.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

معلم مرا صدا زد و گفت: "اسدالله خان بیا انشاتو بخون."

با خوشحالی از جایم بلند شدم و رفتم کنار تخته سیاه ایستادم که انشایم را بخوانم. بر خلاف سایر دانش آموزان، من از درس انشاء خیلی خوشم می آمد. سایر بچه ها موقع درس انشاء عزا می گرفتند و نمی دانستند چه بنویسند و بعضی از دوستانم از من می خواستند که برایشان انشاء بنویسم.

دفترم را باز کردم و رو به معلم: "آقا اجازه بخونم؟"

آقای رضوی گفت: "بله عزیزم، بخون."

"بنام خدا، موضوع انشاء ریشه ی ضرب المثل ها. حتما همه شما بارها و بارها ضرب المثل معروف "کاسه ای زیر نیم کاسه است" را از زبان این و آن شنیده اید و منظور از به کارگیری آن را می دانید.

از آنجا که هر حکایت و ضرب المثلی در فرهنگ ما ریشه و زیربنایی دارد، قصد دارم تا در یک جمع بندی کلی، به بررسی علل پیدایش این ضرب المثل معروف بپردازم تا بدانیم که چگونه یک کاسه می تواند زیر نیم کاسه قرار بگیرد.

اصولاً هنگامی این ضرب المثل به کار برده می شود که مثلاً طرف به موضوع شک می کند و با خود می اندیشد که حتماً واقعیت غیر از این است. از این رو، سعی می کند که هر طور شده از موضوع سر در بیاورد و حقیقت را دریابد.

اکنون ما نیز به خود این ضرب المثل شک کرده ایم؛ مگر امکان دارد که بتوان کاسه ای را در زیر نیم کاسه ای پنهان کرد؟

هر آدم ناقص العقلی هم می داند که اگر کاسه زیر نیم کاسه باشد، به طور یقین، دیده خواهد شد و دیگر لزومی ندارد که آن را بیان کنیم.

شما هم اگر کنجکاوید، می توانید امتحان کنید. ابتدا کاسه بزرگی را بر عکس روی زمین بخوابانید و آن گاه، نیم کاسه یا همان کاسه کوچولو را هم به همان صورت روی آن بگذارید. حتما خواهید دید که کاسه بزرگ از زیر کاسه کوچک پیداست، پس به ما حق می دهید؟

به قول معروف: "چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است؟"

به نظر ما باید موضوع از جای دیگری آب خورده باشد، شما چه فکر می کنید؟

ما برای پی بردن به حقیقت این موضوع، با برخی کارشناسان و تحلیل گران اجتماعی و فرهنگی و به اصطلاح صاحب نظران تماس گرفتیم و نظرات آن ها را جویا شدیم و بالاخره با هر دردسری بود راز این ضرب المثل را کشف کردیم. تمام نظرات فرهنگ دوستان و کارشناسان را کنار هم گذاشتیم و با هم مقایسه کردیم تا این که به این نتیجه رسیدیم؛ از قرار معلوم در زمان های قدیم، این ضرب المثل به شیوه دیگری بیان می شده و مردم طی گذشت زمان برای این که بتوانند آن را راحت تر تلفظ کنند، یا به قول معروف جمله موزون تر باشد، آن را تغییر داده اند و اصل ضرب المثل این بوده: "کاسه، زیرش نیم کاسه ای هست."

خوب چه می توان کرد؟ مردم روز به روز در حال پیشرفت و ترقی هستند و چه بسا این پیشرفت و ترقی در زبان، فرهنگ و آداب و رسوم آنها نیز تاثیرگذار است.

از این رو، تعجب آور نیست اگر روزی همین مردم به جای ضرب المثل "سالی که نکوست از بهارش پیداست" بگویند: "هر بهاری که نکوست از اول سالش پیداست"!

با تمام شدن انشاء، دفترم را بستم و رو به معلم کردم.

معلم که لبخندی بر لب داشت گفت: "احسنت. بچه ها برایش دست بزنید."

بچه ها محکم برایم دست زدند و معلم بعد از آن گفت: "نمره ات بیست، برو بشین. تو حتما نویسنده بزرگی میشی."

با خوشحالی وصف ناپذیری به طرف نیمکت خود رفتم و سر جایم نشستم.


برچسب‌ها: ـــــثبتــــ, انجمن ادبی, اسدالله خان, یاجوج وُ ماجوج
[ دوشنبه دوازدهم تیر ۱۴۰۲ ] [ 23:37 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان