقی مصباح یزدی میداند. وی معتقد است مراد مصباح یزدی و همفکرانش از حکومت اسلامی همان «حکومت فقهی» و برپا کردن جامعه دینی است. دموکراسی سکولاریسم سکولاریسم سیاسی: سکولاریسم سیاسی یعنی انسان، نهاد دین را از نهاد دولت جدا کند و حکومت نسبت به تمام فرقهها و مذاهب نگاهی یکسان داشته باشد و تکثر آنها را به رسمیت بشناسد و نسبت به همه آنها بیطرف باشد.وی سکولاریسم سیاسی را به معنای جدا کردن حکومت از دین میداند و نه جدا کردن دین از سیاست. به گفته او، اگرچه یک معنی سکولاریسم نفی دخالت روحانیت در امور تعریف میشود ولی این به معنی نفی دخالت دین نیست.[سکولاریسم فلسفی: سکولاریسم دیگری داریم با نام سکولاریسم فلسفی که معادل با بیدینی و بی اعتقادی به دیانت است و نوعی ماتریالیسم (مادهگرایی) است. این نوع سکولاریسم با اندیشه دینی غیرقابل جمع است. نظریهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه:نظریه ولایت مطلقه فقیه که با دموکراسی سازگار و قابل جمع نیست فرزند مهدویت سیاسی است. مهدویت سیاسی توجیهگر امتیازات ویژه فقها برای حکومت در نظریه ولایت فقیهاست. مهدویت سیاسی بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، ولی فقیه را نائب حجت بن الحسن فرض میکند و همان اختیاراتی را به ولی فقیه در قدرت و تصرف در نفوس و اعراض و اموال مسلمین میدهد که امام غائب داراست به اعتقاد سروش این روشنفکران دینی بودند که وام کردن از اندیشههای دیگر را در یک جامعه دینی ماکسیمالیست که فکر میکند چون دین دارد پس همه چیز دارد، مباح و مجاز کردند. سروش میگوید: «در چنین جامعهای از دیگران گرفتن و اقتباس کردن حرام شمرده میشود. اما روشنفکران دینی این راه را باز کردند و به مردم گفتند که میتوانند دیندار باشند در عین حال به تجدد، به مغرب زمین و اندیشههای نو هم بله بگویند. دیگر این که روشنفکران دینی اخلاق را برتر از فقه نشاندند و گفتند که فقه یک شعبه دین و یک ضلع است اما مهمترین ضلع نیست و اضلاع بسیار مهم دیگری دارد که اخلاق مهمترین آن است و یک جامعه دینی وقتی واقعاً دینی است که اخلاقی باشد و نه فقهی و این که فقهی کردن جامعه به زور امکانپذیر هست اما اخلاقی کردن جامعه هنگامی انجام میگیرد که با تربیت، با آموزش و کار عمیق فرهنگی انجام بگیرد.» روحالله خمینی خوانش رؤیا از آیات قرآن ویرایش سروش در دانشگاههای آمریکا، آلمان، هلند و… در زمینههای مولویشناسی، اسلامشناسی و فلسفه علم به تدریس پرداخت و اگر به سمیناری در ایران دعوت میشد، مقاله میفرستاد. همچنین او در مؤسسهٔ آیاسآیام هلند (مؤسسه تحقیق در اسلام معاصر)، تحقیقاتی شخصی روی کتابهای خود انجام داد و در دانشگاه آمستردام فلسفهٔ سیاست در اسلام را تدریس کرد. سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه کلمبیا کار تحقیقی کرد و بعد از آن برای تدریس به دانشگاه جرج تاون در واشینگتن رفت. وی از سال ۱۳۷۸ به تدریس در دانشگاههایی مانند دانشگاه هاروارد و دانشگاه پرینستون (۱۳۸۱–۱۳۸۰) مشغول بودهاست. سروش فلسفه علم و فلسفه تاریخ را در دانشگاه تهران، دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین، دانشگاه مشهد، دانشگاه شیراز، دانشگاه تربیت مدرس و موسساتی چون «انجمن حکمت و فلسفه» تدریس کردهاست. او در سال ۲۰۰۴ در آمستردام، جایزه اراسموس را دریافت کرد و در سال ۲۰۰۹، مجله «فارن پالیسی» در پی یک نظرسنجی عمومی، بر اساس نتایج آرای اخذ شده آنلاین، نام وی را در لیست صد روشنفکر برتر جهان آورد. این در حالی بود که نام نوام چامسکی، ال گور، برنارد لوئیس، اومبرتو اکو، آمارتیا سن، فرید زکریا، گری کاسپاروف و ماریو بارگاس یوسا در ردههای پایینتر از او قرار گرفتهاند
برچسبها: انجمن ادبی اسدالله خان, ــثبتـ, کاتبِ ویژه اسدالله خان, افکار سروش [ چهارشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 14:56 ] [ ـــــثبتـــــ ]
[ ]
انجمن ادبی اسدالله خان(ــثبتـ: کاتبِ ویژه اسدالله خان)افکار سروش دكتر عبدالكريم سروش در رشته داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و در رشتهٔ شیمی تجزیه و فلسفه علم در دانشگاه لندن تحصیل کردهاست. او نظریات خودش را کلام جدید مینامد؛ و مرام کلامی خود را نومعتزلی میداند. وبگاه بیبیسی فارسی در گزارشی، وی را مناقشهبرانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تأثیرگذارترین متألّهان شیعی نزدیک به سه دههٔ اخیر ایران و رهبر جریان روشنفکری اصلاحطلب ایران دانست.سروش آثار و تحقیقاتی در زمینهٔ ادبیات فارسی نیز انجام داده و از مولویشناسان حال حاضر است. او تصحیح مثنوی معنوی بر اساس نسخه قونیه را انجام داده؛ که مورد تحسین فراوان قرار گرفت. توصیه روحالله خمینی و تأثیرپذیری سروش از نظرات کارل پوپر در فلسفه علم و فلسفه سیاسی باعث شد وی به عنوان یکی از منتقدان مارکسیسم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ مطرح شود. پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج استادان و دانشجویان و بستن دانشگاهها میدانند؛ ولی سروش همواره دست داشتن در این اقدامات را تکذیب کردهاست، با این توضیح که رویداد انقلاب فرهنگی را باید از ستاد انقلاب فرهنگی جدا دانست، وظیفه این ستاد بازگشایی دانشگاهها بود که در اثر انقلاب فرهنگی تعطیل شده بودند. او در ابتدا از حامیان روحالله خمینی و نظام جمهوری اسلامی بود. در طول دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، او عضو هیئت علمی فلسفه در دانشگاههای تهران و امام خمینی قزوین بود. در دهه ۷۰ به جلسات سخنرانی او توسط انصار حزبالله حمله میشد و از تدریس در دانشگاه محروم شد. پس از آن او به آمریکا مهاجرت کرد. در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران سال ۱۳۸۸ او به انتقاد شدید از جمهوری اسلامی پرداخت و در نامههایی به علی خامنهای و مراجع تقلید، شدیداً انتقاد کرد.سروش همواره کوشیدهاست تأویلی جدید از اسلام ارائه کند. دیدگاههای او همواره مخالفتهایی را در بین روحانیان برانگیختهاست. در سال ۲۰۰۹، مجلهٔ فارن پالیسی وی را هفتمین روشنفکر مردمی جهان معرفی کرد. کودکی و نوجوانی پیش از انقلاب سروش در کتاب «قصه ارباب معرفت» زبان تحسین از روحالله خمینی گشود و نوشت «خمینی را پیش از شریعتی شناختم. وقتی دانشآموز دبیرستان بودم، پس از رهایی خمینی از زندان در خیل مشتاقان و هواداران بسیار او به خانه او رفتم و این نخستین بار بود که او را از نزدیک میدیدم. سالیان بعد در دوران دانشجویی کتاب مخفی حکومت اسلامی او را خواندم و در سلک مقلدان او درآمدم. در فرنگ او را بهتر و بیشتر شناختم.»وی بعدها در مورد خمینی گفت او شخصاً آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت. به علاوه او از سرکوب مخالفان خود ابایی نداشت. همچنین او برای زندگی فردی انسانها ارزشی قائل نبود، زیرا آن را منبعث از ارادهٔ پروردگار میدانست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها با معرف محمد بهشتی و تأیید روحالله خمینی، به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد و تا سال ۱۳۶۲ که این ستاد منحل شد عضو آن ماند. در سال ۱۳۶۰ سروش کوشید با بهرهگیری از فلسفه آنالیتیک، مقولاتی را در نقد مارکسیسم طرح کند. این مقولات به تدریج در کتاب «دانش و ارزش» به سوی نقد ایدئولوژی اسلامی کشیدهشد. در کتاب تفرج صنع، وی کوشید از حیثیت اجتماعی و موقعیت معرفتشناختی علوم انسانی دفاع کند و در گفتاری از «وحشی و بیوطن بودن علم» سخن گفت و بیان کرد علم ایرانی و غربی یا اسلامی و مسیحی نداریم. وی میخواست با این تصور روحانیان، که معتقد بودند علوم انسانی رقیب دین هستند و باید اسلامیشوند، بستیزد. سخنان او باعث شد که نشریه دانشگاه انقلاب و دانشجویان تندرو در نقد او مقاله نوشتند و منتشر کردند و از «علم انسانی – اسلامی» به دفاع برخاستند. همچنین سروش از «انقلاب آموزشی» سخن به میان میآورد و میگفت انقلابها به اراده و اختیار نیستند و از همینروی، نمیتوان انقلاب کرد بلکه انقلاب میشود. بحثهای صریح وی باعث شد که با توصیه روحالله خمینی اعضای ستاد انقلاب فرهنگی به قم رفتند و با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفتگو کردند. زبان عبدالکریم سروش به عنوان یک متکلم اگرچه از نظر ادبی کهنهگرا بهشمار میرفت نثری در قید سجع بود، برخی از دانشجویان و جوانان را به خود جذب کرد. ادبیاتی که او در زمینه الهیات و تبیین مفاهیم تازه فلسفه علم و معرفتشناسی آفرید، بر زبان دورهای از روشنفکری ایران و مخالفان و منتقدان اندیشه عبدالکریم سروش اثر نهاد. او به سبب تحصیلاتش در علم تجربی، تلاش بسیاری کرد تا رشته فلسفه علم را در دانشگاههای ایران جای دهد. در دهه ۶۰ نوشتههای او و غلامعلی حدادعادل به عنوان کتاب درسی «بینش اسلامی» در دبیرستان تدریس میشد و صدا و سیما سخنرانیهای او را پخش میکرد. وی تلاش کرد از دین در جامعهٔ ایرانِ بعد از انقلاب ایدئولوژیزدایی کند؛ و با باور به عقلِ مستقل از وحی، عقل و تجربه را با رهیافتی معرفتشناسانه در کنار وحی بنشاند و کلام، اخلاق و عرفان دینی را، در جایگاهی برتر از فقه بنشاند.مقالات عبدالکریم سروش با عنوان «قبض و بسط تئوریک شریعت» در نشریه «کیهان فرهنگی» از اردیبهشت ۱۳۶۷ تا خرداد ۱۳۶۹ منتشر میشد. در این مقالات او نظریاتی در مورد «معرفتشناسی دین» مطرح کرد که بر پایه آن دین از معرفت دینی جداست. او معتقد است دین اگرچه الهی و کامل است؛ ولی معرفت دینی را همانند دیگر معرفتهای آدمی میداند که معروض به خطا هستند. این نظریه که شناخت سنتی از دین را منسوخ اعلام میکرد، مخالفتهای گسترده فقیهان را در پی داشت و همچنین از این رو که ولایت دینی و فقهی را ناراست با سرشت جهان جدید میدانست، دشمنی مقامات حکومتی را با سروش برانگیخت. محرومیت از تدریس و خروج از ایران ویرایش سروش همواره کوشیدهاست تا تأویلی جدید از اسلام را ارائه کند. این تأویل، بهویژه در مقابل اسلام بنیادگرایانه قرار میگیرد. پلورالیسم دینی وحی و قرآن ولایت فقیه حکومت دینی سروش نظریهپرداز اصلی نظریه حکومت اسلامی را محمد تقی مصباح یزدی میداند. وی معتقد است مراد مصباح یزدی و همفکرانش از حکومت اسلامی همان «حکومت فقهی» و برپا کردن جامعه دینی است. دموکراسی سکولاریسم سکولاریسم سیاسی: سکولاریسم سیاسی یعنی انسان، نهاد دین را از نهاد دولت جدا کند و حکومت نسبت به تمام فرقهها و مذاهب نگاهی یکسان داشته باشد و تکثر آنها را به رسمیت بشناسد و نسبت به همه آنها بیطرف باشد.وی سکولاریسم سیاسی را به معنای جدا کردن حکومت از دین میداند و نه جدا کردن دین از سیاست. به گفته او، اگرچه یک معنی سکولاریسم نفی دخالت روحانیت در امور تعریف میشود ولی این به معنی نفی دخالت دین نیست.[سکولاریسم فلسفی: سکولاریسم دیگری داریم با نام سکولاریسم فلسفی که معادل با بیدینی و بی اعتقادی به دیانت است و نوعی ماتریالیسم (مادهگرایی) است. این نوع سکولاریسم با اندیشه دینی غیرقابل جمع است. نظریهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه:نظریه ولایت مطلقه فقیه که با دموکراسی سازگار و قابل جمع نیست فرزند مهدویت سیاسی است. مهدویت سیاسی توجیهگر امتیازات ویژه فقها برای حکومت در نظریه ولایت فقیهاست. مهدویت سیاسی بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، ولی فقیه را نائب حجت بن الحسن فرض میکند و همان اختیاراتی را به ولی فقیه در قدرت و تصرف در نفوس و اعراض و اموال مسلمین میدهد که امام غائب داراست به اعتقاد سروش این روشنفکران دینی بودند که وام کردن از اندیشههای دیگر را در یک جامعه دینی ماکسیمالیست که فکر میکند چون دین دارد پس همه چیز دارد، مباح و مجاز کردند. سروش میگوید: «در چنین جامعهای از دیگران گرفتن و اقتباس کردن حرام شمرده میشود. اما روشنفکران دینی این راه را باز کردند و به مردم گفتند که میتوانند دیندار باشند در عین حال به تجدد، به مغرب زمین و اندیشههای نو هم بله بگویند. دیگر این که روشنفکران دینی اخلاق را برتر از فقه نشاندند و گفتند که فقه یک شعبه دین و یک ضلع است اما مهمترین ضلع نیست و اضلاع بسیار مهم دیگری دارد که اخلاق مهمترین آن است و یک جامعه دینی وقتی واقعاً دینی است که اخلاقی باشد و نه فقهی و این که فقهی کردن جامعه به زور امکانپذیر هست اما اخلاقی کردن جامعه هنگامی انجام میگیرد که با تربیت، با آموزش و کار عمیق فرهنگی انجام بگیرد.» روحالله خمینی خوانش رؤیا از آیات قرآن ویرایش سروش در دانشگاههای آمریکا، آلمان، هلند و… در زمینههای مولویشناسی، اسلامشناسی و فلسفه علم به تدریس پرداخت و اگر به سمیناری در ایران دعوت میشد، مقاله میفرستاد. همچنین او در مؤسسهٔ آیاسآیام هلند (مؤسسه تحقیق در اسلام معاصر)، تحقیقاتی شخصی روی کتابهای خود انجام داد و در دانشگاه آمستردام فلسفهٔ سیاست در اسلام را تدریس کرد. سپس به آمریکا رفت و در دانشگاه کلمبیا کار تحقیقی کرد و بعد از آن برای تدریس به دانشگاه جرج تاون در واشینگتن رفت. وی از سال ۱۳۷۸ به تدریس در دانشگاههایی مانند دانشگاه هاروارد و دانشگاه پرینستون (۱۳۸۱–۱۳۸۰) مشغول بودهاست. سروش فلسفه علم و فلسفه تاریخ را در دانشگاه تهران، دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین، دانشگاه مشهد، دانشگاه شیراز، دانشگاه تربیت مدرس و موسساتی چون «انجمن حکمت و فلسفه» تدریس کردهاست. او در سال ۲۰۰۴ در آمستردام، جایزه اراسموس را دریافت کرد و در سال ۲۰۰۹، مجله «فارن پالیسی» در پی یک نظرسنجی عمومی، بر اساس نتایج آرای اخذ شده آنلاین، نام وی را در لیست صد روشنفکر برتر جهان آورد. این در حالی بود که نام نوام چامسکی، ال گور، برنارد لوئیس، اومبرتو اکو، آمارتیا سن، فرید زکریا، گری کاسپاروف و ماریو بارگاس یوسا در ردههای پایینتر از او قرار گرفتهاند
برچسبها: انجمن ادبی اسدالله خان, ــثبتـ, کاتبِ ویژه اسدالله خان, افکار سروش [ شنبه بیست و ششم تیر ۱۴۰۰ ] [ 13:11 ] [ ـــــثبتـــــ ]
[ ]
|
|
| [ انجمن ادبی اسدالله خان : وبلاگ ـ[ ـــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب ] [ Weblog Themes By : http://anjomamn-asdolakhan.blogfa.com/http://mahamiy.blogfa.com/] |