.«ـــــــــــثبتـــــ سابق»کاتب ویژه اسدالله خان کاتب <head> <title>انجمن ادبی اسدالله خان

انجمن ادبی اسدالله خان
ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی 
قالب وبلاگ

*مهندس نعمت زاده در خاطرات خود می گوید:* *در دولت یازدهم، یک روز گزارش دادند آقایی با نود سال سن و منسوب به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سال ها دچار مشکلات مالی است،و حتی توان تهیه دارو ندارد. * بررسی کردم متوجه شدم ایشان بازنشسته‌ی سال ۱۳۵۶و رئیس هیأت عامل وقت ایدرو، موسس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بوده‌اند. سال ۱۳۵۸ به اشتباه ایشان را در فهرست کارمندان پاکسازی شده آورده‌اند و حقوق بازنشستگی ایشان را قطع کرده‌اند. یعنی چند تخلف هم‌زمان انجام شده است، اول این که پاکسازی، شامل افراد بازنشسته نمی‌شود. دوم این که مستمری بازنشستگی طبق قانون، از حقوق اکتسابی فرد است و تحت هیچ شرایطی نباید قطع شود. متأسفانه طی این سال‌ها کسی هم به سراغ ایشان نرفته است. پرونده‌ی ایشان را خواستم و متوجه تخلفات شدم. سوابق ایشان را از ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۵۹ پی‌گیری کردیم، حکم غیرقانونی پاکسازی ایشان لغو شد. حقوق ایشان برقرار شد. برای جبران این سال‌ها، یک چک صادر شد، به یکی از دوستان ایدرو دادم تا ضمن عذرخواهی تقدیم ایشان کنند و اجازه بگیرند من به دیدنشان بروم. روزی که به منزل ایشان رفتم، نود و سه سال داشتند و همراه همسرشان در خانه‌ی محقری زندگی می‌کردند. عذرخواهی کردم و گفتم، شما ببخشید، جوان بودند، قانون نمی‌دانستند، اشتباه کردند. ایشان در حال ترجمه قرآن بود و جلد اول آن را به من هدیه داد. تصورش مشکل است، پیرمردی در این سن که از انقلاب لگد خورده است، بعد از چند دهه فشار مالی، مشغول کار قرآنی است. متأسفانه برخی گمان می‌کنند، همین که ادعا کنند برای انقلاب کاری انجام می‌دهند، آینده‌شان تضمین شده است. متوجه نیستند، هر ذره‌ی آن را باید جواب بدهند. آن زمان، پیش‌نویس برنامه‌ی ده‌ساله‌ی راهبردی وزارت صنعت، معدن، تجارت را که تدوین شده بود، همراه داشتم، به ایشان دادم وخواهش کردم اگر نظری دارند ارائه کنند. دو ماه بعد گفتند ایشان تماس گرفته‌اند که به دیدن من بیایند. پیغام دادم اجازه دهید من خدمت برسم. گفتند، شما آمده‌اید، من باید به دیدار شما بیایم. *دکتر رضا نیازمند*، نخستین مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران عصا زنان آمدند دفتر من، طرح ۳۰۰ صفحه‌ای ما را مطالعه کرده بودند و ۳۵ صفحه نظرات خودشان را تایپ کرده بودند که هشتاد درصد آن، کاربردی بود. آن بیست درصد هم شامل موارد بودکه به دلیل تغییر قوانین کشور، کاربرد نداشت. چنین شخصیت‌هایی که این همه سال تنها رها شده‌اند و از فکرشان استفاده نشد، ضایعه‌ی بزرگی برای کشور هستند. ایشان برای مدیران الگوست. سال ۱۳۴۶ وزیر اقتصاد وقت از ایشان می‌خواهد، یک معاونت صنعتی ایجاد کند. ایشان به ابتکار خودش، برای توسعه‌ی صنعت، اساسنامه این سازمان را نوشته‌اند و در مجلس تصویب شده است و بر اساس آن ماشین‌سازی تبریز و تراکتورسازی اراک راه‌اندازی شده است. ایشان مؤسس شرکت ملی مس ایران هم بوده‌اند. یعنی اگر آن روز هم مصدر کار بودند، اصلاحیه قانون ایدرو را تنظیم می‌کردند تا موانع قانونی رفع شود. ما به جای ایشان این کار را انجام دادیم و این قانون از سال ۱۳۹۳ ابلاغ شد تا ایدرو بتواند در خدمت بخش خصوصی باشد، بدون این که سرمایه‌گذاری کند. امروزه این قانون درشرکت پتروشیمی هم وجود دارد، اما متأسفانه از آن استفاده نمی‌شود. مهندس نعمت زاده نمی داند. *در سال ۱۹۷۵ کمی پیش از انقلاب ایران که کارخانه ولوو در حال ورشکستگی بود از رضا نیازمند خواستند که به سوئد برود، مشکلات را حل کرده، کارخانه را سودآور کند و از خطر ورشکستگی نجات دهد. * *نیازمند هم شش ماه سوئد بود. * *ولوو را به سودآوری رساند. * در پایان از او پرسیدند اجرت تو چقدر است؟ *که گفت هیچ پولی دریافت نمی‌کند در مقابل پادشاه سوئد نشان و لقب شوالیه را به رضا نیازمند داد.*اَلا اُیُحال : یِ قآغائی با یِ دست این مللکت و چندتا مملکت بی صاحبه دیگرو داره میچرخونه ... دوستم گفت : اگه دوتا دست داشت کار خدائی می کرد و نمی گذاشت خدا زحمت بکشه تمام دنیا رو می چرخوند ....


موضوعات مرتبط: خبر، سیاسی، طنز تلخ، عکس(تصویر)، ـــــــثبتـــــ، #فرمایشات اسدالله خان، خاص(رمزدار)
برچسب‌ها: گزارش, اُونها خیلی زحمت کشیدند, خبرها
[ دوشنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 0:0 ] [ ـــــثبتـــــ ] [ ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اسدالله خان : علاقمند اجتماعی- سیاسی+ سیاست روز +طنز تلخ روزگار نامناسب  بروفق مرادِ  حاکمان و زیر نظر لاشخوران مفسد جهت چپاول اموال و زیر پاگذاشتن (عدالت اجتماعی ) برای نیل به قدرت روز افزونِ دنیای  واپس گرا و اسلامِ به تحریف کشیده شده برای اقتدار گداصفتان تازه به دوران رسیده به مصداق( وای به روزی که گدا معتبر شود) روضه خوان هائی که در سر هرکوچه پاتق گدا ئی خود را به نوچه های خود سرقفلی می دادند تا جای دیگری را در چنته خود در آورند ، امروزه کشور را به خاک سیاه نشانده اند تا تلافی حقارت روزهای گدائی خود را در آورند ، سربازی نرفته اند و مردم  را به اجباری می برند ، نیمی از جامعه را که ناموسان مردم هستند را در درجه دوم از انسانیت محسوب می کنند ، به رسم چپاول خود ساخته ولی امر جامعه جهانی و(حومه) خود راخطاب می کنند .
  مستضعفین عالم را تحریک به ستیزه جوئی می کنند تا در جهان اسم ورسم پیدا کنند .غم واندوه را مسلک خود ساخته ودر پسِ پرده به عیاشی و خوشگذرانی ولذت طلبی پنهانی مشغول باشند حکومت سلطنتی برای خود رقم زده اند تا بر جهانیان سلطه پیدا کنند، این ماه ِ محاق روز از پس پرده بیرون خواهد آمد و رسوائی  چندین ساله خود را عیان خواهد کرد وآنگاه پس از آن جهانیان به تحقیق خواهند فهمید که طشت رسوائی این اَرازل و اُوباش چه خون هائی را به ناحق بر زمین ریخته اند و چگونه خونخواران ندای ننه من قریبم سرداده اند و با نام اسلام و سپر قرار دادن  خون به ناحق ریخته جوانان ، قرآن ها بر سر نیزه کرده اند که اسلام در خطر است و اینک  این مدعیان اسلام خود بزرگترین خطر برای جوامع مذهبی و باطلاق گسترده وعمیقی در جهان ایجاد کرده اند که واقعیت مذهب ومرام را زیر سئوال برده اند .به امید روزی که از تیر های برق در معابر عمومی آویزان شوند .تف وُ لعنت سرتا پایشان را فرا گیرد  .ندای آزادی بشر  در سراسر جهان  به گوش رسد...
لینک دوستان