.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

قرار از دل گرفت و بیقراری شد شب یلدا
شب و هذیانی و چشم انتظاری شد شب یلدا

اگرچه خوشه خوشه یاسمن بر شانه محبوبه
پر از اندوه و حسرت کوله باری شد شب یلدا

خدا محبوبه دارد چشم مست وُناز بانوئی
مرا آن رنج برداران عیاری شد شب یلدا

به پشت پلک هایش مهره ماری می تپد دانم
که با افسونگری هایش خماری شد شب یلدا

خدای معبد چشمان هندوی پر از خوابش
مرادم را نداد و سهم خواری شد شب یلدا

صبوری کردم اما صبر هم اندازه ای دارد!
نشد درمان درد و رنجِ کاری شد شب یلدا

تمام هستی ام را خاک راهش کرده ام اما
نمی دانی چه روز و روزگاری شد شب یلدا
♤♤♤

مولانا می گوید

هین مشو نومید ، نور از آسمان

حق چو خواهد می‌رسد در یک زمان

صد اثر در کانها از اختران

می‌رسانَد قدرتش در هر زمان

چرخ پانصد ساله راه ای مُستعین

در اثر نزدیک آمد با زمین

سه هزاران سال و پانصد تا زحل

دم بدم خاصیتش آرد عمل

در همش آرد چو سایه در اَیاب

طول سایه چیست پیش آفتاب؟!

در ادامه به "نفوس پاک اختروَش" و امدادشان به ستارگان آسمان اشاره نموده و می گوید:

وز نفوس پاک اختروَش مدد

سوی اخترهایِ گردون می‌رسد

و جایگاه والایِ انسان کامل در قیاس با کهکشانها :

ظاهر آن اختران ، قوّام ما

باطن ما گشته قوّامِ سَما

در دیوان شمس نیز در غزل با مطلعِ"هر نَفَس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست" این ابیات با مضمون فوق آمده است:

خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم

زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست

گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا

بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست

نظر به روی تو هر بامداد، نوروزی است


موضوعات مرتبط: خبر، طنز تلخ، شعر، متفرقه، موقت، ـــــــثبتـــــ، کاتب ویژه
برچسب‌ها: خاطرات یلدا, 1403
[ جمعه سی ام آذر ۱۴۰۳ ] [ 20:13 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان