✌ دفاع از جانباز یا بیگانه پرستی ؟

🔥 بعضی ها در ایران بیگانه پرستی می کنند زیرا در روز جانباز به جانباز هشت سال جنگ کشورش که پایش را از دست داده تا ما پاهایمان در مقابل بیگانگان نلغزد و استوار و محکم بایستیم و آنها را در فداکاری و مقاومت اسوه قرار دهیم ، آشکارا توهین و او را مورد تمسخر و هجمه سیاسی قرار می دهند.
🔥 او که در امتحان سخت آتش و خون در دفاع از شرف و ناموس و حریم خاک و آبش جانانه ایستاد او را در مقابل زلنسکی رئیس جمهور اوکراین مقایسه و تحقیر می کنند که بیگانگان اروپایی و آمریکایی او را سر کار آوردند و عامل اشغال کشورش شدند و معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار او و مردمی است که به او پشت کرده او را در میدان جنگ تنها گذاشته اند و در آوارگی زندگی می کنند.
🔥 او در حال التماس به آمریکا و اروپایی است که او را بر سر تسلیحات اتمی و هسته ای خلع سلاح و فریب دادند و قول دفاع از اوکراین را در تهاجم به کشور دادند.
🔥 اکنون زلنسکی را با لباس نظامی نماد دفاع و پایداری از کشورش معرفی اما در کنارش دلاور پیروز 8 سال دفاع مقدس را با لباس شخصی با شکلک کاریکاتوری تمسخرآمیز مورد مضحکه و هجمه سیاسی قرار می دهند .
🔥 لابد این نادانان و احمقان نمی دانند زمانی که این شیرمردان شجاعانه در میدان نبرد پایداری کردند و پای خود را برای پایداری و امنیت و آسایش مردمان شان اهدا کردند در خواب خرگوشی آرامیده و بی دردان مرفهی بودند که غرق حزب بازی و کارگزاری برای ساختن حزب بودند و بجای دفاع و حفظ کشورشان در مقابل متجاوزان به فکر دفاع از حزب کارگزاران سازندگی در قدرت بودند.
🔥 اکنون فیل آنها یاد هندوستان کرده ، لباس زلنسکی بهانه است ، در اصل آنها عاشق لیبرالیسم آمریکائی اروپایی هستند.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه
خیال کرده اند زلنسکی که نماد اعتقادی آنهاست چند روزی اگر پیراهن جنگ بر تن کرد پیروز میدان شاهنامه ای است که هنوز برگ اولش را ورق زده ، بر مدافع وطنش ترجیح دارد ، نمک خوردگان نمکدان می شکنند.


سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

زخــم لبــهای مــرا ؛ سیـگار میـفهمـد زِبل
پــارگـی‌هـای مــرا ؛ شلــوار میـفهمـد زِبل
ضـربه‌هـای مهلکی ظاهر پـس سوراخ ریـز
خـدشـه‌های میـخ را دیـوار میـفهـمد زِبل
از نــگاه زخمــه و مضـراب فهمـید تـارزن :
تــارهـای پــاره را گیتــار میــفهــمد زِبل
مـرغ سر در آخـور گاوست زین فهمیده‌ام :
خصـلت بی‌عـار را بی‌عـار ؛ میـفهــمد زِبل
رنج فزون و غصّه بیش و دردهای بی‌شمار
کُـلّ ایـن آمــار را ، بیـمــار میـفهــمد زِبل
اشـکهـای متّـصل مـاننـد تسبـیـح را ببیـن !
ریـزش این گریـه را ، آبـشار میـفهمد زِبل
زندگی مثل شراب ، بدمزه امّـا خوشـگوار
رمــز تلــخـی را پیــاله دار میـفهــمد زِبل